خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آ*غو*شمی


با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی


همچو یک رود که آرام میگذرد، عشق ما نیز آرام میگذرد


و تویی سرچشمه زلال این دل ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،


ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست


ای جان من ،


مهربانی و محبتهایت،


وفاداری و عشق این روزهایت،


امیدی است برای خوشبختی فردایت


میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،


مثل یک گل به پاکی چشمهایت،


به وسعت دنیای بی همتایت


هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،


امواجی از یاد تو را میخواهم


در دریای خاطره های به یادماندنی


همنفسمی،


ای که با تو یک نفس عاشقم


همزبانمی،


ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم


حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت،


که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند


چه با شوق میخوانم چشمانت را


و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را


گفتی دستهایم گرم است،


گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است


همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،


هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،


چقدر قلبت زیباست…


چه بی انتهاست قصر عشق تو و من


چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ،


در کنار تو ، تویی که برایم از همه چیز بالاتری


و از همه کس عزیزتر


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
وقتی تو باشی ؛ زندگی برایم زیباست ؛ عاشقی برایم با معناست !


وقتی تو باشی ؛ قلبم بی آرزوست ، ای تنها آرزوی من در لحظه های تنهایی !


وقتی تو عزیز دلم باشی ؛ همدمم باشی ؛ سر پناهم باشی ؛ طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است !


تو هستی ، برای من هستی ، تا آخرش همه هستی ام هستی !!!


حالا من هستم و یک عشق پاک در قلبم !


وقتی تو باشی ؛ عشق در وجودم همیشه زنده است ، میتپد قلبم تنها برای تو و می گذرد لحظه ها به یاد تو و می ماند برای همیشه یک عشق جاودانه در قلب هایمان !


وقتی تو گل من باشی ؛ باغچه خشک قلبم بهاری می شود ، این دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا می شود !


وقتی تو عشق من باشی ؛ این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب می شود ، حضور تو در کنارم تنها آرزو می شود !


وقتی تو همدمم باشی ؛ دیگر تنهایی با من بیگانه می شود ، غم و غصه های دنیا در قلبم فراری می شوند !


تو باشی ؛ عزیز دلم باشی ؛ عشقم باشی ؛ دنیا برایمان بهشت همیشگی می شود !


وقتی تو باشی ؛ وقتی تو همه زندگیم باشی ، این دل فدای قلب مهربانت می شود ، چشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت می شود !


وقتی تو باشی ؛ من نیز هستم ، زیرا تو درون قلبم هستی !


پس با من باش ای عشق جاودانه ام ؛ بیا تا با هم بخوانیم ترانه عاشقانه ام را که برای تو سروده ام !


ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است !


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
من از میانِ تمامِ کتاب ها


آن ‌که شبیهِ تو بود برگزیدم


و از دلِ تمام صفحات


آن که عطرِ دست‌ های تو را داشت انتخاب ‌کردم


و از تمام صفحه ها


برگی ‌که به لطافت نگاهِ تو بود دیدم


و از این برگ


خطی‌ که طعم تو را داشت خواندم


اینک دوستت دارم …


دوستت دارم


و دوستت دارم را مُدام تکرار‌ می‌ کنم


که در تو خلاصه می شود


ای عصاره ی‌ تمامِ شعرهای ناگفته


تو نیز زبان به این تکرارِ رویا گونه بُگشا


تا خدا به گلهای رازقیِ باغچه اش بگوید


از تو یاد بگیرند عطر افشانی را


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
کمی بمان!
کمی به من نگاه کن!
نگاهت تنها دلیل آرامشم است!
در چشمانم نگاه کن
دراین چشمان اشک آلود
که همیشه درپی رفتن تو
چشم انتظار به آمدنت بود
حال که دوباره آمدی ؛
چرا این چنین مرا از خود می رانی ؟
چرا چشمانت را از من نگاه می داری؟
دیگر تاب و توان سکوت ندارم
حس فریاد در من به اوج رسیده است
فریاد دوستت دارمِ صدایم را گوش کن
درحالی که حرفی نمی زنم
به چشمانم نگاه کن
حرفهایم را از نگاهم بخوان
آیا چیزی هست که در آن ببینی؟
آیا پاسخ دردهایم را در آن می یابی؟
آری این نهایت حرفهای من است
که در چشمانم جمع شده است
این کلماتی است
که زبانم یارای ادا کردن آن را نداشت و ندارد
این سیل اشک های من نیست
که از چشمانم روان شده است،
این تمام حرف های من است
که روزی به تو گفته بودم
چه شد ؟
مگر حرف هایم چه بود ؟
چرا دوباره چشمانت را از من گرفتی؟
مگر نگاهم تلخی رفتنت را با مرگ آرزوهام به تصویر نکشید؟
مگر این نگاه خسته؛
خسته از فریادهای بی فرجام ؛
از روز های بی تو بودن
و از بی دلیل بودن رفتنت
و از نامهربانیت سخن نگفت؟
مگر تصویر زیبای صورت خودت را
در آخرین باری که درچشمانم نگاه کردی
و در آن به یادگار مانده است را ندیدی؟
چه بود که صورتت از شرم گلگون شد؟
چه بود که اشک از چشمانت جاری؟
شاید اکنون صدایم را در عین خاموشی زبانم می شنوی
شاید …
کمی بمان!
کمی به من نگاه کن!
نگاهت تنها دلیل آرامشم است!
مرا با نگاهت مهمان کن


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،
اشک از چشمانم ریخت
و از چشمان خیسم فهمیدی
که عاشقت هستم
حس کن آنچه در دلم میگذرد ،
دلم مثل دل های دیگر نیست
که دلی را بشکند!
تو که باشی
چرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ،
تو که مال من باشی
چرا بخواهم از تو دل بکنم!
وقتی محبتهایت ،
آن عشق بی پایانت
به من زندگی میدهد
چرا بخواهم زندگی ام را جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ،
چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟
همین که تو در قلبمی ،
انگار یک دنیای عاشقانه در قلبم برپاست ،
عشقت در قلبم بی انتهاست !
همین که تو در قلبمی
بی نیازم از همه کس ،
تو را میخواهم
و یک کلام فقط تو را ،
همین و بس!
دلم بسته به دلت ،
هیچ راهی ندارد
حتی اگر مرگ بخواهد مرا جدا کند از قلبت !
دیگر تمام شد ،
تو در من حک شده ای،
ای جان من ،
تو همه چیز من شده ای!
از نگاهت خواندم که مرا میخواهی ،
از آن نگاه شد که در قلب مهربانت گم شدم ،
تا خواستم خودم را پیدا کنم
اسیر شدم ،
تا خواستم فرار کنم ،
عاشقت شدم!
از نگاهت خواندم تو همانی که من میخواهم ،
آنقدر پیش خود گفتم میخواهت ،
که آخر سر تو شدی مال من ،
شدی یار و عشق بی پایان من!
از نگاهت خواندم ، چند سطر از شعر زندگی را …
نگاهم کردی
و خواندی آنچه چشمانم مرا دیوانه کرده است ،
و آخر فهمیدی که قلبم تو را انتخاب کرده است!
چه انتخاب زیبایی بود ،
از همان اول هم دلم به دنبال یکی مثل تو بود ،
و اینک پیدا کرده ام تو را ،
تویی که دیگر مثل و مانندی نداری،
در قلبت جز من ،
جایی برای کسی نداری!


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
نمی‌توانم لحظه‌ای دور شوم از تو، درک کن چه حسی دارم، همیشه می‌مانم مال تو
کاش می‌شد سهم من از با تو بودن تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار …
هر گاه نیستی و دلتنگ توام، نامت را در دلم زمزمه می‌کنم، اینگونه است که آرام می‌شوم
دلم به سوی آسمان دلتنگی پر می‌کشد، درد دل می‌کند با خاطره‌هایت، تکرار می‌کند حرفهایت را


نه عزیزم


نمی‌توانم لحظه‌ای دور شوم از تو، نشسته‌ام روی ابر‌های خیال و در رویا‌های سیر می‌کنم با تو
نه عزیزم


به این خیال نباش که روزی سرد شوم، جانم را از من بگیرند با تو دوباره زنده می‌شوم


نه عزیزم


به این خیال نباش که نباشم، دنیا را از من بگیرند، با تو دوباره صاحب دنیا می‌شوم
این روز‌ها می‌گذرد، آسمان تاریک امشب جایش را به روشنی فردا می‌دهد
هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم تمام نمی‌شود، تمام نمی‌شود هیچگاه آن احساسی که به تو دارم
هر چه دوست داری از من بخواه جز فراموش کردنت،


اگر می‌خواهی بروی برو، اما من هستم، آنقدر می‌مانم تا برگردی
آنقدر عاشقت می‌مانم تا برگردی …


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
عشق چه بی صدا در می‌زند و بی باز شدن در وارد می‌شود
بی انتها‌ترین عشق من
نازنینم


سال‌هاست راه را برای آمدنت پر از عطر یاس کرده‌ام
می‌دانستم می‌آیی و من چشم به راه آمدنت بودم
با فرشی از مخمل گل‌ها و قلبی سرشار از شوق
آمدی و چه خوش بود آمدنت
و چه بی‌رنگ شد انتظار در نگاه زیبای تو


و من
سرشار از بهانه‌ با تو بودن شدم
کاش می‌شد بهانه‌ها را پاسخی شایسته داد
کاش نگاه دل فریب تو ماندگار و همیشگی بود
و من
سال‌ها از تپش قبلم برای تو پر توان می‌شدم
با این همه قدر دان تک تک لحظه‌های با تو بودنم
حتی اگر شایستگی ماندن در کنارت را نداشته باشم


به خود می‌بالم که با تو بودن را هر چند اندک تجربه می‌کنم
و سال‌ها خاطرم از حضور روشن تو پر نور خواهد بود
و همچنان جاده از عطر حضور تو تا بی‌انتها معطر
لحظه‌های با تو بودن زیبا و فراموش ناشدنی است
و من می‌خواهم تا باز زیباترین لحظه‌ها را با تو تجربه کنم
بی‌انتها‌ترین عشق من دوستت دارم


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
جان دلم … بیا دستانت را در دستان من بگذار
تا تمام قواعد این دنیا و قصه‌هایش را بهم بزنیم …
می‌خواهم قصه ما با یکی بود یکی نبود شروع شود،
اما با یکی بود و دیگری تا ابد کنارش ماند به پایان برسد
می‌خواهم کلاغ قصه من و تو، انتهای داستان به خانه‌اش برسد
اصلا می‌خواهم جوری عاشق هم باشیم که از این به بعد قصه لیلی و مجنون را فراموش کنند
و از من و تو برای عاشقی یاد کنند …


تو مرا می‌فهمی
من تو را می‌خواهم
و همین ساده‌ترین قصه یک انسان است
تو مرا می‌خوانی
من تو را ناب‌ترین شعر زمان می‌دانم
و تو هم می‌دانی
تا ابد در دل من می‌مانی
زیباترین شخصیت قصه عاشقی من …
دوستت دارم


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
قلبم را به تو دادم که عشق منی، با تو آمدم، آمدم تا جایی که تو می‌خواهی
با تو می‌آیم، می‌آیم به هر جا که بروی، با تو می‌روم، می‌روم هر جا که بروی …
نیست جایی که بی تو باشم، نیست هوایی که بی تو نفس کشیده باشم
نیست یادی در قلبم جز یاد تو، نیست مهری در وجودم جز مهر تو
نیست جایی بی عطر نفس‌های تو، نیست راهی بی یاد نگاه تو
همه جا خاطره، همه جا عشق، همه جا عطر حضور تو
چشمانم هنوز غرق نگاه زیبای تواند


آنچه پنهان است در پشت نگاهت، دنیای عاشقانه من است
همه جا با توام، آنجا و اینجا در قلبم، اینجا و آنجا در قلبت،


می‌تابم و و می‌تابی، می‌مانم و می‌مانی، می‌دانم و می‌دانی
که چقدر هم تو مرا دوست داری، هم من دیوانه توام …
چه خوب می‌فهمی در دلم چه می‌گذرد، چه خوب معنا می‌کنی نگاهم را،


چه عاشقانه می‌شنوی حرفهایم را


تویی که جان داده‌ای به تنم و نفس داده‌ای به روحم، روح عشق در وجودمان


این است روز‌های زندگی ما، با عشق روزمان شب و شب‌هایمان روز می‌شوند
همه جا با توام، تو اینجا همیشه در قلبمی و من همه جا کنار توام


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
من هستم و یک عشق پاک در قلبم …
وقتی تو باشی زندگی برایم زیباست عاشقی برایم با معناست
وقتی تو باشی قلبم بی آرزوست‌


ای تنها آرزوی من در لحظه‌های تنهایی
وقتی تو عزیز دلم باشی، همدمم باشی، سر پناهم باشی،


طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است


وقتی تو باشی عشق در وجودم همیشه زنده است، می‌تپد قلبم تنها برای تو و می‌گذرد لحظه‌ها به یاد تو


و می‌ماند برای همیشه یک عشق جاودانه در قلبهایمان
وقتی تو گل من باشی، باغچه خشک قلبم بهاری می‌شود


این دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا می‌شود
وقتی تو عشق من باشی این چشم‌ها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب می‌شود


حضور تو در کنارم تنها آرزو می‌شود


وقتی تو همدمم باشی دیگر تنهایی با من بیگانه می‌شود


غم و غصه‌های دنیا در قلبم فراری می‌شوند
وقتی تو باشی؛ من نیز هستم، زیرا تو درون قلبم هستی
وقتی تو باشی، وقتی تو همه زندگیم باشی، این دل فدای قلب مهربانت می‌شود


چشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت می‌شود‌


ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است
پس با من باش‌


ای عشق جاودانه‌ام بیا تا با هم بخوانیم ترانه عاشقانه‌ام را که برای تو سروده‌ام
تو باش عزیز دلم، باش عشقم، باش تا دنیا برایمان بهشت همیشگی شود
باش تا طوفان وجودم در کنارت آرام بگیرد
دمی کنارم بنشین تا گذر عمرم متوقف شود
تو هستی، برای من هستی تا آخرش


همه هستی‌ام هستی …!


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا