رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
به نام ایزد منان...
نام دلنوشته: قهوه تلخ
نام دلنویس: ستوده سلحشوریان کاربر انجمن رمان ۹۸
مقدمه:
-گاهی به این پی میبرم که قهوه هم میتواند دربرابر طعم زندگی به شیرینی شکلات باشد
به قدری که با خوردنش لـ*ـذت ببری و از دنیای حال فارغ شوی:]
به نام خدا
نام اثر: در اوج ازدحام
نویسنده: ستایش حسین زاده (تبسم) کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: تراژدی
مقدمه: باید یک نفر بنشیند،
دست بگذارد روی شانه ات،
از ته دل بگوید:
"چه مرگت است دیوانه جـآن؟"
بعد سفت در برش بگیری
تمام خوب نبودن هایت ،
از چشم هایت بزند بیرون .
به نام خدا
دلنوشته: غریبه پنهان
نگارشگر: دلماه مَلِک کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
تو پنهانی در پستوانههای زندگیام.
پنهان در استخوانهای فشرده شده...
در پلکهای بازنشده
حرف های بازگو نشده
قلبهای عاشق نشده
رویای تار نشده
فاصلهای تمام نشده
تو در پنهان ترین حالت روشنی، در شبهایی به...
با نام و یاد خدا
نام دلنوشته: ماه عاشق کویر است!
نگارشگر: Teori
سخنی از نگارشگر:
این مجموعه، دلنوشته های ماه عاشق کویر است می باشد که هر پارت با دیگر پست ها متفاوت میباشد. و به صورت زیر که حالت نوشتن شخصی است؛ نوشته می شود.
یکُم :
زیر آسمان خسته
پیرمردی
عصا به دست
آهسته از خیابانی
گذشت.
و...
دلنوشته: تنها لیلی میدانست
دلنویس: Camilla_of_90
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
چشمان من دیگر سویی ندارد
آسمان من دیگر ماهی ندارد
طرح لبخند ز صورتم پر کشید
نقش خنجر بر جانم فریاد کشید
من تو را خواهم ولی مجنون من
گویی از عشق نمانده جوهری بر جان من
لیلی این قصه من بودم ولی
تو نبودی مرهم و آرامش دردهای من
با نام و یاد خدا
نام دلنوشته : هیاهو
نام دلنویس: Able
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
فکر کردن به کارهای آسان برایم سخت است. من نه وابسته به آدم ها و نه به معنویات و حتی نه به مادیات هستم. بلکه من وابسته به قهوه دبل تلخم هستم که مرا همیشه شگفت زده میکند و مرا به یاد او می اندازد. آنها خیلی شبیه اند؛ من...
دلنوشته:برای تو
دلنویس:Sami.v
ژانر: اجتماعی،عاشقانه
مقدمه:
مینویسم برای تو و دور از تو، جایی که هرگز نمیتوانی من را بشناسی و ببینی!
و من نیاز دارم حرفهای دلم را به نگارش دربیاورم تا آرام بگیرم.
به نام خداوند بخشندهی مهربان
نام دلنوشته: معکوس
ژانر: تراژدی
نویسنده: زهرا بهشتیفر
خلاصه:
انسان را تا زنده است، باید به فریادش رسید!
ورنه گریه کردن بر مزارش چه سود؟
باید تا وقتی زنده است به او محبت کرد.
ورنه ناراحت شدن برای او چه دردی را درمان میکند؟
♡︎به نام خدا♡︎
نام: نرخ تنهایی
نویسنده: مریم زاری
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
گاه عشق سخت است!
دل میشکند... اشک در میآورد... سرد میکند... خسته میکند!
شاید میخواهیم در مورد یک دلشکسته و خسته صحبت بکنیم!
شاید میخواهیم شده برای هزاربار دیگر، شاید هم میلیونها میلیونبار، از احساسی پاک حرف...
نویسنده: مریم زاری
ژانر: اجتماعی
خلاصه:
روزی روزگاری یادمان آمد بچگیمان را!
همان روزها که با یک شکلات میبخشیدیم و بخشیده میشدیم!
همان روزها که هیچ دلی را نمیشکاندیم!
ای کاش ما انسانها عوض نمیشدیم...
همان بچهٔ هفت ساله میماندیم!
به نام خدا
دوستان این اولین دلنوشهیِ منه
امیدوارم خوشتون بیاد
اسم: عشق مرده
نگارشگر؛ حنانه سادات هاشمی کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: تراژدی
مقدمه؛
دلم همچو خورشید پشت اَبر گرفته است؛ هنگامی که دستانم را گرفتی و به سختی و با بغض گفتی: من میروم برای همیشه اما تو می مانی و خاطراتمان، تو می مانی و چشم...
با نام و یاد خدا
نام مجموعه: تو باید به زندگی برگردی!
نویسنده: زهرا فاضلی
مقدمه:
دنیا دار مکافات است.
تو نباید ناامید شوی.
وقتی میگویم دنیا دار مکافات است
و تو نباید ناامیدشوی یعنی
وقتی به مشکلی برخوردی رهایش کن خودش درست میشود.
یعنی وقتی شکستی تکه های شکستهات را جمع کن خود را از نو بساز و...
بسم الله الرحمن الرحیم
نام دلنوشته: خسوف
نگارشگر: Z.A.H.R.A کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار ِ پریشانی ست، رو سوی چه بگریزم ؟
هنگامه ی حیرانی ست، خود را به که بسپاریم ؟
تشویش ِ هزار «آیا»،...
انجمن رمان نویسی | سایت انجمن رمان 98
نام اثر:
آرزو مطار
*مطار: پرواز
نام نگارشگر:
Hnnaneh
ژانر:
عاشقانه، اجتماعی
مقدمه:
سوگند به عشقی که همچو شرارهای آتشین در دلم رخنه کرده است...
من آمادهام تا همچو عقابی، پرواز را آغاز کنم. آغاز پروازی پرشور که با مهری ناگسستنی در آسمانها شروع میشود...
انجمن رمان نویسی ~ دانلود رمان
به نام او که تسکین میدهد زخم دل را
نام اثر:غرقِ خون
نویسنده:kameliaparsa
مقدمه:
و آنگاه که از مادر، زاده شدم
روزی که با اشک و خون، پا به این دنیا نهادم
در ظلمات...
به نام خدا
نام اثر: آشوب یک ذهن بی صدا
نویسنده: *
ژانر: تراژدی
خلاصه:
چشم میبیند و قلب زجر میکشد؛ و اینگونه است که هرچه از ذهن رد میشود را ثبت میکنیم!
ویراستار: Kameliaparsa