خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سطح رمان چطوریه؟

  • عالی

  • خوب

  • متوسط

  • بد


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
به‌سمت در کلبه حرکت کرد. دستان سردش را که از شدت وحشت سرد شده بودند؛ روی در کلبه گذاشت. از داغی در، تعجب کرد و با جیغ دستش را عقب کشید.
از شنیدن صدای جیغ آلیس، مارگریت نیز جیغ زد و پشت سر دُروین قرار گرفت. این وسط ماگنولیا بود که همچون مجسمه‌ای یخی، یک گوشه ایستاده بود و دست به سـ*ـینه نظاره‌گر ترس آن‌ها بود.
صدای زمزمه‌ای عجیب باعث شد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 30 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفس‌نفس می‌زد برای رهایی!
تنش خسته بود نفس‌هایش کند، بی‌حس و بی‌حال شده بود و طاقت ایستادن نداشت. سعی داشت نگاه‌اش را از نگاه سرخ او جدا کند اما گویا قفلی زده بودند بر مردمک چشمانش که شیفتۀ آن دو چشم سرخ و عجیب شده بودند. ل**ب زد.
- تو کی هستی؟!
صدای خندۀ شیطانی‌اش را شنید. خنده‌ای ترسناک و رعب‌آور!
- من، ترس تو هستم. ترس‌هایی که تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 28 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این میان، فقط آلیس بود که همچنان شیفتۀ دو چشم سرخی که دخترک، آنها را هدایت میکرد؛ شده بود.
خندهای ترسناک سر داد و باز شروع به آتش بازی کرد. آتش بازی که باعث ترس و وحشت بیشتر آنها میشد. هرچه آنها بیشتر میترسیدند؛ قدرت بیشتر درون قلبش نفوذ میکرد و او را قدرتمندتر میکرد.
ناگهان، نوری درخشان و عجیب، به رنگ سبز تیره فضای تاریک و مخوف...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 29 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
دُروین به دستش نگاه کرد. قطرات سرخ خون، قطره‌قطره از دستش بر کف کلبه می‌چکید. سوزش دستش، در مقابل وحشتی که چند ساعت تجربه کرد بود؛ هیچ بود! نفس‌نفس می‌زد. تشنه‌اش شده بود ولی، توانایی برخاستن نداشت.
اهمیت به زخم دستش که همچون رودی خون از آن می‌رفت؛ نداد. از جایش برخاست و به‌سمت آلشن رفت.
ماگنولیا، هنوز هم در شوک اتفاقات چند لحظه پیش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 28 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- توضیح بدید.
آلیس سعی کرد لبخندی بر روی لبان خشکیده‌اش بنشاند.
- طبق گفتۀ خودتون، اومدم تا این دوتا...
به دُروینی که از دستش خون می‌رفت و آلشنی که چشمانش را بسته بود تا افکارش را نظم دهد؛ اشاره کرد.
- این دوتا رو از دهکده خارج کنم. وقتی که در کلبه رسیدم صدای داد و فریاد اومد. دُروین بود که کمک می‌خواست. مارگریت و ماگنولیا هم با شنیدن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 29 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
مردی که کنارش قرار داشت. دستی به لباسش کشید و نگاهش را به او داد. چشمان تارش را چند بار باز و بسته کرد تا بلکه بهتر بتواند او را ببیند. لبانش را روی بر هم فشار داد و دستانش را مشت کرد. آب دهانش را قورت داد تا بتواند حرف بزند. صدای لرزانی از او خارج شد.
- ترس‍... ترسیده!
مرد دیگری که تا آن لحظه ساکت بود. خشمگین شد و با اعصابی خراب، به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 26 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
شخص، با شنیدن این سخن متحیر فریاد زد.
- چطور گذاشتید دو ناشناس وارد دهکده بشن؟! قانون حفاظت رو یادتون رفته؟! کارتر کدوم گوری رفته؟
- مشکلی پیش اومده براش گویا، نمیدونم قضیه چیه اما هرچی که هست؛ مربوط به آلشنه.
شخص، با شنیدن این نام آشنا ردا از چهره‌ی خود برداشت و چشمان خوفناک خود را به سه ریش سفیدِ نادان دوخت. چشمِ درشت و آبی رنگش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 25 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
حال آتا می‌ماند و نیتان، دو رفیق و هم‌رزم در این دوران ظلمت و تباهی!
کسی چه می‌داند چه رخ دادی در انتظار آنان است و قرار است چه سرنوشت شومی برایشان رقم بخورد!
در میان این دهکده سرسبز، شاید ناجی و منجی حضور داشته باشد که هیچکس و حتی خود او، از قدرتش و حضورش خبر ندارد.
کاش شادی و شور، خنده وعشق هیمشه برای این دهکده کوچک و زیبا ماندگار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 26 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- آتیش... آتیش!
نفس‌نفس می‌زد و بازهم بوی مشمئز کننده‌ی خون و سوختگی ران پایش حس کرد! در دل خود را لعنت می‌کرد که چرا نمی‌تواند فکرش را آزاد سازد.
باشار، به آرامی کنارش نشست. زمزمه‌های عجیب دروین را نادیده گرفت.
- دوستت کجاست؟! همیشه باهم بودید که!
دروین هنوز مبهوت صحنه‌ها و اتفاقات لحظاتی پیش بود؛ سرش را میان دستانش گرفت. کلافه چنگی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 16 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
دروین خندید. مارگریت، ماگنولیا و باقی افرادی که دورشان جمع شده بودند با تعجب نگاهشان می‌کردند. درون نگاهشان جمله‌ای شبیه به" دیوانه‌اند؟!" دیده می‌شد. فقط دو رفیق می‌دانستند که حتی اگر شدیدترین دعوا را هم بکنند بازهم نمی‌توانند از هم دلخور بمانند؛ افسوس که از سرنوشت روبه‌رویشان خبر نداشتند وگرنه به دنبال چاره بودند تا لبخند زدن، آن هم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 15 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا