خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
در چوبی خانه را که پشت سرم بستم، با قدم‌های کند و خسته‌ای، به داخل رفتم و کیف و كتم را روی مبل راحتی سه نفره‌ای که جلوی تلویزیون قرار داشت، پرتاب كردم. خانه‌ی کوچکمان که در حاشیه‌ی شهر قرار داشت، مرتب به نظر می‌رسید و چمن‌های مقابل خانه هم کوتاه شده بودند ولی با این تفاسیر، آلیس را نمی‌دیدم که مشغول انجام کار دیگری باشد. همه‌جا غرق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پوزخند طعنه‌آميزی زد:
-خونه؟! خونه‌ای كه همیشه سوت و كوره و هیچ کدوم از ما، توش رنگ آرامش رو درست و حسابی ندیدیم! گوش كن جرمی، صدای بچه رو می‌شنوی؟ هاهاه، ما حتی بچه هم نداریم.
با کلافگی انگشتان دستم را بین دسته‌ی موهای آشفته‌ام لغزاندم. نمی‌دانم چرا آلیس علاقه‌ی عجیبی داشت كه هر چند وقت یک‌بار، این موضوع مسخره را به من و خودش یادآوری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
سر جایم خشكم زد و پرسیدم:
-خب این چه ربطی داره؟
-اين موضوع برای ما هم معما شده. می‌دونید، به نظر ما انگار از چیزی یا از کسی، تا سر حد مرگ ترسیده بوده و...
حرفش را ادامه نداد. باعصبانیت گفتم:
-آخه از چی؟ چه چیزی انقدر هراس‌انگیز بوده كه اون زن بیچاره رو سکته بده!
صدایش حتی از قبل هم سردتر شد و گفت:
-متاسفانه ما هم فعلا چیزی نمی‌دونیم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
•بیستم ژوئن، ساعت نه و شش دقیقه‌ی صبح

مثل همیشه از بی‌خوابی دیشب در دفترم چرت می‌زدم كه صدای بلند الکس، چرتم را پاره كرد و من را از دنیای رویا بیرون کشید، چون داشت به عادت همیشه‌اش داد می‌زد:
-سلام!
باز هم کمی خواب‌آلود بودم که تكان سریعی به سرم دادم تا خواب کاملا از سرم بپرد. دستی به چشمانم کشیدم که باز شوند و بعد، به الکس چشم‌غره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
حرفش را با اکراه تائید كردم:
-دقيقا همینطوره الکس.
ذوق‌زده از فکری که انگار به سرش خطور کرده بود، فنجان قهوه‌اش را روی میز رها كرد:
-پس میشه گفت هر چیزی كه اون زن دیده، به قدری براش ترسناک بوده كه در جا می‌میره!
-خب، اینم حدسیه، آفرین.
صدایش هیجان‌زده شد و تن صدایش بالاتر رفت:
-ولی چه کسی مقتول رو با چه چیزی ترسونده؟!
چشمانم را با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
الکس که انگار از خواب عمیقی برخواسته باشد، با لبخند عریضی پرسید:
-پس یعنی مقتول اون بلا رو خودش سر خودش آورده؟
-بله. احتمالاً قصد داشته با این كارش، همسرش رو بترسونه یا تهديدش کنه ولی معمایاصلی اینه كه چه كسی و چطور آنا تیلور رو كشته. در ضمن، كارد رو هم با فاصله‌ی زیادی از جسد مقتول پیدا کردیم. در واقع یه طرف دیگه‌ی خونه افتاده بود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
-اسم؟
چهره‌ی جسور و قوی‌ای داشت، حتی با این که در اوایل پنجاه سالگی‌اش به نظر می‌رسید. با صدای رسایی جواب داد:
-پیتر جیمز گلدن.
به میز قدیمی اتاقک بازجویی تكیه كردم و پرسیدم:
-دود سیگار که اذیتتون نمی‌کنه؟
سرش را به علامت منفی تكان داد. جعبه‌ی فلزی‌ای از جیبم بیرون کشیدم و سیگار برگی از داخلش برداشتم تا آتش بزنم. آلیس به سیگارهایم،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
-ببین بن، تو داری یه چیزی رو به وضوح از من مخفی می‌کنی. من زیادی عصبی هستم، پس کاری نكن كه عصبانیت واقعیم رو به چشمای خودت ببینی!
مشخص بود که حال مساعدی ندارد. سرش انگار روی گردنش زیادی می‌کرد و به سختی، تلاش داشت تا از سقوطش جلوگیری کند. با حال خرابی سرش را تكان داد و گفت:
-نه. آنا خودكشی كرده، من که كاریش نداشتم! خودتون بگید، چطور...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، * رهــــــا * و 3 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدایم حتی از قبل هم بالاتر رفت و نعره زدم:
-مگه ما مضحكه‌ی دست توییم كه بخوایم با دروغ گفتن ت، پی ببریم كه بی‌گناهی؟ مردک دیوانه... استیونسون؟ کجایی؟
در اتاق باز و سر الکس از پشت در پدیدار شد.
-بله قربان؟
-این مرد رو هر چه سریعتر از جلوی چشمام دور كن تا یه گلوله، وسط پیشونیش خالی نكردم!
الکس با عجله داخل آمد و مظنون را خارج كرد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، AeDaN و 3 نفر دیگر

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوباره کمی سرفه كرد و به سختی، با صدای خشداری گفت:
-من یه فكری به ذهنم رسیده.
-می‌شنوم، فقط به شرطی كه فکرت رو بازم با هیجان توضیح ندی!
-حدسی به من میگه که قتل، باید كار یکی از همسايه‌ها باشه.
-خب بعدش؟
در چشمانم خیره بود و تکان نمی‌خورد، مثل آدمی که مسخ شده باشد. با حرفی که چند لحظه بعد زد، مطمئن شدم که شیطان لمسش کرده، چون با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه جنایت های نیویورکی (قتل تقریبا تصادفی) | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: . faRiBa .، Masoume1998، AeDaN و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا