خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
من این شب زنده‌داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد، بیشتر گذشت و دلم دیوانه‌ات شد


من این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم، چه بگویم از این روزها، هر چه بگویم، این تکرار لحظه‌های با تو بودن را دوست دارم
بی‌قرارم، ساختم با دوری‌ات، نشستم به انتظار آمدنت، من این انتظار‌ها و بی‌قراری‌ها را دوست دارم
چون تو را دارم، چون به عشق تو بی‌قرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده‌ گرفتارم


به عشق تو نشسته‌ام در برابر غروب، این غروب را با تمام تلخی‌هایش دوست دارممن این نامهربانی‌هایت را دوست دارم، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتی‌هایت را دوست دارم، هر چه عذابم دهی، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچه‌های دلت کردی، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت، مرا نرجان از شکستنت، بهانه هم بگیری برایم، بهانه‌هایت را دوست دارم
من این اشک‌هایی که می‌ریزد از چشمانم را دوست دارم، آن نگاه‌های سردت را دوست دارم


بی خیالی‌هایت را دوست دارم، اینکه نمی‌آیی به دیدارم هم بماند، غرورت را نیز دوست دارم
تو یک سو باشی و تمام غم‌های دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم
هر چه بگویی دوست دارم، هر چه باشی دوست دارم، من تو را دوستت دارم
من این شب زنده‌داری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطاست و من گناهکار، من گنـ*ـاه کردن را با تو دوست دارم …


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
اونقدر آدما قبل من و تو غصه خوردن، کنار پنجره سیگار کشیدن،
عاشق شدن،
فارغ شدن،
فحش دادن….
اونقدر آدمها قبل من و تو بردن، باختن، گذاشتن رفتن، گم و گور شدن..
اونقدر آدمها قبل من و تو به گذشتشون فکر کردن، حسرت خوردن، بغض کردن..
حالا کجان؟
رها کن رفیق…
رها کن بره…


در گذر از جاده ی زندگی آموختم
کسانی را که بیشتر دوست میداری ،
زودتر از دست می دهی …


آلبرکامو


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
بگویم؛من کمی بیشتر…
بگویی؛ نیم ساعت دیگر زیر افرای بلندِ سرکوچه تان منتظرم…
بگویم؛ تا نیم ساعت دیگر مواظب خودت باش…
بگویی؛ تو هم…
نه جانم،نه!!
دیگر با زنگ خوردن هیچ تلفنی قلبم در دهانم نمی آید،
دست و پایم نمی لرزد،
گونه هایم گل نمی اندازد،
فقط چشمانم نم می کشند …
چند سال و اندیست که زنگ تلفن برایم زنگ هشداریست که فلانی،
آن طرف خط کسی نیست که تا صدایت را نشنود خوابش نمیبرد،
تا حالت را نپرسد آرام نمی گیرد،
تا …
زنگ هشداریست که فلانی، خیلی وقت است شماره ات از دفترچه ی ذهنش پاک شده است…


ریحان دال


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
دیگر گوش به زنگ هیچ تلفنی نیستم وقتی قرار نیست صدایِ نفس های تو در گوشم بپیچد و طبق قرارمان من اول بگویم سلام
تو بگویی؛ به روی ماهت!!
بگویم؛ خوبی؟
بگویی؛ حالِ من بسته به احوالِ توست…
بگویم؛ خوبم!
بگویی؛ پس من یک قدم آن طرف تر از خوبی ایستاده ام..
یا که نه بر حسب اتفاق بگویم؛
کمی ناخوش احوالم…
بگویی؛ مگر من مرده ام که احوالِ تو خوش نیست و من یادم برود بد بودنِ حالم را…
یا که به رسم عادتِ همیشگی ات بی هوا بگویی دوستت دارم،
کیلو کیلو قند در دلم آب شود و بگویم من هم…
بگویی؛ میمیرم برایت!!
بگویم؛من هم…
بگویی؛ دلم برایت تنگ شده!!


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
به رسمِ “رفاقت” برایت دعاهای خوب می کنم ؛
دعا می کنم لبخندهایت از تهِ دل باشد ، و غصه هایت سطحی و زود گذر
دعا می کنم مسیرِ موفقیتت هموار باشد و انگیزه های صعود و پروازت ، بسیار …
دعا می کنم هرگز در پیچ و تابِ زمانه ، بی پناه نباشی ،
هرگز دلت نگیرد ،
و چشم های روشنت ، هیچ زمانی خیس و اشک آلود نباشد !
دعا می کنم عاشقِ کسی باشی ؛
که عاشقت باشد ،
و کسانی کنارت باشند ؛
که تو را می فهمند و هوای دلت را دارند …
من خوشبختی ات را ، شادی ات را ، آرامشت را ؛
من آرزوهای زیبای تو را آرزو می کنم …
آرزو می کنم به معنای واقعی “زندگی کنی” …


نرگس صرافیان طوفان


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
ببین، بیا بریم از کنار کلیسای وانک راه بیفتیم، آروم آروم راه بریم کنار رودخونه، سرخوش بشیم از عطر تاریخ و کاشی و معاشقه و غزل. بگردیم دور میدون اصلی چالوس، ببرمت جلوی بیمارستانی که توش به دنیا اومدم برات داستان تولدمو وسط سفر خونوادم تعریف کنم غش غش بخندی. بریم یزد، جلوی مسجد جامع ببوسمت، اون پیرمرد مهربونه برامون اسفند دود کنه. بریم اردبیل، تو مقبره شیخ صفی گریه کنیم برای آغشتگی خون و دین. بریم آبادان، با بچه های شط برقصیم، لنج سواری کنیم و من تو رو به اقیانوس نشون بدم و بگم هوی، ببین پری دریایی منو… بریم نوشهر، آتیش روشن کنیم نزدیک دکه مجید، نوشابه شیشه ای بخوریم، سرخوش بشیم از بودن هم، دراز بکشیم روی شن های خنک اردیبهشت و حرف بزنیم و کم کم صبح بشه.


بریم چمخاله، صبح زود بیدارت کنم کنار دریا راه بریم و تو بهشت رو از نزدیک ببینی. بریم بازار بزرگ تهران، با هم دیزی بخوریم تو قهوه خونه ناصر پشت نوروزخان، وسط چشمها و سیبیلها من پیشت باشم و تو بخندی و شهر ذوق کنه از ذوق کردن ما. بریم کنار خط، وایسیم کنار بچه های پایین ، واسه قطاری که رد میشه دست تکون بدیم و مهربونی بفرستیم. بریم شیراز، حافظیه و سعدیه رو بگردیم و تو برام غزل بخونی و من به تو نگاه کنم، غزل دلربا. بیا بریم هرکجای جهان که تو دوست داری.
بیا بریم. چیه این دوری ؟


حمید سلیمی


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
من یک افراطی بی مرزم
از هر چیزی نهایتش را میخواهم
در هر چیزی غرق میشوم
افراطی دوستت دارم
باید افراطی مرا بخواهی
در نهایت عشق باید غرقم کنی
برای خواستنت نباید مرز بگذاری
مرا افراطی لمس کن و در حصارت غرقم کن
من چیزی از کم و یک ذره نمیفهمم
من یک افراطی بی مرزم
از خودت
بودنت
حضورت
حد نشانم نده
بگذار در نهایتت غرق شوم


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
بی انتها ترین عشق من
نازنینم سال هاست راه را برای آمدنت پر از عطر یاس کرده ام
می دانستم می آیی و من چشم به راه آمدنت بودم
با فرشی از مخمل گل ها و قلبی سرشار از شوق
آمدی و چه حوش بود آمدنت
و چه بی رنگ شد انتظار در نگاه زیبای تو
و من
سرشار از بهانه ی با تو بودن شدم
کاش می شد بهانه ها را پاسخی شایسته داد
کاش نگاه دل فریب تو ماندگار و همیشگی بود
و من
سال ها از تپش قبلم برای تو پر توان می شدم
با این همه قدر دان تک تک لحظه های با تو بودنم
حتی اگر شایستگی ماندن در کنارت را نداشته باشم
به خود می بالم که با تو بودن را هر چند اندک تجربه می کنم
و سال ها خاطرم از حضور روشن تو پر نور خواهد بود
و همچنان جاده از عطر حضور تو تا بی انتها معطر
بی انتها ترین عشق من دوستت دارم


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
لحظه های بهاری
بهانه ی لحظه های بهاری من
لبخند پر طراوت توست
بهار تا وقتی برایم شور داشت
که تو را نداشتم
اکنون بهار من تویی
به خنده ای میهمانم کن


با من حرف بزن
با من حرف بزن
همین یک لحظه سکوتت برایم سال ها گذشت
شاید محو چشم هایت باشم
شاید حضورت تپش قلبم را تند و تند تر کند
اما صدایت آرامشش از جنس دیگریست
با من حرف بزن
صدایت،
شنیدنی ترین نغمه زندگی من است


نگاه تو
نگاه زیبایت دلنشین تر از هرکلامیست
مرا به نیم نگاهی میهمان کن
تا بی نیازترین باشم


پرواز با بال های فرشته
می خواهم بنویسم
از تو
از ذهن آشفته ام
از دلتنگی هایی که همدم لحظه لحظه هایم می شوند
روزگار غریبیست
اما نه به غریبی روزهایی که نیستی
و نبودنت
غریب می کند مرا با قلم
افکار می آیند و بی آنکه اسیر جوهر و ورق شوند
از ذهن خسته ام پر می کشند
در انتظارم …


می آیی فرشته ی من
آمدنت بال هایم را می گشاید
آسمانی که روزگاری دور از گام هایم بود
اکنون زیر پاهایم حس می کنم
من با همه ی وجود
افکار گریز پایم را در بند می کنم


چونانکه قلب من اسیر نگاهت شد


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

BlueMσOη

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
836
امتیاز واکنش
3,725
امتیاز
248
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 16 دقیقه
گر هیچ نباشد جز تو
تو هستی و امید باران
نگاهت طراوت تک تک لحظه های من است
و باران طراوت زمین
دیگر چه می خواهم
من و این همه لحظه های پر طراوت و امید باران
خوشبختی را لمس نکنم
درمان باید کرد حس لامسه ام را



پلک نمی زنم
خیال نکن برای لحظه ای از دیدنت خواهم گذشت
منی که بی تاب با تو بودنم
گر پلکی هم بزنم
دیدگانم را می شویم
تا گام نهی بر رویش


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا