خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

قسمتی از کتاب

  1. MaRjAn

    پس از تو | جوجو مویز

    حالا که روزمرگی‌مان را از دست داده بودیم، احساس سردرگمی می‌کردم. هفته‌ها طول کشید تا دست‌هایم که دیگر بدنش را لمس نمی‌کردند، احساس بی‌کفایتی نکنند؛ پیراهن لطیفش که دکمه‌اش را می‌بستم، دست‌های گرم و بی‌حرکتش که به آرامی می‌شستم، موهای ابریشمی‌اش که هنوز می‌توانستم لای انگشت‌هایم حسش کنم. دلم برای...
  2. MaRjAn

    بلندی‌های بادگیر | امیلی برونته

    زیر آسمان دلپذیر کمی ماندم و آن جا پرسه زدم. نگاه کردم به پروانه‌ها که لابه‌لای بوته‌ها و سنبله‌ها بال می‌زدند. گوش سپردم به صدای ملایم باد که لابه‌لای سبزه و علف‌ها می‌وزید و فکر کردم که چطور می‌شود تصور کرد که خفته‌های این خاک آرام، خواب زده‌هایی بی‌قرار باشند.
  3. MaRjAn

    اگنس | پتر اشتام

    اگنس گفت: هر وقت یک کتاب رو تا آخر می‌خونم، غمگین میشم. داستان که تموم میشه، زندگی آدم هم به آخر میرسه. ولی گاهی هم خوشحال میشم. وقتی که پایان داستان مثل رها شدن از یک خواب ناراحت کننده است، احساس سبکباری و آزادی می‌کنم، انگار تازه به دنیا اومده باشم. گاهی از خودم می‌پرسم، یعنی نویسنده‌ها میدونن...
  4. MaRjAn

    سیاه برازنده‌ی توست | أحلام مستغانمی

    از زنی که خاطره ندارد، فقیرتر وجود ندارد.
  5. MaRjAn

    پروژه رزی | گرام سیمسیون

    اگر واقعا عاشق کسی هستی،‌ باید حاضر باشی او را همان جور که هست بپذیری. تنها می توانی امیدوار باشی که او هم روزی از خواب غفلت بیدار شود و بنا به دلایل خودش تغییر کند.
  6. MaRjAn

    آخرین نامه‌ی معشوق | جوجو مویز

    عزیزترینم و تنها عشقم. پای حرفم هستم. به این نتیجه رسیدم که تنها راه پیش روی ما اینه که یکی از ما تصمیم بزرگی بگیره. من به اندازه ی تو قوی نیستم. وقتی اولین بار تو رو دیدم، به نظرم خیلی شکننده اومدی؛ کسی که باید ازش مراقبت کنم. ولی متوجه شدم کاملا در اشتباه بودم. تو یه زن قوی هستی، کسی که می...
  7. MaRjAn

    میوه خارجی | جوجو مویز

    چه فایده ای دارد که آدم همه‌اش در گذشته زندگی کند؟ دارد؟چه فایده‌ای دارد که آدم به چیزهایی بچسبد که دیگر وجود ندارند.
  8. MaRjAn

    عقل و احساس | جین آستین

    اوه، از سرشان هم زیاد است! توی این دنیا کدام برادر حتی نصف این پول را به خواهرهایش می‌دهد، تازه به فرض که خواهرهای تنی باشند! این‌ها که ناتنی‌اند! اما، خب، تو آدم دست و دل بازی هستی!
  9. دونه انار

    جنگجوی عشق | گلنن دویل ملتن

    ده سال بعد دوست پسرم با زنی ازدواج میکند که من از قبل او را میشناختم. او میگوید خیلی طول کشیده تا دوست پسرم رابـ*ـطه مان را فراموش کند. میگوید یک شب که با هم جروبحث کرده اند و شوهرش کمی از او فاصله گرفته، از شوهرش میپرسد:«داری به چی فکر میکنی؟» و او جواب میدهد:«به گلنن.» آن شب او هیچ توجهی به این...
  10. دونه انار

    گور به گور | ویلیام فاکنر

    اشتباه از هر کسی سر می‌زنه ولی بدون ضرر از پسش براومدن کار هرکسی نیست. این رو به آقای ت.ل می‌گم. می‌گم همه که نمی‌تونند نتیجه اشتباه خودشون رو بخورند. (گور به گور)
  11. دونه انار

    صد سال تنهایی | گابریل گارسیا مارکز

    مردها چه قدر عجیبند! از یک طرف تمام عمر خود را به جنگ با کشیش ها می گذرانند و از طرف دیگر کتاب دعا هدیه می دهند. «صد سال تنهایی»
  12. yeganeh yami

    همه میمیرند | سیمون دوبوار

    کاش من دو نفر بودم. یکی حرف می‌زد و یکی دیگر گوش می‌داد، یکی زندگی می‌کرد و آن یکی به تماشای او می‌نشست. چه خوب می‌توانستم خودم را دوست داشته باشم! (همه می میرند – صفحه ۸) *** از راهرو گذشت و از پلکان خاموش پایین رفت. از خوابیدن وحشت داشت؛ در زمانی که تو خوابیده‌ای کسان دیگری هستند که بیدارند، و...
  13. yeganeh yami

    ژرمینال | امیل زولا

    https://forum.roman98.com/threads/22678/ سـ*ـینه‌ای که ماهو و گروهش در آن مشغول بودند ششمین دالان فرعی و به قول خودشان در ناف جهنم بود. این راههای فرعی به فاصله پانزده متر روی هم قرار داشتند، چنانکه صعود از درون این تنگنای دراز، که سـ*ـینه و پشت را مجروح می‌کرد تمامی نداشت. (کتاب ژرمینال – صفحه ۴۳)...
  14. yeganeh yami

    گتسبی بزرگ | اسکات فیتز جرالد

    https://forum.roman98.com/threads/22676/ من عادت کرده‌ام که قضاوت‌هایم را توی دلم نگه دارم، و همین خصوصیت باعث شده که باطن عجیب و غریب خیلی از آدم‌ها برایم رو بشود و در عین حال گرفتار آدم‌های پرچانه کارکشته‌ای هم بشوم. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۹) *** هرکسی حداقل یکی از فضیلت‌های مهم را برای خودش...
  15. yeganeh yami

    کافه ای به نام چرا | جان پی. استرلکی

    https://forum.roman98.com/threads/22530/ گاهی به طور غیرمنتظره خودتان را در مکانی می یابید که برای تان تازگی دارد و در آنجا با آدم هایی آشنا می شوید و مطالبی را از آنها یاد می گیرید که شاید به شدت مورد نیازتان باشد. این، اتفاقی بود که یک شب در جاده ای تاریک، خلوت و دورافتادهد برایم رخ داد. ***...
  16. yeganeh yami

    مرده ها جوان می‌مانند. | آنا زگرس

    https://forum.roman98.com/threads/22106/ در واقع چندی می‌شد که دریافته بود ارتش هم همانند زن‌عمو، که خوشحال بود دارد او را از سر خود باز می‌کند، با مام‌میهن هیچ پیوندی ندارد. آری، دریافته بود آن مام میهنی که مدحش را می‌گفتند، آن مأمنی نیست که او می‌جوید، اما با این‌همه زمانی دراز نیمی از قلبش...
  17. yeganeh yami

    اگر این نیز انسان است. | پریمو لوی

    https://forum.roman98.com/threads/22066/post-125790 صبح روز بیست و یکم دریافتیم که یهودیان روز بعد آن‌جا را ترک خواهند کرد – همه یهودیان، بلااستثنا، حتی کودکان، حتی سالمندان، حتی بیماران، مقصد؟ نامعلوم. گفته بودند باید خود را برای سفری دوهفته‌ای آماده کنیم و هشدار داده بودند، به ازای هر نفر غایب...
  18. yeganeh yami

    شب های روشن | فیودور داستایوفسکی

    https://forum.roman98.com/threads/22061/ وقتی از خیابان رد می‌شوم هر یک مثل این است که به دیدن من می‌خواهند به استقبالم بیایند و با همه‌ی پنجره‌های خود به من نگاه می‌کنند و با زبان بی‌زبانی با من حرف می‌زنند. یکی می‌گوید: «سلام، حالتان چطور است؟ حال من هم شکر خدا بد نیست. همین ماه مه می‌خواهند...
  19. yeganeh yami

    وانهاده | سیمون دوبوار

    https://forum.roman98.com/threads/22043/ پیش از اینکه از نظرم ناپدید شود، یک بار دیگر سرش را برگرداند. اضطرابی در دیدگانش موج میزد که به من هم سرایت کرد. بلند شدن هواپیما به نظرم غم‌انگیز آمد. هواپیماهای چهار موتوره به آهستگی اوج می‌گیرند اما این یک وداع طولانی است. جت با خشونت یک «به امید...
  20. yeganeh yami

    مرگ قسطی | لویی فردینان

    https://forum.roman98.com/threads/22041/ کار ما، طبابت، کار پدر درآری ست. شب که می شود او هم رُسش کشیده ست. تقریبا همه سوالهایی می کنند که آدم را خسته می کند. چه فایده که تر و فرز کار کنی، چون باید بیست بار همه جزئیات نسخه را شرح بدهی.لـ*ـذت می برند از این که آدم را به حرف بکشند، جان آدم را به لـ*ـبش...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا