مشاعره با حرف ت

moh@mad · 18/2/24

YeGaNeH گفت:
تو چه دانی که پس هر نگه ساده‌ی من؛ ‌
چه جنونی، چه نیازی، چه غمی‌ست...؟ ‌ ‌

- اخوان ثالث

تا به کی دل را پریشان خاطر ان کاکل کند
ترسم از سودای رلفش داغ عشقم گل کند

صفاهانی

*NiLOOFaR* · 19/2/24

تب با تو بودن آن‌سان زده آتشم به ارکان
که ز گرمی‌ام بسوزی من اگر به بسـ*ـتر آیم...

حسین منزوی

YeGaNeH · 20/2/24

تو سهم دیگری بودی و من درگیر رویایت
خجالت میکشم از دل که عُمری بازی‌اش دادم

- پروانه حسینی

moh@mad · 28/2/24

YeGaNeH گفت:
تو سهم دیگری بودی و من درگیر رویایت
خجالت میکشم از دل که عُمری بازی‌اش دادم

- پروانه حسینی

تا جان بودم در تن رو از تو نگردانم
زیرا که حیات جان باروی تو می‌بینم

بس عاشق سرگردان از عشق تو لـ*ـب برجان
آواره ز خان و مان بر بوی تو می‌بینم

YeGaNeH · 15/3/24

تو روشنی قلب منی
خودم را به هدر نداده ام

moh@mad · 25/3/24

YeGaNeH گفت:
تو روشنی قلب منی
خودم را به هدر نداده ام

تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم‌

ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم

MaRjAn · 27/3/24

moh@mad گفت:
تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم‌

ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم

تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

- سعدی

-DELI- · 27/3/24

MaRjAn گفت:
تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

- سعدی

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

(تقدیم به یگانه عزیز :bathtub:

)

moh@mad · 6/4/24

-DELI- گفت:
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

(تقدیم به یگانه عزیز)

ترک جان در ره آن سرو روان این همه نیست
عشق اگر نرخ نهد قیمت جان این همه نیست
بسطامی

Melika_hsh · 6/4/24

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت

فریدون مشیری

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی