- عضویت
- 5/11/21
- ارسال ها
- 278
- امتیاز واکنش
- 4,240
- امتیاز
- 228
- سن
- 16
- محل سکونت
- دنیا :)
- زمان حضور
- 23 روز 7 ساعت 19 دقیقه
روزی شخصی بسیار خسیس در رودخانه ای افتاده بود و عده ای جمع شده بودند تا او را نجات دهند یکی از دوستانش دوید تا به او کمک کند روی زمین کنار رودخانه نشست و به مرد خسیس گفت: دستت را بده به من تا تو را از آب بالا بکشم .مرد درحالی که دست و پا می زد دستش را نداد .شخص دیگری همین پیشنهاد را داد ولی نتیجه ای نداشت .
ملانصرالدین که به محل حادثه رسیده بود خود را به لـ*ـب رودخانه رساند و به مرد گفت: دست مرا بگیر تا تورا نجات دهم. مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت واز رودخانه بیرون آمد .
مردم در شگفت شدند و گفتند: ملا معجزه کردی این مرد دستش را به هیچ کس نمی داد .
ملا گفت: شما این مرد را خوب نمی شناسید او دست بده ندارد ، دست بگیر دارد .اگر بگویی دستم را بگیر می گیرد. اما اگر بگویی دستت را بده نمی دهد!
تهیدست از برخی نعمت های دنیا وخسیس از همه نعمات دنیا بی بهره می ماند.
زیبا زندگی کنیم
ملانصرالدین که به محل حادثه رسیده بود خود را به لـ*ـب رودخانه رساند و به مرد گفت: دست مرا بگیر تا تورا نجات دهم. مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت واز رودخانه بیرون آمد .
مردم در شگفت شدند و گفتند: ملا معجزه کردی این مرد دستش را به هیچ کس نمی داد .
ملا گفت: شما این مرد را خوب نمی شناسید او دست بده ندارد ، دست بگیر دارد .اگر بگویی دستم را بگیر می گیرد. اما اگر بگویی دستت را بده نمی دهد!
تهیدست از برخی نعمت های دنیا وخسیس از همه نعمات دنیا بی بهره می ماند.
زیبا زندگی کنیم
داستان های کوتاه فلسفی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com