خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,285
امتیاز واکنش
34,298
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای من که در بندم

چه اندوه آوری ای تن

فراز وحشت داری

فرود خنجری ای تن

غم آزادگی دارم

به تن دلبستگی تا کی ؟

به من بخشیده دلتنگی

شکستن های پی در پی

در این غوغای مردم کش

در این شهر به خون خفتن

خوشا در چنگ شب مردن

ولی از مرگ شب گفتن

چرا تن زنده و عاشق

کنار مرگ فرسودن

چرا دلتنگ آزادی

گرفتار قفس بودن

قفس بشکن که بیزارم

از آب و دانه در زندان

خوشا پرواز ما حتی

به باغ خشک بی باران...

ايرج جنتی عطائی


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,285
امتیاز واکنش
34,298
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
با توام ، با تو که دستت

دست دنیا ساز رنجه

با توام با تو که بغضت

معنی آواز رنجه

اگه یخ باد ستمگر

پی قتل عام برگه

اگه این باغ برهنه

باغ تاراج تگرگه

اگه بی پناهی گل

رنگ بی پناهی ماست

دستتو بذار تو دستم وقت پیوند درختاست

رو تن سخت درختا

بنویس و دوباره بنویس

که شکست یک شقایق

مرگ باغ ، مرگ بهار نیست

ايرج جنتی عطائی


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,285
امتیاز واکنش
34,298
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
به خاطر آور ، که آن شب به برم

گفتی که : بی تو ، ز دنیا بگذرم

کنون جدایی نشسته بین ما

پیوند یاری ، شکسته بین ما

گریه می کنم

با خیال تو

به نیمه شب ها

رفته ای و من

بی تو مانده ام

غمگین و تنها

بی تو خسته ام

دل شکسته ام

اسیر دردم

از کنار من

می روی ولی

بگو چه کردم

رفته ای و من آرزوی کس

به سر ندارم

قصه ی وفا با دلم مگو

باور ندارم

ايرج جنتی عطائی


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,285
امتیاز واکنش
34,298
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو فکر یک سقفم

یک سقف بی روزن

یک سقف پا برجا

محکم تر از آهن

سقفی که تن پوش هراس ما باشه

تو سردی شبها لباس ما باشه

سقفی اندازه ی قلب من و تو

واسه لمس تپش دلواپسی

برای شرم لطیف اینه ها

واسه پیچیدن بوی اطلسی

زیر این سقف با تو از گل

از شب و ستاره می گم

از تو و از خواستن تو

میگم و دوباره می گم

زندگیمو زیر این سقف

با تو اندازه می گیرم

گم می شم تو معنی تو

معنی تازه می گیرم ...

ایرج جنتی عطائی


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,285
امتیاز واکنش
34,298
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
به یاد باغ پرپر

به یاد نسترن باش

ای کفتر پریده

گاهی به یاد من باش

تو اوج یک شبانه

تو عمق یک آینه

میون یک ترانه

گاهی به یاد من باش

ای کفتر پریده

ای رفته و رسیده

گاهی به یاد من باش

ببین بیین چه ساده

ستاره سرنگون شد

میخک به خاک افتاد

شقایق غرق خون شد

ببین ببین چه آسون

به یک سفر شکستم

چنین به خود شکسته

از پا فرو نشستم

ببین بین چه تلخم

بی تو به این شبانه

از خود چه در گریز و

به نا کجا روانه

من ماه دلشکسته

من آفتاب خاموش

من قصه ی نگفته

ترانه ی فراموش

ایرج جنتی عطائی


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,175
امتیاز واکنش
3,086
امتیاز
203
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 3 ساعت 43 دقیقه
قصه وفا

به خاطر آور، که آن شب به برم
گفتی که: (بی تو، ز دنیا بگذرم)
کنون جدایی نشسته بین ما
پيوند یاری، شکسته بین ما

گریه می‌کنم
با خیال تو
به نیمه شب‌ ها
رفته‌ای و من
بی تو مانده‌ام
غمگین و تنها

بی تو خسته‌ام
دل شکسته‌ام
اسیر دردم
از کنار من
می‌روی ولی
بگو چه کردم

رفته‌ای و من آرزوی کس
به سر ندارم
قصه وفا با دلم مگو
باور ندارم


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,175
امتیاز واکنش
3,086
امتیاز
203
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 3 ساعت 43 دقیقه
گل سرخ

دیدی‌ای غمگین تر از من
بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه‌ی تلخ جدایی

مانده‌ام سر در گريبان
بی تو در شب‌های غمگین
بی تو باشد همدم من
یاد پیمان‌های دیرین

آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سـ*ـینه افسرد

اکنون نشسته در نگاهم
تصویر پر غرور چشمت
یک‌دم نمی‌رود از یادم
چشمه‌های پرنور چشمت

آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,175
امتیاز واکنش
3,086
امتیاز
203
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 3 ساعت 43 دقیقه
نمی‌خوام مثل همه گریه کنم

زندگی با آدماش برای من یه قصه بود
توی این قصه کسی با کسی آشنا نبود
همه خنجر توی دست و خنده روی لـ*ـبشون
توی شب صدایی جز گریه‌ی بی‌صدا نبود

نمی‌خوام مثل همه گریه کنم
دیگه گریه دلو وا نمی‌کنه
قصه‌های پشت این پنجره‌ها
غمو از دلم جدا نمی‌کنه

قصه‌ی ماتم من
هر چی که بود
هر چی که هست
قصه‌ی ماتم قلب خسته‌ی یه آدمه

وقت خوابه
دیگه دیره
نمی‌خوام قصه بگم
از غم و غصه برات هر چی بگم بازم کمه

نمی‌خوام مثل همه گریه کنم
دیگه گریه دلو وا نمی‌کنه
قصه‌های پشت این پنجره‌ها
غمو از دلم جدا نمی‌کنه


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,175
امتیاز واکنش
3,086
امتیاز
203
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 3 ساعت 43 دقیقه
هم خونه

هم خونه‌ی من ای خدا
از من دیگه خسته شده

کتاب عشق ما دیگه
خونده شده، بسته شده

خونه دیگه جای غمه
اون داره از من دور میشه
این خونه قشنگ ما داره برامون گور میشه

اون دست گرم و مهربون
با دست من قهره دیگه

چشمای غمگینش با من
قصه‌ی شادی نمیگه

هم خونه‌ی من با دلم
خیال سازش نداره

دستای کوچکش دیگه
میل نوازش نداره

شبا وقتی میرم خونه
بـ*ـو*سه به مو‌هاش می‌زنم

سرش به کار خودشه
انگار نه انگار منم

روزا وقتی میام بیرون
اون خودشو به خواب زده

خب، مثل روزگار شده
یه روز خوبه، یه روز بده

ای دل من، ای دیوونه
بذار برم از این خونه


اشعار ایرج جنتی عطایی

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,175
امتیاز واکنش
3,086
امتیاز
203
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 3 ساعت 43 دقیقه
جنگل

پشت سر، پشت سر
پشت سر جهنم
روبه‌رو، روبه‌رو
قتلگاه آدمه

روی جنگل سیاه
با دست شاخه‌هاش داره
روحمو از من می‌گیره

تا هر لحظه می‌مونم
جغدا تو گوش هم میگن:
(( پلنگ زخمی می‌میره ))

راهِ رفتن دیگه نیست
حجله‌ی پوسیدن من
جنگل پیره

قلب ماه سر به زیر
به دارِ شاخه‌ها اسیر
غروبشو من می‌بینم

ترس رفتن تو تنم
وحشت موندن تو دلم
خواب برگشتن می‌بینم
هر قدم، به هر قدم
لحظه به لحظه سایه‌ی
دشمن می‌بینم

پشت سر، پشت سر
پشت سر جهنم
روبه‌رو، روبه‌رو
قتلگاه آدمه


اشعار ایرج جنتی عطایی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا