خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
خاتون

کدوم شاعر، کدوم عاشق، کدوم مرد
تو رو دید و به یاد من نیافتاد
به یاد هق‌هق بی‌وقفه من
توی آ*غو*ش معصومانه باد

تو اسمت معنی ایثار آبه
برای خاک داغ خستگی‌ها
تو معنای پناه آخرینی
واسه این زخمی دلبستگی‌ها

نجیب و با‌شکوه و حیرت‌آور
تو خاتون تمام قصه‌هایی
تو بانو‌ی ترانه‌هامی اما
مثل شکستن من بی‌صدایی

تو باور نی‌کنی اندوه ماهو
تو می‌فهمی سکوت بیشه‌ها رو
هجوم تند رگبار تگرگی
که می‌شناسی غرور شیشه‌ها رو

تو معصومی مثل تنهایی من
شریک عصه‌های شبنم و نور
تو تنهایی مثل معصومی من
رفیق قله‌های پاک و مغرور

ببین، من آخرین برگ درختم
درخت زخمی از تیغ زمستون
منو راحت کن از راحتی من
منو پاکیزه کن با غسل بارون

تو تنها حادثه، تنها امیدی
برای قلب من، این قلب مسموم
ردای روشنی آمرزشی تو
برای این تن محکوم محکوم

نجیب و با‌شکوه و حیرت‌آور
تو خاتون تمام قصه‌هایی
تو بانوی ترانه‌هامی، اما
مثل شکستن من بی‌صدایی


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
روستایی

چراغ نفتی مسجد در آن دور
فرو مرد و سیاهی خیره سر شد
تنم از ترس گنگی لرزه برداشت
به دستم چوبدستم داغ‌تر شد

تمام کلبه‌ها خاموش و بی‌پرواز
تمام کوچه‌ها برفی و تنگ و تار
کسی آواز خود سر داد درد‌آلود
به ناگاه از سکوت پشت چشمه‌سار :
((مژده‌ای دل که مسیحا نفسی می‌آید))
به تماشای زمستان چه کسی می‌آید ؟

صدای گشنگی با زوزه‌های گرگ
برای گله هامان زنگ وحشت داشت
در آغل به باد بد*کاره تن می‌داد
به دشت شب هراسی تخم غم می‌کاشت
زمستان بود و مرتع خشک و بی‌حاصل
حیاط خانه غمگین و برف آلود
من از پشت چپر‌ها خسته برگشته
پدر بالای کرسی گرم حافظ بود: ((مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید ))
به تماشای زمستان چه کسی می‌آید ؟

به یاد مادرم بودم که می‌نالید
در آن شب، از هجوم گرگ و می مرد
تن سرخ برادر را کنارش
گرسنه گرگ ترس آورده، می‌خورد

صدای نعره‌ی همسایه و گرگ
میان زوزه‌های باد می‌پیچد
صدا کردم که: ((می‌آیم به همراهی پر از خشم و غرور و کینه و امید ))
به تماشای بهاران چه کسی می آید ؟
((مژده‌ای دل که مسیحا نفسی می‌آید))


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
برادر جان


برادر جان نمی‌دونی چه دلتنگم
نمی‌دونی برادر جان چه غمگینم
نمی‌دونی برادر جان
گرفتار کدوم طلسم و نفرینم

نمی‌دونی چه سخته در به در بودن
مثل طوفان همیشه در سفر بودن
برادر جان نمیدونی
چه تلخ وارث درد پدر بودن

دلم تنگه برادر جان، برادر جان دلم تنگه
دلم تنگه از این روزای بی‌امید
از این شبگردی های خسته و مایوس
از این تکرار بیهوده دلم تنگه
همیشه یک غم و یک درد و یک کابوس

دلم خوش نیست غمگینم، برادر جان
از این تکرار بی‌رویا و بی‌لبخند
چه تنهایی غمگینی که غیر از من
همه خوشبخت و عاشق، عاشق و خرسند

به فردا دلخوشم، شاید که با فردا
طلوع خوب خوشبختی من باشه
شبو با رنج تنهایی من سر کن
شاید فردا روز عاشق شدن باشه


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
دریایی

کمکم کن، کمکم کن
نذر اینجا بمونم تا بپوسم
کمکم کن، کمکم کن
نذار اینجا لـ*ـب مرگو ببوسم

کمکم کن،کمکم کن
عشق نفرینی بی‌پروایی می‌خواد
ماهی چشمه‌ی کهنه
هوای تازه‌ی دریایی می‌خواد

دل من دریاییه
چشمه زندونه برام
چکه چکه‌های آب
مرثیه خونه برام

تو رگام به جای خون
شعر سرخ رفتنه
تن به موندن نمیدم
موندنم مرگ منه

عاشقم، مثل مسافر عاشقم
عاشق رسیدن به انتها
عاشق بوی غریبانه‌ی کوچ
تو سپیده‌ی غریب جاده‌ها

من پر از وسوسه‌های رفتنم
رفتن و رسیدن و تازه شدن

توی یک سپیده‌ی طوسی سرد
مسخ یک عشق پر آوازه شدن

کمکم کن، کمکم کن
نذار این گمشده از پا در بیاد
کمکم کن، کمکم کن
خر من رخوت من شعله میخواد

کمکم کن، کمکم کن
من و تو باید به فردا برسیم
چشمه کوچیکه برامون
ما باید بریم به دریا برسیم

دل ما دریاییه
چشمه زندونمونه
چکه چکه‌های آب
مرثیه خونمونه

تو رگ بودن ما
شعر سرخ رفتنه
کمکم کن که دیگه
وقت راهی شدنه
کمکم کن


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
شب شیشه‌ای

ما به هم محتاجیم
مثل دیوونه به خواب
مثل گندم به زمین
مثل شوره‌زار به آب

ما به هم محتاجیم
مثل ما به آدما
مثل ماهیا به آب
مثل آدم به هوا

دستامون از هم اگه دور بمونه
شب شیشه‌ای دیگه نمیشکنه
از تو این شیشه‌ای همیشگی
خورشید مقوایی سر می‌زنه

به عزای دوری دستای ما
کوچه‌ها، ساکت و بی‌صدا میشن
بوی رخوت همه جا رو میگیره
همه‌ی در‌ها، به غربت وا میشن

جاده هامون، که به خورشید میرسن
مثل تاریکی، بی‌انتها میشن
ما به هم محتاجیم


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
پاییزی

نگو از گل، نگو از یخ
که در پاییزم
نگاهم کن، نگاهم کن
چه درد انگیزم

با من نه گل، نه آواز
نه آسمان، نه پرواز
گل مرده‌ی آوار برگم
پاییزی‌ام، هم فصل مرگم

اگر در شب، اگر در باد
اگر در اشک می‌رویم
کدامین گل؟ کدامین باغ؟
می از پاییز می‌گویم

اگر ماهم، اگر خورشید
اگر هم بغض باران
همه عشقم، همه بخشش
از اینجا تا بهاران


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
پوست شیر

قلب تو، قلب پرنده
پوستت اما، پوست شیر
زندون تنو رها کن
ای پرنده پر بگیر

اونور جنگل تن سبز
پشت دشت سر به دامن
اونور روزای تاریک
پشت نیم شبای روشن

برای باور بودن
جایی شاید باشه شاید
برای لمس تن عشق
کسی باید باشه باید

که سر خستگی هاتو
به روی سـ*ـینه بگیره
روی دلواپسی‌هات
واسه سادگیت بمیره

حرف تنهایی، قدیمی
اما تلخ و سـ*ـینه سوزه
اولین و آخرین حرف
حرف هر روز و هنوزه

تنهایی شاید یه راهه
راهیه تا بی‌نهایت
قصه‌ی همیشه تکرار
هجرت و هجرت و هجرت

اما تو این راه، که همراه
جز هجوم خار و خس نیست
کسی شاید باشه شاید
کسی که دستاش قفس نیست

قلب تو قلب پرنده
پوستت اما، پوست شیر
زندونه تنو رها کن
ای پرنده پر بگیر


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
هیشکی مثل تو نبود

صدای تو
بیداری ریشه، آواز سبز برگه
صدای تو
پر وسوسه مثل شبخونی تگرگه

صدای تو آهنگ شکستن
بغض یه دنیا حرفه
تصویری از آواز صریح
قندیل و نور و برفه

هیشکی مثل تو نبود
هیشکی مثل تو منو باور نکرد
هیشکی با من مثل تو
توی نقب شب من سفر نکرد

هیشکی مثل تو نبود
ساده مثل بوی پاک اطلسی
یا بلوغ یه صدا
میون دغدغه‌ی دلواپسی

تو غرورت مثل کوه
مهربونیت مثل بارون، مثل آب
مثل یه جزیره، دور
مثل یه دریا، پر از وحشت خواب

هیشکی مثل تو نرفت
هیشکی مثل تو نموند
شعر‌های تنهاییمو
هیشکی مثل تو نخوند

همه حرفام مال تو
همه شعر هام مال تو
دنیای من شعرمه
همه دنیام مال تو


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
جشن دلتنگی

شب آغاز هجرت تو
شب از خود گذشتنم بود
شب بی رحم رفتن تو
شب از پا نشستنم بود

شب بی تو، شب بی من
شب دل‌مرده‌های تنها بود
شب رفتن، شب مردن
شب دل کندن من از ما بود

واسه جشن دلتنگی ما
گل گریه، سبد سبد بود
با طلوع عشق من و تو
هم زمین، هم ستاره بد بود

از هجرت تو شکنجه دیدم
کوچ تو اوج ریاضتم بود
چه مؤمنانه از خود گذشتم
کوچ من از من، نهایتم بود

بدادم برس، بدادم برس
تو ای ناجی تبار من
بدادم برس، بدادم برس
تو ای قلب سوگوار من

سهم من جز شکستن من
تو هجوم شب زمین نیست

با پر و بال خاکی من
شوق پرواز آخرین نیست
بی تو باید دوباره برگشت
به شب بی‌پناهی

سنگر وحشت من از من
مرهم زخم پیر من کو؟
واسه پیدا شدن تو آینه
جاده ی سبز گم شدن کو؟
بی تو باید دوباره گم شد
تو غبار تباهی

با من نیاز خاک زمین بود
تو پل به فتح ستاره بستی
اگر شکستم، از تو شکستم
اگر شکستی، از خود شکستی

بدادم برس، بدادم برس
تو ای ناجی تبار من
بدادم برس، بدادم برس
تو ای قلب سوگوار من


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
کندو

تنهاتر از انسان، در لحظه‌ی مرگ
ساده‌تر از شبنم، رو سفره‌ی برگ
مطرود هم قبیله، محکوم خویشم
غریبه‌ای طعمه‌ی این کندوی نیشم

نفرینی آسمون، مغضوب خاکم
بیگانه با نور و هوا، هوای پاکم

تن خسته از تقویم، از شب شمردن
با مرگ ساعت ها، بی وقفه مردن

هم غربت بغض شب، مرگ چراغم
تو قرق زمستونی، اندوه باغم
ای دست تو حادثه تو بهت تکرار
پابسته‌ی این مردابم، بیا سراغم

تولدم زادن کدوم افوله
که بودنم حریص مرگ فصوله

خسته از بار این بودنم، نفس حبابم
بی‌تفاوت مثل برکه، بی‌التهابم

تشنه‌ی تشنه‌ی تشنه‌ام، خود کویرم
با من مرگ سنگ و انسان، تاریخ پیرم

من ساقه‌ی نورم، میراث مهتاب
تسلیم تاریکی، تو جنگل خواب

ای ساقه‌ی عطوفت، ای مرگ غمگین
برهنه کن منو از این لباس نفرین

ای اسم تو جواب همه سوالا
از پشت این کندوی شب
منو صدا کن، صدا


اشعار ایرج جنتی عطایی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا