خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

تالار کودکان

  1. سیده کوثر موسوی

    قصه صد آرزو

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره عید نوروز قصه شب “صد آرزو”: امید توی اتاق کنار سفره هفت سین نشسته بود و به چیزهایی که توی سفره بود نگاه می کرد. خیلی قشنگ بودند. توی سفره تنگ ماهی بود، سیب بود، شیرینی و تخم مرغ بود، آینه و شمع هم بود. حتی توی یک کاسه چند سکه پول بود. فقط امید کنار سفره نشسته...
  2. سیده کوثر موسوی

    قصه چگونه ماناباس به آتش دست یافت ؟

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره گول خوردن بومیان آمریکا مردمانی هستند که از سالهای بسیار دور در آمریکا زندگی می کنند. آنها مردمانی با فرهنگ و با هنر هستند و قصه های بسیاری برای بچه ها ی خود دارند. قصه شب “چگونه ماناباس به آتش دست یافت؟”: در روزگاران قدیم جز پیرمرد جادوگر که به همراه دو دخترش...
  3. سیده کوثر موسوی

    قصه خرگوش و شیر

    مثنوی معنوی یکی از منابع شعری کهن ایران است. مثنوی مجموعه ای از حکایت های زیبای ادبی و فلسفی است. بعضی از حکایت ها، آن قدر زیبا هستند که مناسب همه گروه های سنی است. قصه خرگوش و شیر بازنویسی شده از کتاب قصه هایی برای خواب کودکان است. جنگل سرسبزی بود که پر از حیوان ها و پرندهای گوناگون بود.خرگوش...
  4. سیده کوثر موسوی

    قصه سدنا و پادشاه مرغان نوروزی

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره مهربانی قصه سدنا و پادشاه مرغان نوروزی: اسکیموها مردانی هستند که در قطب شمال زندگی می کنند. اسکیموها در کانادا آمیریکای شمالی و در شمال روسیه زندگی میکنند. قطب شمال شش ماه از سال پوشیده از برف و سرما است. سدنا دختری بسیار زیبا با موهای بلند به سیاهی آسمان نیمه...
  5. سیده کوثر موسوی

    قصه دم دوز

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره مهربانی دم دوز یک افسانه ایرانی ست. ممکن است شبیه این داستان را زیاد شنیده باشید، اما این افسانه هم شنیدنی است. قصه شب”دم دوز”: یکی بود، یکی نبود. پیرزنی بود که توی خانه ای زندگی می کرد و به اندازه خودش بخور و نمیر، اندوخته داشت. آنقدر که نیازش به در و همسایه...
  6. سیده کوثر موسوی

    قصه پسرک و روباه

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره نادانی قصه شب”پسرک و روباه”: یکی بود یکی نبود، در یک گوشه دنیا پسرکی بود که موقع رفتن به کلیسا همیشه باید از جنگل می گذشت. روزی موقع رد شدن از جنگل به جایی رسید که خالی بود و درخت نداشت. آنجا روباهی روی سنگ بزرگی دراز کشیده و خوابیده بود. روباه که خواب بود پسرک...
  7. سیده کوثر موسوی

    قصه گربه ای که سبیل هایش را از دست داد

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره اذیت کردن قصه شب “گربه ای که سبیل هایش را از دست داد”: روزی، روزگاری گربه ای بود که بسیار بی رحم بود و قبل از خوردن موش ها تا می توانست آنها را آزار می داد. یک شب این گربه بی رحم که خیلی هم شکمو و پرخور بود، آنقدر موش خورد و خورد که از شدت پرخوری دراز به دراز...
  8. سیده کوثر موسوی

    قصه صدای بهار

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره فصل یهار قصه شب “صدای بهار”: یکی از روزهای آخر زمستان بود. سارا روی پله های ایوان نشسته بود و به باغچه نگاه می کرد. از گل و سبزه خبری نبود. درخت سیب و درخت گیلاس توی باغچه خشک و بی برگ بودند. سارا با خودش فکر کرد که چرا درخت های خانه گل نمی دهند. چرا شکوفه نمی...
  9. سیده کوثر موسوی

    قصه خواب لیلا

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره تنهایی بازی کردن قصه شب “خواب لیلا”: ظهر بود، هوا کمی گرم شده بود. مادر و مادربزرگ و برادر کوچولوی لیلا توی اتاق خوابیده بودند. مادربزرگ به لیلا گفته بود که او هم بیاید و کنار آنها بخوابد، اما لیلا خواب را دوست نداشت، دلش می خواست کار دیگری انجام بدهد. مادرش...
  10. سیده کوثر موسوی

    قصه بهترین دوست کاتی

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره دوستی قصه شب”بهترین دوست کاتی” : یک روز صبح نامه ای به دست کاتی گربه رسید. امضای نامه این بود:”از طرف بهترین دوست شما.” کاتی لبخندی زد و با خودش گفت:”چقدر خوب است، اما نمی دانم این بهترین دوست، چه کسی است!” کاتی گربه به فکر افتاد که او را پیدا کند. گردنبند قرمز...
  11. سیده کوثر موسوی

    قصه ماجرای گرگ و روباه

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره فریب خوردن سوییس با نام های محلی شوایتس، سویتسرا و هلوتیا در مرکز قاره اروپا قرار گرفته است. مردم این کشور از نژادهای آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، مجاری، رومانیایی و … هستند. دین بیشتر مردم مسیحی و یهودی است. پایتخت این کشور برن است. قصه شب “ماجرای گرگ و روباه” ...
  12. سیده کوثر موسوی

    قصه یک، دو، سه، پرواز

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره تقلید کردن قصه شب “یک، دو، سه، پرواز”: روزی باد تندی وزید. باد بچه گنجشکی را از توی لانه اش پرت کرد بیرون. بچه گنجشک هر کاری کرد نتوانست به لانه اش برگردد. چون که هنوز پرواز کردن را بلد نبود. او این طرف را نگاه کرد، آن طرف را نگاه کرد. چشمش به یک مرغ افتاد. خانم...
  13. سیده کوثر موسوی

    قصه عنکبوت گرسنه و لاک پشت

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره بدجنسی عنکبوت گرسنه و لاک پشت یک افسانه آفریقایی است. مردم آفریقا افسانه ها قصه های بسیار زیبایی دارند. بیشتر قصه ها ی آنها پر از حرف ها و پیام های ارزشمند اسست. قصه شب “عنکبوت گرسنه و لاک پشت”: عنکبوت همیشه گرسنه بود. همه مردم دهکده از اشتهای او خبر داشتند...
  14. سیده کوثر موسوی

    خانم گلی و کوزه آب

    قصه ای آموزنده و کودکانه درباره مهربانی کردن قصه شب”خانم گلی و کوزه آب”: یکی بود و یکی نبود. توی یک ده قشنگ دختری بود به اسم گلی که همه صدایش می کردند گلی خانم. گلی خانم دختر خیلی خوب و مهربانی بود و همیشه دوست داشت تا به پدر و مادرش کمک کند. برای همین یک روز نزدیک غروب، کوزه شان را برداشت تا...
  15. سیده کوثر موسوی

    مرد بقال و طوطی

    قصه ای آموزنده و کودکانه درباره آزارو اذیت مثنوی معنوی یکی از آثار ادبی ارزشمند فارسی است که توسط مولوی سروده شده است. این کتاب دارای قصه ها و حکایت های فراوانی است. قصه شب: یکی بود، یکی نبود. مرد بقالی بود که طوطی بسیار زیبایی داشت. طوطی او هم باهوش بود و هم خیلی خوب حرف میزد. هر روز از اول...
  16. سیده کوثر موسوی

    قصه حلزون ها و پروانه ها

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره مریض شدن قصه شب “حلزون ها و پروانه ها” : سر دختر کوچولو درد می کرد. تمام روز در رختخواب دراز کشیده بود و به سقف نگاه می کرد. شب قبل هم خوب نخوابیده بود. هروقت سر دختر کوچولو درد می گرفت، دکتر می گفت خوب می شود. مادر میگفت خوب می شود. مادربزرگ می گفت حتما خوب می...
  17. سیده کوثر موسوی

    قصه راست و دروغ

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره راست و دروغ گفتن قصه شب “راست و دروغ”: پسرک و دخترک مشغول بازی بودند… پسرک یک سری کامل تیله داشت و دخترک چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر به دختر گفت : من همه تیله هامو بهت میدم؛ در عوض تو همه شیرینی هات رو به من بده ! راست گفتن دختر کوچولو قبول کرد اما پسر...
  18. سیده کوثر موسوی

    قصه به من نگاه کن

    قصه ای آموزنده و کودکانه درباره حسودی قصه شب”به من نگاه کن” : توی یک جنگل سبز، خرس بزرگی با سه بچه اش زندگی می کرد. دوتا از این بچه خرس ها سیاه و سفید بودند. یکی از آنها سیاه سیاه بود. این خرس سیاه کوچولو خرس خوبی بود. هر کاری که مادرش می گفت انجام میداد. درست غذا می خورد و به موقع می خوابید...
  19. سیده کوثر موسوی

    قصه کلاه کوچولو

    قصه ای آموزنده و کودکانه درباره گم شدن قصه شب”کلاه کوچولو”: یکی بود، یکی نبود. دختر کوچولویی بود که یک کلاه آبی و زیبا داشت. برای همین همه او را کلاه کوچولو صدا می کردند. خانه آنها نزدیک جنگل بود، اما مادرش به او اجازه نمی داد تنها به جنگل برود. مادرش به او گفته بود: «جنگل پر از گراز است. آنها...
  20. سیده کوثر موسوی

    قصه دروغگویی میمون

    یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربان کسی نبود. سال ها قبل چند دریانورد با هم سوار یک کشتی شدند تا به مسافرت دریایی بروند. یکی از دریانوردها میمونش را با خود آورد تا در این مسافرت طولانی حوصله اش سر نرود. چند روزی بود که آن ها در سفر بودند. ناگهان طوفان وحشتناکی آمد و کشتی آن ها را واژگون کرد...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا