خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
توﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ دختره ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ ببخشید ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺪ؟!

یه پوزخند زدمو یه کام محکم از سیگار گرفتم با یه صدای خسته گُفتم :ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ…
ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻡ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ…
نابود شدم… میفهمی؟ نابود

******************************

حشره کش خالی کردم تو اتاقم

من سر درد گرفتم دارم می میرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!

******************************

خواستم بحث زن گرفتنو باز کنم :
به مامانم میگم بزرگیترین آرزوت برای من چیه؟
میگه اون گوشیت بسوزه !
قبلانا میگفتن عروسیت


■مطالب طنز ■

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
تازگیا یه قرص خواب اختراع شده

به نام «فیزیک پیش دانشگاهی»
لامصب تا درشو وا میکنی
انگار دیشب تا صبح نخوابیدی

******************************

مادربزرگم رو بردم دکتر

به دکتره میگه آقای دکتر یه دارویی بهم بده دردم ساکت بشه
تا فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی!
من فقط سقف رو نگاه میکردم

******************************

انقدر فامیلامون رو ندیدیم
که چند وقت پیش یه یارو اومد به اسم عموم خونمون شام خورد !
بعدا فهمیدیم گدا بوده

******************************

ضرب المثل داییم وقتی داره مهمون دعوت میکنه:

در خانه ما رونق اگر نیست
وای فای هست !! :) حتما بیاین !


■مطالب طنز ■

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
ضرب المثل داییم وقتی داره مهمون دعوت میکنه:

در خانه ما رونق اگر نیست
وای فای هست !! :) حتما بیاین !!

******************************

امروز رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیونون رو تنظیم کنم، با موبایلم شماره خونه رو گرفتم به مامانم میگم:الو، مامان خوبه؟

مامانم هم میگه :مرسی همه خوبن شما خوبین؟ خانواده خوبن؟
ببخشید بجا نیاوردم.

******************************

وقتی می بینی داره بهت خوش میگذره
به طور مشکوکی باید بترسی

******************************

یه سال پیش خواستم زن بگیرم
بعد چند روز خالم زنگید گفت :
اول میای خاستگاری دخرخالت جواب منفی میگیری
بعد هر قبرستونی خواستی برو

******************************


■مطالب طنز ■

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
پیرمرده دم عابر کارتشو داده به من
میگه موجودی بگیر برام
براش گرفتم، میگم 5 هزار تومنه پدر جان
گفت خاک بر اون سرت کنن با این موجودی گرفتنت و رفت

******************************

ﻣﺎ ﯾﻪ ﻏﻠﻄﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺮﻡ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﮐﻼﺱ ﺯﺑﺎﻥ
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺗﻮ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪ ﺩﺳﺖ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ و ﺑﺮﮔﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺍﺩﺭﺍﺭشو
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺟﻠﻮﻡ
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ ؟؟ !!!
ﯾﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﮐﻼﺱ ﺍﻧﮕﻞ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻭﺿﻌﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺩ

******************************

لات ترین حیوونه دنیا پنگوئنه!
یه جوری راه میره انگار یه جنگل حیوونو لت و پار کرده

******************************

صبح تو تاکسی یکی لباس چارخونه قرمز پوشیده بود
پیاده که شد در رو محکم بست !
راننده سرشو آورد بیرون گفت:
مرتیکه رومیزی


■مطالب طنز ■

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
فکر کن ببین کجا گذاشتی ”
‏جالب ترین راهنمایی اطرافیان، وقتی چیزی گم می شه

******************************

بیکارترین آدمها اونایی هستن که
وقتی سوار پله برقی میشن
از پله هاش بدو بدو بالا میرن تا زودتر از دیگران برسن

******************************

زنه ﺯﻧﮓ ﺯﺩه ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮش میگه:
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺭﻭﺯﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ !
شوهره ﻣﯿﮕﻪ:ﻣﮕﻪ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﯾﻪ ؟
زنه میگه:ﺭﻭﺯ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ
شوهره ﻣﯿﮕﻪ :ﺧﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ؟
زنش میگه:ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻣﯿﺪﯼ ﮐﺎﻓﯿﻪ


■مطالب طنز ■

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
راننده کامیونی وارد رستوران شد . دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد ، سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند . بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن ، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد . راننده به او چیزی نگفت .
دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد .
وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند ، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ، ولی باز هم ساکت ماند .
دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت : چه آدم بی خاصیتی بود ، نه غذا خوردن بلد بود ، نه حرف زدن و نه دعوا !
رستورانچی جواب داد : از همه بد تر رانندگی بلد نبود ، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب ، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت !!!


■مطالب طنز ■

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ؟
ﺧﺎﻧﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺷﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . ﺍﺑﺪﺍ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ .
ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ . ﺑﻌﺪ ﺍز ﻇﻬﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﺪ . ﻋﺼﺮ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﺵ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺷﺐ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺗﯽ ﻣﺜﻞ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﻭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻣﺎﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ چنین ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺳﻌﺎﺩﺗﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ !
ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻭﺿﻊ ﭘﺴﺮﺕ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻩ ﺍﻭﻩ !!! ﺧﺪﺍ ﻧﺼﯿﺐ ﻧﮑﻨﺪ ! ﺑﻼ ﺑﺪﻭﺭ ، ﯾﮏ ﺯﻥ ﺗﻨﺒﻞ ﻭ ﻭ ﻭﺍﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻨﺒﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺳﻔﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ . ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺑﺨﻮﺭﺩ . ﺗﺎ ﻇﻬﺮ ﺩﻫﻦ ﺩﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﺑﻌﺪ ﺍز ﻇﻬﺮ ﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺧﺒﺮ ﻣﺮﮔﺶ ﮐﭙﯿﺪﻩ ! ﻋﺼﺮ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮔﺮﺩﺵ ﺍﺳﺖ . ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ، ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺍﺳﺖ


■مطالب طنز ■

 
  • قهقهه
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
در خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.
قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟
گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟
دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زد میدونستم منو تنها نمی ذاری
شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟
پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید
حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن
آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی … بود.
اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!! :)))


■مطالب طنز ■

 
  • قهقهه
Reactions: Delvin22 و ~ĤaŊaŊeĤ~

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
395
امتیاز واکنش
3,312
امتیاز
133
سن
19
محل سکونت
شهر آبنباتی
زمان حضور
40 روز 23 ساعت 22 دقیقه
رفتم میوه فروشی میوه بخرم که یه خانومی اومد تو یه بادمجون برداشت و به فروشنده گفت: ببخشید این بادمجونه؟!​
منم قبل فروشنده گفتم: نه اون موزه :l1b: باباش فوت کرده چند روزه مشکی پوشیده :roflym::l3b:


■مطالب طنز ■

 
  • قهقهه
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

Delvin22

مدیر آزمایشی تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/9/23
ارسال ها
1,259
امتیاز واکنش
2,661
امتیاز
203
سن
22
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 36 دقیقه
جوک های کوتاه خودتون رو تو این تاپیک به اشتراک بذارید

❌اسپم ممنوع❌



مشاهده پیوست 32896
رمان ۹۸ | دانلود رمان جدید

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی
جوک های کوتاه خودتون رو تو این تاپیک به اشتراک بذارید

❌اسپم ممنوع❌



مشاهده پیوست 32896
رمان ۹۸ | دانلود رمان جدید

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی



یکی استوریمو لایک کنه،

منم سریع استوریشو لایک می‌کنم

که جبران کرده باشم

بعد چجوری بعضی‌ها نمک می‌خورن

نمکدون می‌شکنن؟!




به خاطر نت رایگان شبانه بیدار میمونی.

بعد میای استوری میذاری:

فکرش نمیذاره بخوابم!

مخابرات بزنه تو کمرت دروغگو



هزینه های اسنپ جوری شده که

فکر میکنم همه ی ما

در واقع داریم برای اسنپ کار میکنیم.




واتساپ در زمینه‌ی پاک کردن پیاما،

مثل این بچه کوچیکاس که

بهش گفتن بگو بابام خونه نیس،

اونم نه میذاره و نه برمیداره،

میگه بابام میگه که بگو بابام خونه نیس


یه بارم رفتم سر قرار به دختره زنگ زدم گفتم:

من نیم ساعته رو نیمکت نشستم نتونستی بیای؟

‏گفت: تو همونی که تیشرت باب اسفنجی پوشیدی

جوراب صورتی پاته با صندل؟

گفتم: اره

گفت: نه نتونستم بیام.


■مطالب طنز ■

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا