- عضویت
- 10/8/18
- ارسال ها
- 140
- امتیاز واکنش
- 1,299
- امتیاز
- 163
- سن
- 20
- محل سکونت
- بوشهر
- زمان حضور
- 2 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
نیاکانت:
-تحت تأثیر قرار گرفتم!
چپ چپ نگاهش کردم.
-همتون سیب یه درختید؛ چرا باور نمیکنی؟ جنس ماها درسته فرق داره، ولی قلبامون یکیه! بفهم نیاکانت!
دستش رو تهدید وار بالا اورد.
-ببخش بابا جان، نخور ما رو!
-بیا بزن تو گوشمها!
زیر لـ*ـب بیخودی نثارم کرد.
صدای خش خش تکون خوردنهای شاخه درختها گوشم رو نوازش کرد.
-تو هم میشنوی؟...
-تحت تأثیر قرار گرفتم!
چپ چپ نگاهش کردم.
-همتون سیب یه درختید؛ چرا باور نمیکنی؟ جنس ماها درسته فرق داره، ولی قلبامون یکیه! بفهم نیاکانت!
دستش رو تهدید وار بالا اورد.
-ببخش بابا جان، نخور ما رو!
-بیا بزن تو گوشمها!
زیر لـ*ـب بیخودی نثارم کرد.
صدای خش خش تکون خوردنهای شاخه درختها گوشم رو نوازش کرد.
-تو هم میشنوی؟...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بمیر | نرگس زنده بودی کابر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: