خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
از غصنفر میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ غصنفر انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست!
▧▨▧▨
غصنفر کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن!
▧▨▧▨
غضنفر ماه رمضان زولوبيا گرفته بود و گذاشت رو طاقچه و بعد مشغول نماز شد. يه دفعه متوجه شد پسرش سراغ زولوبياها رفته. موقع قنوت گفت : ربنا آتنا في الدنيا الحسنه ... کسي به زولوبيا دست نزنه!
▧▨▧▨
غضنفر بدهي و قرض زياد داشت رفت ماشين مدل بالا خريد! زنش پرسيد : آخه مرد با اين وضعي که ما داريم چه وقت ماشين مدل بالا خريدن بود؟ غصنفر گفت : ماشينو خريدم تا سريع تر بتونم از دست طلبکارها فرار کنم!!!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
يه بار بچه اي از پدر خسيسش ده هزار تومان پول خواست . پدر گفت : چي ؟ نه هزار ؟ هشت هزارو مي خواي چه کار؟ تو هفت هزار هم زيادته چه برسه به شش هزار! بابام به من پنج هزار نداده که حالا من به تو چهار هزار بدم. حالا سه هزارو مي خواي چي کار؟ دوهزار کافيه ؟ بيا اين هزار تومنو بگير.بچه مي شماره مي بينه پانصدتومنه!!!
▧▨▧▨
غضنفر ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه
▧▨▧▨
چراغعلی میخواسته آتش نشان بشه توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ میگه: هیچی تیمّم می کنیم !
▧▨▧▨
غضنفر زنگ میزنه به مخابرات میگه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه میشه لطف كنید از اون طرف یه کم بكشیدش !
▧▨▧▨
معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟ شاگرد: آقا اجازه، حس برادری


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
دقت كرده‌اید آدم‌های تپل چقدر جذاب و تو دل برو اند؟
علتش واضح است.
طبق F = (G*m1*m2)/r^2،
جاذبه با جرم نسبت مستقیم دارد!
▧▨▧▨
یه غضنفر تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه: ا...این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه: فهمیدم... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من!
▧▨▧▨
به غضنفر می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم !!
▧▨▧▨
غضنفر باباش میمیره هفتش خیلی شلوغ می شه واسه چهلم بلیط می فروشه.
▧▨▧▨
به غضنفر میگن ترمز ABS چیه؟ میگه تو سرعت های زیاد و سر پیچ ها کار حضرت ابوالفضل رو می کنه!!!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
یه غضنفر میمیره. شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲ تاشون سوال می کردن... ۶۰ تاشون حالیش می کردن!!!
▧▨▧▨
غضنفر آشغال میره تو چشماش سره ساعت 9 میشینه دم در .
▧▨▧▨
پلیس به غضنفر: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!! غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!
▧▨▧▨
غضنفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفر میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!
▧▨▧▨
غضنفر رفته بود زیارت امام رضا. بعد از زیارت دستش را برای احترام روی سـ*ـینه اش گذاشت و عقب عقب آمد بیرون. یه دفعه دید که خورده به یه چیزی. نیگاه کرد، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
غضنفر داشته کباب درست می کرده می بینه یه گربه داره نگاه می کنه داد می زنه آی بلال شیر بلاله.
▧▨▧▨
یه غضنفر میاد تهران یه دونه پرشیا صفر می بینه میزنه شیشه هاشو خورد می کنه صاحبش می گه چرا این کارو کردی؟ مگه مرض داری؟ غضنفر می گه اه مال تو بود؟ فکر کردم مال شوکته.
▧▨▧▨
غضنفر می ره هیئت راش نمی دن خودش می ره هیئت می زنه هیچکس رو راه نمی ده.
▧▨▧▨
یک بار یک غضنفر زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه اقا ماشین دارید. مردی که پشت تلفن بوده جواب میده بله. غضنفر میگه خوش به حالتون ما نداریم!
▧▨▧▨
غضنفر باباش میمیره میخواسته خاکش کنه جو میگیرتش باراندازش میکنه.


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
غضنفر رو برق 3 فاز می گیره پرت می کنه بلند می شه می گه: اگه مردین یه فاز یه فازبیاین جلو.
▧▨▧▨
غضنفر می ره جبهه بعد از 2 روز برمی گرده. میگن چی شد اینقدر زود برگشتی؟ میگه: بابا اونجا به قصد کشت تفنگ بازی می کنن.
▧▨▧▨
غضنفر واسه رفیقاش خالی می بنده می گه: من هر دو هفته یک بار می رم ژاپن. رفیقاش می گن اگه راست می گی اسم یکی از خیابوناش رو بگو؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه بعد می گه: آهان خیابون شهید بروسلی.
▧▨▧▨
غضنفر میره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است... میگه: دروغ میگن پدر سگا ! خودم خوردم صابون بود!!!
▧▨▧▨
غضنفر پتروس فداکار رو با دهقان فداکار قاطی می کنه می ره انگشت می کنه تو چشم راننده قطار.


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
به غضنفر می گن شما ایمیل دارین؟ می گه نه خیلی ممنون. من تازه غذا خوردم نوشجان!!!
▧▨▧▨
غضنفر کدو تنبل میخره میذاردش کلاس تقویتی .
▧▨▧▨
غضنفر سوار الاغ داشته میرفته. هر کی بهش نگاه میکرده میگفت: چیه خر دو طبقه ندیدی.
▧▨▧▨
غضنفر میره استادیوم، جای اینکه فوتبال نگاه کنه مرتب سمت راست و چپ بالای سرش رو با تعجب نگاه می کرده! بهش میگن: چرا فوتبال نگاه نمیکنی؟ میگه: دنبال کلمه زنده میگردم.
▧▨▧▨
غضنفر عاشق می شه روی در خونشون تابلو می زنه بزودی در این مکان عروسی برگزار می شود.


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
غضنفر رو برق می گیره مامانش می گه ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت.
▧▨▧▨
غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه پدر سگ خودتی. راننده میگه من که چیزی نگفتم. غضنفر می گه بعدا که می گی.
▧▨▧▨
به غضنفر میگن این خیابون کجا میره ؟ میگه من 40 ساله تو این خیابون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره.
▧▨▧▨
غضنفر سکه میندازه صندوق صدقات سوارش می شه.
▧▨▧▨
غضنفر می ره دزدی تفنگو می ذاره پشت گردن یارو می گه تکون بخوری با لگد می زنم توکمرت.
▧▨▧▨
غضنفر میره تو صف نونوایی، شاطره میگه: نون تا اینجا بیشتر نمی‌رسه، بقیه برن. غضنفر میگه: ببخشید میشه جمع‌تر وایسین نون به ما هم برسه.


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
به غضنفر میگن: از مسافرت چی آوردی؟ غضنفر میگه: تشریف.
▧▨▧▨
غضنفر رو برق می گیره مامانش می گه ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت.
▧▨▧▨
غضنفر به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ غضنفر می گه: آره. تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما.
▧▨▧▨
غضنفر خواب میبینه داره بازی میکنه باباش رو میکُشه میره مرحله بعد. از خواب بلند میشه میبینه باباش جلوش نشسته میگه اه سیو نکردم.
▧▨▧▨
بچه ۲۴ ساعت نیست به دنیا اومده ، برگشته بهم میگه نمیتونه راه بره ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط میتونه پشتک بزنه !


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
خاور اومده داریم اثاث خونه رو بار میزنیم ، میگه دارید از این محل میرید ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم اثاث میبریم پارک خاله بازی کنیم !
▧▨▧▨
گفتم : از صدای سخنش ندیدم خوشتر ! گفت عشق رو میگی ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ صدای خروپف بابام رو میگم !
▧▨▧▨
سگ خریدیم اندازه خر ، بستیمش توی باغ ! اومده میگه اینو خریدید واسه امنیت ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خریدیم باغو بیل بزنه !
▧▨▧▨
بهش گفتم سی دی مادربردت رو بده کار ضروری دارم ؟ رفت خونه و بعد دو ساعت اومده میگه همونی که روش نوشته Gigabyte ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ همونی که نوشته گلچین شاد بندری ۹۰ !
▧▨▧▨
بهش گفتم هفته بعد تولدمه ! گفت یعنی باید کادو بخرم واست ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خواستم اطلاعات عمومیت بالا بره !


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا