خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
کوچک کننده ها
los diminutivos

کوچک کننده ها ، پسوند هایی هستن که به آخر اسم یا صفت اضافه می شن.

کوچک کننده ها، به معنی کلمه، حالت کوچکی و کمی می دن.

پسوند های کوچک کننده:

ito/a , illo/a , cito/a , uelo/a


ito/a پرکاربردترین پسوند کوچک کننده است.


پسوند illo/a در اسپانیا استفاده می شه.در آمریکای لاتین از این پسوند استفاده نمیشه.مثلا در اسپانیا هر دو پسوند رو می شه به کلمه chica داد: chiquita , chiquilla

پسوند ito/a و illo/a معمولا در کلماتی استفاده می شن که حرف آخر آن ها به o یا a ختم می شن.

مثلا: solo > solito ------ sola > solita ___ chico > chiquillo ------ chica > chiquilla

اما در بعضی از کلماتی که حرف آخرشون به o یا a ختم نمی شن هم، می تونیم از این پسوند ها استفاده کنیم

مثلا: pan > panecillo ____ paraguas > paragüitas

(paraguas به معنای چتر است و یک کلمه جمع نیست)

موارد استفاده از کوچک کننده ها:

- کوچک نشان دادن یک چیز:

مثلا:

perro (سگ) --- perrito (سگ کوچک)

poco (کم) --- poquito (کم، خیلی کم)

viaje (سفر) --- viajecito (سفر کوتاه)

casa (خانه) --- casita (خانه کوچک)

- با کسی صمیمی صحبت کردن، به زبان کودکانه صحبت کردن.

اگر با کسی عامیانه و خودمانی صحبت کنیم ، این پسوند ها را برای بسیاری از کلمات به کار می بریم.اگر چه منظور ما کوچک نشان دادن نباشد. مثلا: mi amiguita rusita (دوست روسی من)

به اسم افراد هم می توان پسوند های کوچک کننده داد.

مثلا:

juan > juancito ----- paula > paulita ----- alonso > alonsillo ----- blanca > blanquita

- ساختن کلمات جدید با کوچک کننده ها:

اگر بخوایم با فارسی مقایسه کنیم، در فارسی هم پسوند "ک" یک کوچک کننده است.و تعدادی از کلماتی که با این پسوند ساخته شده اند، معنی متفاوتی با کلمه اصلی دارند.مثلا "شهرک" که از "شهر" ساخته شده; به معنای شهر کوچک نیست. شبیه همین هم در اسپانیایی هست.مثلا calle به معنای خیابان است و callejuela که پسوند کوچک کننده juela به آن اضافه شده، به معنای کوچه است.

مثال های دیگر:

bolso (کیف) --- bolsillo (جیب)

joven (جوان) --- jovencito/a (نوجوان)

paso (قدم، عبور، گذر) --- pasillo (راهرو)

bocado (لقمه) --- bocadillo (ساندویچ)

- پسوند های کوچک کننده به بعضی از کلمات حالت تحقیر آمیز می دهند

مثلا:

hombre > hombrecito

mujer > mujercita


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
حرف تعريف
el artículo
حروف تعریف:

. حروف تعریف در فارسی وجود ندارند.

. حروف تعریف قبل از یک کلمه یا به جای یک کلمه میتوانند بیایند

. حروف تعریف رو اگه به انگلیسی ترجمه کنیم همان the میشود.


مثلا:
the book
the girl
the night


در زبان انگلیسی فقط یک حرف تعریف وجود دارداما حروف تعریف در زبان اسپانیایی چهار تا هستند:
el los la las

و به این علت هست که هر کدام بسته به مذکر و مونث بودن و همچنین بسته به مفرد و جمع بودن کلمه تغییر میکنند.

el برای مفرد مذکر
los برای جمع مذکر
la برای مفرد مونث
las برای جمع مونث


در قواعد اسپانیایی به اینها ، (حروف تعریف مشخص) artículos determinados میگویند.

حروف تعریف مشخص، چون در فارسی وجود ندارند، در ترجمه با فارسی هم نادیده گرفته میشوند.

مثال:
el hombre مرد
los hombres مردها

el chico پسر
los chicos پسر ها

el libro کتاب
los libros کتاب ها

el vaso لیوان
los vasos لیوان ها

el árbol درخت
los árboles درخت ها



la mujer زن
las mujeres زن ها

la chica دختر
las chicas دختر ها

la ventana پنجره
las ventanas پنجره ها

la mesa میز
las mesas میز ها

la vida زندگی
las vidas زندگی ها

la ciudad شهر
las ciudades شهر ها

la canción ترانه
las canciones ترانه ها

حروف تعريف آميخته:

آمیختگی حروف تعریف به دو صورت میتواند باشد

1- اگر el بعد از حرف اضافه a قرار بگيرد،با هم آميخته مي شوند و تبديل به al مي شوند.

a + el : al

مثال:

voy a el colegio ❌

voy al colegio - به آموزشگاه ميروم

traducir al español - به اسپانيايي ترجمه كردن

coger al primero - از اول شروع كردن

españa está al frente de la lucha contra el trorismo - اسپانيا در مقابل جنگ با تروريسم است

2- اگر el بعد از حرف اضافه de قرار بگيرد،با هم آميخته مي شوند و تبديل به del مي شوند.

de + el : del

مثال:

la luz de el sol ❌

la luz del sol - نور خورشيد

el sonido del viento - صداي باد

مثال هایی دیگر:

el libro interesante - كتاب جالب

los libros interesante - كتاب هاي جالب

el país asiático - كشور آسيايي

los países asiáticos - كشور هاي آسيايي

el nombre de mi amigo - اسم دوست من

los nombres de mis amigos - اسم هاي دوستان من

el niño está jugando - بچه در حال بازي كردن است

los niños estan jugando - بچه ها در حال بازي كردن هستند

el juego olímpico - بازي المپيكي

los juegos olímpicos - بازي هاي المپيكي

los coches caros - ماشين هاي گران قيمت

la ventana está abierta - پنجره باز است

las ventanas estan abiertas - پنجره ها باز هستند

la mesa es de madera - ميز از جنس چوب است

las mesas son de madera - ميز ها از جنس چوب هستند

la isla está en el mar mediterraneo - جزيره در درياي مديترانه است

las islas están en el mar mediterraneo - جزيره ها در درياي مديترانه هستند

la silla está detrás de la mesa - صندلي در پشت ميز است

las sillas están detrás de la mesa - صندلي ها در پشت ميز هستند

la tentación diabólica - وسوسه شيطاني

las tentaciónes diabólicas - وسوسه هاي شيطاني

نوعی دیگر از کلمات که در قواعد اسپانیایی به آنها نیز حرف تعریف گفته میشوند، کلماتی هستند که به فارسی: یک و تعدادی ترجمه میشوند:

در قواعد اسپانیایی به اینها ، حروف تعریف نا مشخص artículos indeterminados میگویند.


un برای مفرد مذکر - یک
unos برای جمع مذکر - تعدادی
una برای مفرد مونث - یک
unas برای جمع مونث - تعدادی


مثال:
un hombre یک مرد
unos hombres چند مرد

un chico یک پسر
unos chicos چند پسر

un libro یک کتاب
unos libros چند کتاب

un vaso یک لیوان
unos vasos چند لیوان

un árbol یک درخت
unos árboles چند درخت

una mujer یک زن
unas mujeres چند زن

una chica یک دختر
unas chicas چند دختر

una ventana یک پنجره
unas ventanas چند پنجره

una mesa یک میز
unas mesas چند میز

una vida یک زندگی
unas vidas چند زندگی

una ciudad یک شهر
unas ciudades چند شهر

una canción یک ترانه
unas canciones چند ترانه


توجه کنین:
987687676.jpg


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
لغات پست قبل:

libro - كتاب


país - كشور


nombre - اسم،نام


niño - بچه


partido - مسابقه


coche - ماشين


ventana - پنجره


mesa - ميز


isla - جزيره


silla - صندلي


tentación - وسوسه


interesante جالب


asiático - آسيايي


amigo دوست


mediterraneo - مديترانه


juego - بازي


juegos olímpicos - بازي هاي المپيك


coche - ماشين،اتوموبيل


caro - گران،گران قيمت


ventana - پنجره


abierto - باز


mesa - ميز


madera - چوب


isla - جزيره


mar - دريا


mediterraneo - مديترانه


silla - صندلي


tentaciónes - وسوسه


diabólico - شيطاني


detrás - پشت،عقب


luz - نور


viento - باد


el sonido - صدا


traducir - ترجمه كردن


lucha - جنگ، كُشتي


trorismo - تروريسم


siglo - قرن


historia - تاريخ،روايت،داستان


sol - خورشيد،آفتاب


contra - مخالف،ضد


coger - گرفتن


primero - اول،اولين


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
حرف ربط
la conjunción

حرف ربط بین دو جمله یا بین دو کلمه یا بین یک جمله و یک کلمه قرار می گیرد.

y,e - و

مثال: او مریض است و باید در خانه بماند - él está enfermo y tiene que quedarse en casa

اگر بعد از y کلمه ای باشد که حرف اول آن با i یا hi شروع شود ، y تبدیل به e می شود.

مثال: دیدمش و سعی کردم که براش تعریف کنم - le vi e intenté contarle

سوفیا و ایگناسیو با هم خواهرو برادر هستندsofia e ignacio son hermanos -

o,u - یا

مثال: سبزه یا آبی؟ -?es verde o azul

اگر بعد از o کلمه ای باشد که حرف اول آن با o شروع شود ، o تبدیل به u می شود.

مثال: یه بچه هفت یا هشت ساله بود - era un niño de siete u ocho años

ya - دیگه

مثال: حالا دیگه رسیده ایم - ya hemos llegado____بسه دیگه! - ya basta!

por - برای ، به خاطر ، از

مثال: از کمکتون ممنونم - gracias por su ayuda _--__

همه این کارهارو به خاطر تو کردم - todo lo hizo por ti

así - این جوری ، این طور

مثال: این جوری نمی تونم ادامه بدم - no puedo continuar así ____

این جور بهتره - así es mejor

si - اگر، آیا

مثال: دکتر بهت میگه که آیا حالت خوبه یانه - el doctor te va a decir que si estás bien o no

اگه به چیزی احتیاج داری به من بگو - si nesecitas algo , dime

ni - نه...
مثال: نه می خوام ببینمیش ، نه باهاش حرف بزنم - no quiero verle ni hablar con él ____

نه برای تو ، نه برای من - ni por ti no por mi

pero - اما ولی

مثال: می خواستم خالکوبی کنم اما پدر و مادرم اجازه این کارو ندادند - quería hacer tatuaje pero

mis padres no me lo permitieron

antes - قبل ، قبلا

مثال:

tengo que terminar mi artículo antes del fin de este mes

باید مقالمو تا آخر این ماه تموم کنم

sino - مگر این که

مثال: نمی تونم این کارو کنم ، مگر اینکه بهشون بگم - no puedo hacer lo sino decirles

luego - بعد ، بعدش

مثال: تا بعد! ، بعدا میبینمت! - !hasta luego ____

اول فکر کن بعد عمل کن - piensa , luego actúa

siquiera - لا اقل ، حد اقل

مثال: نمی تونستی لا اقل به من زنگ بزنی؟ - ni siquiera podías llamarme?

excepto - به جز ، به غیر از

مثال: تمام روزهای هفته به غیر از یکشنبه ها - todos los días de la semana excepto losdomingos


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادامه مبحث قبلی:

mientras - وقتی که ، تا وقتی که

مثال: اینو وقتی که داشت می رفت به من داد - me dio esto mientras se marchaba

cuando - وقتی ، وقتی که

مثال: وقتی نبودی بهت زنگ زد - te llamó cuando no estabas

que - که
مثال: خوش بگذره! - !que lo pases bien ____

می دونم که الان خونه ست - sé que ahora está en la casa

donde - جایی ، جایی که

مثال:اینجا جاییه که تا یک ماه پیش زندگی می کردیم - aquí es donde vivíamos hasta hace un mes

como - مثل ، همان طور

مثال: مثل یه بچه گریه می کرد - lloraba como un niño

porque - چون ، چون که

مثال: نتونستم این برنامه رو ببینم چون خواب بودم - no pudo ver este programa,porque estaba dormido

según - بنا بر ... ، بنا به...

مثال: بنا بر پیش بینی وضع هوا ، امروز برف میاد - segun el pronostico del tiempo , hoy va a nevar

apenas - به ندرت ، فقط به زحمت

مثال: به زحمت تونستم دو هزار یورو پس انداز کنم - apenas pude ahorrar dos mil euros

aunque - اگر چه

مثال:

me gusta este autor aunque aún no he leído completamente su libro

از این نویسنده خوشم میاد اگرچه کتابشو هنوز کاملا نخونده ام -

para que - برای این که

te lo explico todo para que no haya ningúna duda

مثال: همشو بهت توضیح می دم تا دیگه هیچ تردیدی وجود نداشته باشه

en caso de que - در صورت این که

مثال:en caso de que no lo pudiste usar, nos puedes llamar

اگه نتونستی ازش استفاده کنی ، می تونی به ما زنگ بزنی

siempre que - هر وقت که ، هر وقتی که

مثال: هر وقت که تونستی بیا - ven siempre que puedas

con tal de que - به شرطی که

مثال:uede usarse con tal de que sea instalado

می شه ازش استفاده کرد به شرطی که نصب شده باشه

de modo que - به صورتی که ، به شکلی که

مثال: به شکلی این کارو انجام بده که کسی متوجه نشه - hazlo de modo que nadie lo sepa

de manera que - جوری که ، طوری که

مثال: طوری بهش گفتم که خوب متوجه بشه - se lo dije de manera que lo supiera bien

a causa de que - به خاطر این که ، به این دلیل که

مثال:no puedo instalar este programa a causa de que no es compatible con windows xp

نمی تونم این برنامه رو نصب کنم ، چون با ویندوز ایکس پی سازگار نیست

de que - از چیزی که ، از این که

مثال:no hay ninguna garantía de que esta máquina pueda funcionar

هیچ تضمینی نیست که این دستگاه بتونه کار کنه


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادامه مبحث قبلی:

así que - این طور ، این طور که


مثال: estaba lloviendo , así quedecidimos no salir

بارون میومد،این طور شد که تصمیم گرفتیم بیرون نریم

más que - بیشتر از

مثال: ارزش وقت از طلا بیشتره - el tiempo vale más que el oro

más bien que - نسبتا بیشتر

مثال: yo creo más bien que es una relación más física que espiritual

من فکر می کنم که بیشتر یک رابـ*ـطه فیزیکی هست تا یک رابـ*ـطه معنوی

ya que - حالا که ، حالا که دیگه

ya que tiene bastante dinero , puede comprar una casa

مثال: حالا که به اندازه کافی پول داره ، می تونه خونه بخره

puesto que - به خاطر این که

مثال: no podré ir puesto que mañana la biblioteca está cerrada

فردا نمی تونم برم به خاطر این که فردا کتابخانه تعطیل هست

a pesar de que - با این وجود ، علی رقم

مثال: a pesar de que llegué tarde , aún estaba ahí

علی رقم این که دیر رسیدم ، هنوز اونجا بود

sin que - بدون اینکه

مثال: بدون اینکه بدونم کی هست و کجا زندگی می کنه - sin que sepa quién es , ni dónde vive

sin embargo - با این وجود

مثال: estaba enfermo , sin embargo fue al trabajo

با این وجود که مریض بودم رفتم سر کار

pues - پس ، سپس ، خوب

مثال: quiero aprender español , pues tengo que estudiar mucho

می خوام اسپانیایی یاد بگیرم ، پس باید زیاد مطالعه کنم

por lo tanto - بنابر این ، پس

مثال: می خواهم ، پس می توانم - quiero, por lo tanto puedo

por consiguiente - در نتیجه ، پس به این خاطر

مثال: esto no es una buena manera , por consiguiente no lo haré

این روش خوبی نیست ، پس به این خاطر انجامش نمی دم

por lo cual - بنا براین

مثال: esta carretera es muy peligrosa , Por lo cual te aconsejo que te cuides mucho

این جاده خیلی خطرناکه ، پس بهت نصیحت می کنم که خیلی مواظب باشی

mas - اما ، ولی

(این حرف ربط کاربرد زیادی ندارد و در اکثر مواقع می توان به جای آن از pero استفاده کرد. توجه داشته باشید که آن را با "بیشتر más" اشتباه نگیرید)

مثال: می خواد چیزی بگه اما نمیدونه چی - quiere decir algo , mas no sabe qué


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
حروف اضافه
las preposiciones
حروف اضافه کلماتی هستند که برای ایجاد ارتباط بین کلمات دیگر به کار میروند

a de desde en entre para por hasta hacia sin según tras ante bajo sobre contra

بعضی از حروف اضافه اسپانیایی، در ترجمه به فارسی، چند معنی می توانند داشته باشند.

- a

به ... از ، تا ، برای ، در

اگر بعد از حرف اضافه a ، حرف تعریف el بیاید، a و el با هم ترکیب میشوند: al = a + el

مثال ها:

voy a la casa - به خانه میروم

voy al colegio - به مدرسه می روم

paso a paso - قدم به قدم

el mes que viene volveré a españa - ماه بعد به اسپانیا برخواهم گشت

dio la bienvenida a sus nuevos alumnos - به شاگردان جدیدش خوشآمد گفت

compré un regalo a mi madre - یک هدیه برای مادرم خریدم

voy a visitar a mi abuela - به دیدن مادربزرگم میروم

una comida a la italiana - یک غذا به سبک ایتالیایی

junto a tí - در کنار تو

de madrid a barcelona - از مادرید تا بارسلونا

a mí me gustan estos libros - من از این کتاب ها خوشم میاد، من این کتاب ها را دوست دارم

(معنی واقعی این جمله به این صورت است: برای من، 'به من' خوشایند هستند این کتاب ها)

quiero hacerlo a mi manera - می خواهم این کار را به روش خودم انجام بدم

agradeceré a ellos - از آنها تشکر خواهم کرد

les agradezco a todos ustedes - از همه شما تشکر می کنم

?conoces a su padre¿ - پدرش را میشناسی

frente a frente - رو در رو

mañana tengo que levantarme a las seis - فردا باید (در) ساعت شیش بیدار بشم

a los nueve de la noche - در ساعت نه شب

- de

از ، یِ ... به ، در ، درباره

اگر بعد از حرف اضافه de ، حرف تعریف el بیاید، de و el با هم ترکیب میشوند: del = de + el

مثال ها:

olor de las flores - بوی گلها

sonido del mar - صدای دریا

partido del fútbol - مسابقه فوتبال

?de dónde eres¿ - اهل کجایی؟

jugadores de real madrid - بازیکنان رئال مادرید

todo depende de tí - همه چیز به تو بستگی داره، همش به تو بستگی داره

?de cuál parte de mexico eres¿ - اهل کدام قسمت مکزیک هستی؟

cada uno de nosotros - هر یک از ما

?de qué hablás¿ - از چی صحبت میکنی؟

?de quién es esto¿ - این مال کیه؟

?de cual país es esta bandera¿ - این پرچم مال کدوم کشوره؟

hazlo antes de que sea demasiado tarde - این کارو بکن قبل از اینکه خیلی دیر بشه

?de qué color es¿ - چه رنگیه؟

?qué piensan de mí¿ - در باره من چه فکری می کنند؟

?qué sabes del día Internacional del teatro¿ - درباره روز جهانی تئاتر چی میدونی؟

de todas maneras - به هر حال، در هر صورت

de todos modos - به هر حال، در هر صورت

- desde

از ، از جایی ، از وقتی

مثال ها:

desde allí se puede ver toda la ciudad - از اونجا میشه تمام شهر رو دید

desde aquí está a poca distancia a pie - از ایجا، پیاده فاصله کمی داره

me llamó desde madrid - از مادرید به من زنگ زد

desde la semana pasado se ha iniciado - از هفته گذشته شروع شده

desde que le/la vi - از وقتی که او را دیدم

en brasil se puede votar desde los dieciseis años - در برزیل از شانزده سالگی می توان

رای داد

- en

در ... به

مثال ها:

?qué se puede hacer en este caso¿ - در مورد این مسئله چه کار میتوان کرد؟

los puedes comprar en este sitio - میتونی از این سایت بخریشون

puedes usarlo en cualquier momento que lo necesites - میتونی هر وقت که بهش نیاز

داشته باشی، ازش استفاده کنی

ahora estoy en el trabajo - الآن سر کار هستم

nuestra economía está en peligro - اقثصاد ما در خطره

?en qué piensas¿ - به چی فکر میکنی؟

no cree en nada - به هیچ چیز اعتقاد نداره

- entre

در بین ، در میان

( entre معنی دیگه ای هم داره: تقسیم بر

مثال: diez entre dos son cinco - ده تقسیم بر دو میشه پنج )

مثال ها:

entre tú y yo - بین من و تو

dijo que este secreto debería quedar entre nosotros - گفت که این راز باید بین خودمون

بمونه

un partido entre real madrid y milán - یک مسابقه (بازی فوتبال) بین رئال مادرید و میلان

hay muchas diferencias entre la gente - در بین مردم تفاوت های زیادی هست.

entre las tres y cuatro de la tarde - بین ساعت سه و چهار بهد از ظهر

esto lo encontré entre mis archivos - اینو بین فایل هام پیدا کردم


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادامه مبحث قبلی

- para

برای ... به ، به طرف

مثال ها:

para vivir hay que luchar - برای زندگی کردن باید جنگید

esto es para tí - این برای توئهِ

siempre hay una solución para cada problema - همیشه برای هر مشکلی یه راه حل هست

un paso para adelante - یک قدم به سمت جلو

mira para arriba - به بالا نگاه کن


- por

به خاطر ... از ، با ، در ، برای

?por qué¿ - چرا؟ (به خاطر چی؟)

porque - چون (به خاطر اینکه)

lo hizo por el dinero - به خاطر پول این کارو کرد

gracias por su ayuda - ممنون به خاطر کمکتون

estaba mirando por la ventana de mi habitación - داشتم از پنجره اتاقم نگاه می کردم

enviamelo por el correo - با پست برام بفرستش

por todos lados - به همه جا، از همه طرف

él siempre viaja por tren - او همیشه با قطار مسافرت میکنه

por ejemplo - برای مثال



- hasta

تا

مثال ها:

hasta luego - تا بعد

hasta hoy no sabía nada - تا امروز چیزی نمیدونستم

trabajo desde la mañana hasta la noche - از صبح تا شب کار میکنم

la tienda está abierta hasta las once de la noche - مغازه تا ساعت یازده شب بازه

?hasta cuándo te quedas aquí¿ - تا کی اینجا میمونی؟

me quede esperando hasta que vino - منتظر موندم تا اومد



- hacia

به طرف ، به سمت

(hacia مشخص کننده مقصد است)

مثال ها:

nos dirigimos hacia el aeropuerto - به سمت فرودگاه رفتیم

camino hacia la libertad - راهی به سمت آزادی

el avión que iba hacia francia - هواپیمایی که به سمت فرانسه میرفت

economía va hacia una nueva etapa - اقتصاد به سمت مرحله جدیدی میره



- sin

بدون ، بی

café sin azúcar - قهوه بدون شکر

no pienses en cosas sin importancia - به چیزهای بی اهمیت فکر نکن

sin que nadie se de cuenta - بدون اینکه کسی بفهمه

se fue sin ruido - بی سر و صدا رفت

con este programa puedes controlar las descargas sin estar delante del ordenador

با این برنامه میتونی دانلود ها رو کنترل کنی بدون اینکه جلوی کامپیوتر باشی



- según

بنا بر ، بر طبق

مثال ها:

según el pronostico del tiempo,hoy va a llever - بنا بر پیش بینی وضع هوا ، امروز بارون میاد

según esta ley - بر طبق این قانون

según dicen los expertos - بنا بر گفته متخصصان

según este reportaje - بر طبق این گزارش

hazlo según tus gustos y deseos - این کارو بنا بر علایق و خواسته هات انجام بده

según me dicen que cuesta aproximadamente ciento treinta euros بنا بر گفته آنها ، تغریبا چهل یورو قیمت داره



- tras

در پی ، به دنبال ... بعد از

مثال ها:

la historia tras la segunda guerra mundial - تاریخ در پی جنگ جهانی دوم

treinta y cinco heridos y más de doscientos detenidos tras una manifestación

سی و پنج زخمی و بیش از دویست نفر بازداشتی به دنبال یک تظاهرات

tras este error no había manera de hacer funcionar la cámara

بعد از این اشتباه دیگه راهی برای به کار انداختن دوربین نبود



- ante

جلوی ، در برابر

ante la cámara - در مقابل دوربین

estaba sentado/a ante mí - جلوی من نشسته بود

le da vergüenza hablar ante tanta gente - خجالت میکشه جلوی این همه مردم صحبت کنه

?qué hacer ante este peligro¿ - در مقابل این خطر چه کار باید کرد؟



- bajo

زیر ، در زیر

مثال ها:

está bajo la mesa - زیر میز است

me gusta andar bajo la lluvia - قدم زدن زیر باران را دوست دارم

se vende bajo precio - زیر قیمت فروخته میشه



- sobre

روی ، درباره

مثال ها:

distribuyó los platos sobre la mesa - بشقاب ها را روی میز پخش کرد

las copas están sobre la mesa - فنجان ها روی میز هستند

hablábamos sobre cine - درباره سینما صحبت می کردیم

no se nada sobre este tema - درباره این موضوع چیزی نمی دونم



- contra

بر خلاف ، در مقابله با ، ضد

مثال ها:

una medicina contra la fiebre - یک داروی ضد تب

mis padres están en contra de que vaya a esa fiesta - پدر و مادرم مخالف رفتن من به این جشن هستند

ya no puedo hacer nada contra mis deseos - من در برابر هـ*ـوس هام هیچ کاری نمی تونم بکنم


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوعی از بی قاعدگی
مصدر هایی هایی که آخرشون به cer و یا cir ختم میشه، وقتی در حال ساده، اول شخص مفرد صرف میشوند، بی قاعده صرف میشن و این بی قاعدگی به این صورت هست:

علامت مصدری (er) یا (ir) حذف میشه، حرف c تبدیل به z میشه و co اضافه میشه:

conocer شناختن، آشنا شدن، آشنا بودن
conozco می شناسم

agradecer تشکر کردن
agradezco تشکر می کنم

ofrecer ارائه کردن
ofrezco ارائه میکنم

crecer رشد کردن
crezco رشد میکنم

pertenecer تعلق داشتن
pertenezco تعلق دارم

establecer برقرار کردن
establezco برقرار میکنم

nacer متولد شدن
nazco متولد میشوم

obedecer اطاعت کردن
obedezco اطاعت میکنم

traducir ترجمه کردن
traduzco ترجمه میکنم

conducir رانندگی کردن
conduzco رانندگی میکنم

reducir کاهش دادن
reduzco کاهش میدهم


البته همیشه این اتفاق نمیفته و هستند مصدر هایی که به cer و cir ختم میشن اما اول شخص مفرد حال سادشون به این شکل صرف نمیشه. مثلا:

hacer انجام دادن
hago انجام میدهم

decir گفتن
digo میگویم

vancer غلبه کردن، مغلوب کردن
venzo غلبه میکنم


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
  • تشکر
Reactions: vettue

masihabzed

کپیست انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
1/4/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
305
امتیاز
173
سن
22
محل سکونت
اهواز
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوعی از افعال بی قاعده

نوعی از افعال بی قاعده در حال ساده هستند که بی قاعدگیشون به این صورت هست که حرف o مصدر، تبدیل به ue میشه.
که البته در اول شخص جمع و دوم شخص جمع بی قاعده نیستند. یعنی در اول شخص و دوم شخص جمع، طبق فرمول به دست آوردن افعال از مصدر صرف میشوند و این تغییر اتفاق نمیفته.
o > ue


مثال ها:


poder توانستن
—---------------------------------------------—
puedo میتوانم
puedes میتوانی
puede میتواند
podemos میتوانیم
podéis میتوانید
pueden میتوانند

yo no puedo ayudarte من نمیتونم کمکت کنم
?puedes hacer esto¿ میتونی این کارو بکنی؟




volver برگشتن
—---------------------------------------------—
vuelvo بر میگردم
vuelves بر میگردی
vuelve بر میگردد
volvemos بر میگردیم
volvéis بر میگردید
vuelven بر میگردند

vuelvo a la ciudad برمیگردم شهر
vuelven otra vez دوباره برمیگردند
?cuándo vuelves¿ کی برمیگردی؟





dormir خوابیدن
—---------------------------------------------—
duermo میخوابم
duermes میخوابی
duerme میخوابد
dormimos میخوابیم
dormís میخوابید
duermen میخوابند

duermo en mi habitación توی اتاقم میخوابم
sandra duerme mucho ساندرا زیاد میخوابه
siempre duermen a las doce همیشه ساعت دوازده میخوابند



contar تعریف کردن/شمردن،حساب کردن
—---------------------------------------------—
cuento تعریف میکنم
cuentas تعریف میکنی
cuenta تعریف میکند
contamos تعریف میکنیم
contáis تعریف میکنید
cuentan تعریف میکنند

te cuento lo todo همشو برات تعریف میکنم
su hijo cuenta hasta cien پسرش تا صد میشمره
cuentan sus experiencias تجربه هایشان را تعریف میکنند



doler درد کردن، درد داشتن
—---------------------------------------------—
duelo درد میکنم
dueles درد میکنی
duele درد میکند
dolemos درد میکنیم
doléis درد میکنید
duelen درد میکنند

me duele la cabeza سرم درد میکنه
me duelen los manos دست هام درد میکنند



mover حرکت کردن، حرکت دادن، تکان دادن
—---------------------------------------------—
muevo حرکت میدهم
mueves حرکت میدهی
mueve حرکت میدهد
movemos حرکت میدهیم
movéis حرکت میدهید
mueven حرکت میدهند

muevo un poco el paraguas چتر را کمی تکان میدهم
los árboles se mueven درخت ها تکان میخورند
mueve su mano دستش را تکان میدهد



costar ارزیدن، ارزش داشتن، قیمت داشتن
—---------------------------------------------—
cuesto می ارزم
cuestas می ارزی
cuesta می ارزد
costamos می ارزیم
costáis می ارزید
cuestan می ارزند

esta alfombra cuesta cien euros این فرش صد یورو می ارزه
estos relojes cuestan mucho dinero قیمت این ساعت ها خیلی گرونه



mostrar نشان دادن
—---------------------------------------------—
muestro نشان میدهم
muestras نشان میدهی
muestra نشان میدهد
mostramos نشان میدهیم
mostráis نشان میدهید
muestran نشان میدهند

muestran su poder قدرتشونو نشون میدن
?me muestras tu colección¿ کلکسیونتو نشونم میدی؟


یادگیری زبان اسپانیایی قدم به قدم

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Mounes Hasanpour و vettue
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا