- عضویت
- 30/3/20
- ارسال ها
- 119
- امتیاز واکنش
- 2,667
- امتیاز
- 213
- سن
- 43
- زمان حضور
- 2 روز 14 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
هوای اوایل فروردین سبک بود و ابرها کمکم داشتند متراکمتر میشدند برای بارانهای بهاره. نفس امیرحسین که میخورد به جوارح دهانش، هنوز داغ بود و تلالو دردسرهای اکراد و پیزا درونش نشان و اثر داشت؛ ولی این جنگل سرسبز و این درختان سر به نجوم و آسمان کشیده کمی ذهنش را میبرد به فراموشیهای خوب. سجاد و عباس از دور با بار و بندیلی که مخصوص...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان سیتا | س اکبری نویسنده افتخاری انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: