تالار کودکان
-
قصه های کودکانه
داستان کوتاه کودکانه مرغ پر قرمزی روزی روزگاری مرغی در یک مزرعه زنگی میکرد که بخاطر پرهای قرمزش همه او را پر قرمزی صدا میکردند. روزی پر قرمزی در مزرعه در حال گشت و گذار و دانه خوردن بود که روباهی او را دید و آب از دهانش به راه افتاد. سریع به خانه رفت و به همسرش گفت قابلمه را پر از آب کند و روی...- Z.a.H.r.A☆
- موضوع
- پاسخ ها: 10
- انجمن: داستان کودکانه
-
متن بهترین لالایی های کودکانه
لالایی گل ناز لالالالا گل نازی بابات رفته به سربازی لالالالا گل نعنا بابات رفته شدم تنها لالالالا گل پسته بابات رفته کمر بسته لالالالا گل خاشخاش بابات رفته خدا همراش لالالالا گل پسته بابات بار سفر بسته لالالالا گل کیشمیش بابات رفته مکن تشویش لالایی گل پونه لالالا گل پونه بابات رفته در...- Z.a.H.r.A☆
- موضوع
- پاسخ ها: 9
- انجمن: لالایی کودکانه
-
زیباترین اشعار کودکانه
زیبا ترین اشعار کودکانه عشق خدا قلعه ای است محکم و امن و عظیم هرکه در آن راه یافت حفظ شد از ترس و بیم هر که نیاید در آن گم شود و جان دهد قلعه عشق خدا قدرت ایمان دهد *** بابام می ره سر کار بابام یه باغبونه شب بوی باغ و گل رو با خود می یاره خونه کارش تو پارک شهره درخت و گل می کاره بابام به...- Z.a.H.r.A☆
- موضوع
- پاسخ ها: 15
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه روز مادر
مامان دارم برگ گله خوشگل و ناز و تپله پیرهن رنگی می‌پوشه مثل گلای سنبله چشاش دوتا ستاره که نور ازش میباره یه روز اگه نباشه خونه صفا نداره وقتی میام کنارش می‌خنده مثل گلها همیشه مهربونه دوسش دارم یه دنیا مامان من بهترین مامانِ روی زمینه می‌خوام همش بخنده غم تو دلش نشینه- M O B I N A
- موضوع
- پاسخ ها: 26
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر سلام؛ ۵۵ شعر در مورد سلام کوتاه، عاشقانه و کودکانه
سلام خداحافظ! چیز تازه ای اگر یافتید، بر این دو اضافه کنید تا بل باز شود این در گم شده بر دیوار. «حسین پناهی» *** سلامٌ للذين أُحبُّهم عبثاً؛ سلامٌ للذين يُضيئهم جرحي سلام بر آنان که بیهوده دوستشان دارم؛ سلام بر آنان که زخمم روشنی بخششان است «محمود درویش: شاعر معاصر فلسطینی» *** سلامی چو...- M O B I N A
- موضوع
- پاسخ ها: 26
- انجمن: اشعار کودکانه
-
قشقرق و بدخلقی در کودکان: چرا اتفاق می‌افتد و چه کار باید کرد؟
کج‌خلقی، قشقرق، جاروجنجال، فریادها و مجموعاً الم‌شنگه در کودکان خردسال چرا اتفاق می‌افتد و چگونه باید آن را مدیریت کنید؟ در این مطلب با دلایل و راهکارهای برخورد درست با کودکان آشنا شوید. چرا کودکان قشقرق به پا می‌کنند الم‌شنگه و قشقرق بچه‌های خردسال مثل یک طوفان است، یعنی ناگهانی و گاهی شدید...- MaSuMeH_M
- موضوع
- پاسخ ها: 1
- انجمن: روانشناسی کودکان
-
نکات سلامتی فصل تابستان کودکان
در فصل تابستان سلامتی همه افراد را به نحوی و به خاطر یک سری عوامل تهدید می‌شود. مهمترین این عوامل تشعشعات و گرمای بیش از حد خورشید است که در فصل تابستان مخصوصاً در کشور ما که کشوری تقریباً خشک به حساب می‌آید بیشتر است. همان‌طور که گفته شد تمامی افراد به این مشکلات حساس هستند و می‌بایست که موارد...- Matiᴎɐ✼
- موضوع
- پاسخ ها: 3
- انجمن: متفرقه کودکان
-
شعر های کودکانه شکلاتی
یک شکلات قرمز یک شکلات آبی مال کیه این دوتا؟ کسی جوابی دلم میخواد بردارم هر دوتاشو بی صدا تا ببرم برای مهمونی مورچه ها منبع: الگو ایرانی سوسکی خانم، تنها بود موشه نبود،. سفر بود سوسکی خانوم، تو خونه چشم و گوشش به دلش می خواست که موشه براش بیاره سوغات یک شکلات شیرین که توش باشه آب نبات...- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه در مورد دوستی
گیلاس سرخ و صورتی برگاشونو تکون می دن شاید دارن به هم دیگه دوستی شونو نشون می دن. منبع:پارسی زی پیش من باشی اگر شعرها می خوانم پیش من باش و ببین قصه ها می خوانم به دو بال تو قسم که چنان رنگین است شاپرک باور کن دوستی شیرین است. منبع:پارسی زی تنها گنجی که جستجو کردن آن به زحمتش...- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 7
- انجمن: اشعار کودکانه
-
اشعار کودکانه در مورد خدا
من خدا را دیدم امروز توی بارانی که بارید روی گلبرگ گلی که شادمانی کرد و خندید من خدا را بو کشیدم توی عطر پاک یک گل من شنیدم نام او را در صدای شاد بلبل من خدا را می نویسم توی قلبم شاد و خندان او همیشه پیش ما هست توی ابر و باد و باران منبع :پرشین استار- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 9
- انجمن: اشعار کودکانه
-
مجموعه شعر های کودکانه نوروز
سنجد و سیب و سرکه چند تخمِ مرغ رنگی با سمنو و سرکه چه سفره ی قشنگی با یک قرآنِ زیبا کنارِِ تنگِ ماهی همراهش سیر و سبزه چیده شده چه عالی منتظرِ ِ مهمونیم به فکرِِ هم می مونیم با خوشحالی ، همیشه شعر هایِ شاد می خونیم با صحت و سلامت هفت سین ما کامله اگر که خوش نباشیبم. تعطیلاتِ ما...- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 19
- انجمن: اشعار کودکانه
-
اشعار کودکانه در مورد روز معلم
هفت ساله که شدم،رفتم مدرسه معلم یادم داد یک و دو سه درس اولم آب وب ابا بود درس آخرم شکر خدا بود معلم آرام مرا می بـ*ـو*سید با خنده گرم چون گل خورشید نور امیدی معلم من بر من تابیدی معلم من منبع:کوکا- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 3
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه پسرم
پسر گل یکی یکدونه پسر چراغ هر خونه پسر عزیز تر از جونه پسر یکی یدونه پسر عصای دستاته همیشه هرجا باهاته پسر رفیق و همراهه پناه و تکیه گاهه پناه و تکیه گاهه پسر گل منی تو جون منی تو عمر و امیدم من اون چشم های پر نازتو به صد دنیا نمیدم پسر گل منی تو جون منی تو عمر و امیدم من اون چشم های پر...- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
آموزش ساعت به کودکان با شعر
بز بزك زنگوله پا جرينگ جرينگ صدا كرد از لاي در يواشكي نگاه به بچه ها كرد كتاب رياضي را روي ميز بچه ها ديد رياضي رو ورق زد تا به صفحه هفتاد رسيد چند ساعت خوب و قشنگ تو صفحه كتاب ديد دو عقربه كوچك و بزرگ براي ساعت كشيد عقربه بزرگ اون دقيقه رو نشون داد تيك و تيك و تيك يواش يواش راه افتاد...- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 4
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه دوچرخه
خداي من! مي‌بيني؟ دوچرخه‌ام خرابه تكيه داده به ديوار انگاري خوابِ خوابه چرخ دوچرخه پنچره خراب شده، راه نمي‌ره دوچرخه‌ام حال نداره پرنده بود و مي‌پريد اما حالا، حال نداره خداي من! كمك كن حسابي بادش كنم سوار بشم، دور بزنم بخنده، شادش كنم. منبع: نازوب- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
قصه کودکانه پیشی و پاندا
یکی بود یکی نبود،غیر از خدا هیچ کس نبود همه ی بچه های حیوانات به مدرسه می رفتند و خانم آهو به آنها درس می داد. بچه ها خانم آهو را خیلی دوست داشتند. او خوش اخلاق و مهربان بود و قصه های قشنگی برای آنها تعریف می کرد. روزی یک شاگرد جدید به مدرسه ی جنگل سبز آمد. او یک بچه خرس پاندای ساکت و غمگین بود...- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: داستان کودکانه
-
اشعار کودکانه در مورد باران
باز برای آسمون از راه رسید یه مهمون یه ابر چاق سیاه با خنده های قاه قاه ابر ِسیاه شیطون دوید توی آسمون نشست کنار خورشید دامنشو روش کشید آسمونو سیاه کرد خنده ای قاه قاه کرد خورشید به ابر نیگا کرد پرنده رو صدا کرد پرنده زود پر کشید رفت تا به ابرک رسید پاهاشو قلقلک کرد به خنده هاش کمک کرد...- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 2
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه خورشید خانم
خورشید خانم از پشت کوه دوباره خورشید خانوم در اومد با کفشای طلا و پیرهنی از زر اومد آهسته تو آسمون چرخی زد و هی خندید ستاره ها رو آروم از توی آسمون چید با دستای قشنگش ابرا رو جابه جا کرد از اون بالا با شادی به آدما نیگا کرد دامنشو تکون داد رو خونه ها نور پاشید آدمها خوشحال شدن...- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 1
- انجمن: اشعار کودکانه
-
اشعار کودکانه در مورد زمستان
زمستونه زمستونه فصل تگرگ و بارونه هوا شده خیلی سرد روی زمین پر از برف چه خوبه کودکستان وقتی میشه زمستان کلاغ های سیاه رنگ بخاری های روشن وقتی بارون میباره دلم میخواد دوباره برم به کودکستان میان آن گلستان منبع:کوکا- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 13
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه در مورد رنگین کمان
رنگین کمون چند رنگه؟ هفت رنگه رنگین کمون چند رنگه؟ هفت رنگه بنفش نیلی آبی زرد سبز نارنجی قرمز بنفش نیلی آبی زرد سبز نارنجی قرمز. منبع:می نویسم- SelmA
- موضوع
- پاسخ ها: 5
- انجمن: اشعار کودکانه
