خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

تالار کودکان

  1. SelmA

    قصه ی بزغاله ی خوابالو

    بزغاله کوچولو به همراه گله گوسفندان، برای گردش و چرا، راهی دشت و صحرا شد. چوپان مهربان می دانست که بزغاله ها گوسفندان بازیگوش و سر به هوایی هستند به خاطر همین بیش از بقیه گوسفندان ،حواسش به بزغاله بود. اما بزغاله انقدر از گله دور می شد و این طرف و آن طرف می رفت که چوپان را خسته می کرد. ظهر که...
  2. ZaHRa

    داستان های کوتاه کودکانه!

    • خانواده ی میمون کوچولو • توی یک جنگل سبز حیوانات زیادی زندگی می‌کردند. یکی از این روزا میمون کوچولوی قصه‌ی ما تک و تنها به جنگل سبز آمد. او هیچ کسی را نداشت. آدم‌ها پدر و مادرش را شکار کرده و به باغ وحش برده بودند. اما میمون کوچولو از دست آن‌ها فرار کرده بود. میمون کوچولوی قصه‌ی ما بسیار غمگین...
  3. ZaHRa

    داستان کودکانه گـربـه تـنـهـا!

    در یک باغ زیبا و بزرگ، گربه پشمالویی زندگی می کرد. او تنها بود و همیشه با حسرت به گنجشک ها که روی درخت با هم بازی می کردند نگاه می کرد. یکبار سعی کرد به پرندگان نزدیک شود و با آنها بازی کند ولی پرنده ها پرواز کردند و رفتند. پیش خودش گفت : کاش من هم بال داشتم و می توانستم پرواز کنم و در آسمان با...
  4. ZaHRa

    داستان کودکانه کفشـدوزک زرد

    لارا دختر شادی بود. اون دوست‌های زیادی داشت. لارا هر رو ز صبح، کیف مدرسه‌اش رو بر می‌داشت و با مادرش خداحافظی می‌کرد و به مدرسه می‌رفت. هر روز در مسیر مدرسه خانم ملخه و خانم پروانه رو می‌دید و با اون‌ها سلام و احوالپرسی می‌کرد و بعد از کمی حرف زدن راهی مدرسه می‌شد. کمی جلوتر خانم عنکبوته بود...
  5. ZaHRa

    داستان کودکانه بچه دیـو

    یک شب مها که بعد از گذراندن یک روز پر از بازی و جنب و جوش خیلی خسته بود، مسواکش را زد و به اتاقش رفت تا بخوابد. موشیما که همه جا همراه او بود نگاهی به اسباب بازی‌های دور و بر اتاق کرد و به مها گفت: امروز خیلی بازی کردیم ولی اتاقت حسابی بهم ریخته. مها اسباب بازی‌ها را یکی یکی داخل سبدش ریخت و...
  6. ZaHRa

    اتفاقی که برای آقا سنجابه افتاد

    در یک جنگل زیبا بالای یک درخت بلند یک سنجاب خاکستری به همراه همسرش در داخل لانه کوچکی زندگی می کردند. در یکی از روزها آقا سنجابه بر روی شاخه درخت نشسته بود و از نسیم خنکی که می وزید و منظره زیبایی که از بالای درخت می دید لـ*ـذت می برد. قصه اتفاقی که برای آقا سنجابه افتاد, ناگهان آقا سنجابه از...
  7. سیده کوثر موسوی

    شعر کودکانه گربه ای که مادره

    یه سگ قُلدُر داره، همسایه‌ی ما. اسم سگش «گُرگی»یِ از اون بلاهاس. اون یکی همسایه‌مون، یه گربه داره. اسم گربه‌ش «نازی»یِ از اون خوشگلاس.
  8. سیده کوثر موسوی

    شعر کودکانه نوروز تو راهه

    بازَم گُل نرگس، اومد به خونه. به کوچه اومده، نعنا و پونه. بیا گُلِ ریحون دارم، دیگه نوروز تو راهه. بیا رنگین‌کمون دارم، دیگه نوروز تو راهه. پرستو برگشته،
  9. سیده کوثر موسوی

    شعر کودکانه در مورد مهربانی

    تازه های قصه های کودکان شعر کودکانه در مورد مهربانی مهربانی یعنی مهرورزی و محبت کردن به دیگران مثل (پدر، مادر، خواهر، برادر، دوست و …..) و یا مهربانی و محبت خداوند نسبت به بندگانش! در این مقاله اشعار کودکانه درمورد مهربانی آورده ایم. شعرهای کودکانه زیبا در مورد مهربانی بیایید با هم بخندیم...
  10. M O B I N A

    هرگز کودکان تان را با این القاب صدا نزنید

    فرزندتان بکار ببرید هر چند که درباره شیوه صحیح صحبت کردن بزرگسالان با کودکان کمتر بحث و بررسی صورت گرفته است اما این مورد یکی از مهم ترین مباحث در جهت تربیت و پرورش شایسته کودکان است. باید در نظر داشته باشیم که با لحن ملایم صحبت کردن با کودکان خود سانسوری و پوشاندن واقعیت شخصیت ما نیست، بلکه...
  11. M O B I N A

    هرآنچه که باید در مورد بازی درمانی کودکان بدانید

    بازی درمانی چیست و چگونه عمل می کند چه چیزی بیشتر از بازی برای کودکان طبیعی است ؟ کودکان به طور غریزی از بازی برای برقراری ارتباط استفاده می کنند به همین خاطر بازی یکی از ابزارهای درمان محسوب می شود .مدام می بینید کودکان چگونه با بازی روابطشان را شکل می دهند و تجارب سخت و آسان کسب می کنند اما...
  12. سیده کوثر موسوی

    شعر کودکانه در مورد حضرت امام حسن عسگری(ع)

    امام حسن عسکری علیه السّلام، تعداد زیادی دارند.یکی از اسباب های ایشان، رام کردن وحشی بود. روزی از روزها، خلیفه ی زمان ایشان، اسب چموش و خطرناکی داشت که هیچ کس نتوانسته بود آن رام کند و سوارش شود. یک روز از امام خواست تا سوار آن اسب وحشی شود . قصدش این بود که حیوان امام را به زمین بکوبد یا با...
  13. ~ĤaŊaŊeĤ~

    اشعار کودکانه شاد

    خوشحال و شاد و خندانم قدر دنیا رو می‌دانم خنده کنم من دست بزنم من پا بکوبم من جوانم. در دلم غمی ندارم زیرا هست سلامت جانم عمر ما کوتاست چون گل صحراست پس بیایید شادی کنیم. بیایید باهم بخوانیم ترانه‌ی جوانی را عمر ما کوتاست چون گل صحراست پس بیایید شادی کنیم. گل بریزم من از روی...
  14. سیده کوثر موسوی

    قصه زمین و آسمان مال کیست؟

    غصه ای کودکانه و آموزنده درباره عذر خواهی کردن به خاطر کار اشتباه قصه شب”زمین و آسمان مال کیست؟”: روی یک درخت بزرگ، دو پرنده، تک و تنها با هم زندگی می کردند. اسم یکی از آنها سبزک بود. سبزک بال و پری به رنگ سبزه ها داشت. او مهربان و قشنگ بود. دیگری هم زردک بود. زردک، پرهایی به رنگ خورشید داشت...
  15. سیده کوثر موسوی

    قصه بوکولا

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره باهوشی بوکولا یک افسانه آفریقایی است. مردم قاره آفریقا از نژادهای مختلف با دین ها و زبان های گوناگون هستند. مردم آفریقا به موسیقی، قصه و افسانه بسیار علاقه مندند. تانزانیا، گابن، کنیا، اوگاندا، سومالی و… از کشورهای آفریقایی هستند. قصه شب “بوکولا”: یکی بود یکی...
  16. سیده کوثر موسوی

    قصه ژانوی خوشحال و نی سحر آمیز

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره مهربانی ژانوی خوشحال و نی سحرآمیز قصه‌ ای از کشور فرانسه است. فرانسه کشوری در اروپاست. فرانسه کشوری نیمه کوهستانی است و از رشته کوه‌های مهم آن می‌توان آلپ را نام برد. آب و هوای آن معتدل است. اگرچه مردم فرانسه از نژاد سفید اروپایی هستند ولی در حال حاضر مردمانی از...
  17. سیده کوثر موسوی

    قصه خانه ای برای هسته آلبالو

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره صبر کردن قصه شب”خانه ای برای هسته آلبالو”: یکی بود، یکی نبود. دشتی بود سرسبز و زیبا. در میان این دشت قشنگ درخت بزرگی زندگی می کرد که هر روز با اولین تابش نور خورشید بیدار می شد و شبها با قصه های قشنگ ستاره ها به خواب می رفت. روزی، وقتی که درخت از خواب بیدار شد...
  18. سیده کوثر موسوی

    قصه گنجشکی که می‌گفت چرا؟

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره سوال پرسیددن قصه شب “گنجشکی که می گفت چرا؟”: بهار بود. گنجشکی توی لانه اش سه تا تخم گذاشته بود و روی تخم ها خوابیده بود. او منتظر بود که جوجه هایش از تخم بیرون بیایند. چند روز گذشت. تخم اولی شکست. یک جوجه کوچولو از آن بیرون آمد و گفت:”جیک جیک! ” تخم دومی هم...
  19. سیده کوثر موسوی

    قصه آهو و یوزپلنگ شریک یک خانه می شوند

    قصه ای کودکانه وآموزنده درباره دوستی قصه شب “آهو و یوزپلنگ شریک یک خانه می شوند”: روزی آهویی که کنار رودخانه ای قدم می زد، از آنجا خیلی خوشش آمد و گفت: «تا کی سرگردان باشم، بهتر است همین جا خانه ای بسازم و آسوده زندگی کنم.» او رفت که وسایلی بیاورد و خانه اش را بسازد. یوزپلنگی هم از آن اطراف می...
  20. سیده کوثر موسوی

    قصه شغالی که می خواست طاووس شود

    قصه ای کوکانه و آموزنده درباره فریب دادن مثنوی معنوی یکی از کتاب های ارزشمندی است که شاعر آن مولوی است. مولوی یکی از شاعران بزرگ ایران است که در زمان های بسیار قدیم زندگی می کرده است. این قصه بخش کوچکی از کتاب مثنوی معنوی است. قصه شب”شغالی که می خواست طاووس شود”: یکی بود، یکی نبود. شغال کنجکاو...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا