اشعار کودکانه
-
شعر پدر باغبان
بابام می ره سر کار بابام یه باغبونه شب بوی باغ و گل رو با خود می یاره خونه کارش تو پارک شهره درخت و گل می کاره بابام به باغبونی به گل، علاقه داره منم به کار بابا خیلی علاقه دارم دلم می خواد که من هم درخت و گل بکارم منبع: روزانه- ᭄⌬෴ثــنا قاسـمی෴⌬᭄
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر عشق خدا
عشق خدا قلعه ای است محکم و امن و عظیم هرکه در آن راه یافت حفظ شد از ترس و بیم هر که نیاید در آن گم شود و جان دهد قلعه عشق خدا قدرت ایمان دهد منبع:روزانه- ᭄⌬෴ثــنا قاسـمی෴⌬᭄
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه بخاری
اسم من بخاریه گرمم یه عالمه وقتی که زمستونه برف و بارون می باره به شما گرما می دم لـ*ـذت و شادی می دم وقتی که روشن می شم سرخ و داغ و گرم می شم نکنه به من دست بزنی می سوزی و داد می زنی منبع : روزانه- Meysa
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه پرنده
یه پرنده دوست داره آسمون آبی باشه روزای خوب خدا صاف و آفتابی باشه یه پرنده دوست داره خوب و مهربون باشه شب پیش ستاره ها روز تو آسمون باشه یه پرنده دوست داره تو دلا غم نباشه لبا پرخنده باشه درد و ماتم نباشه یه پرنده دوست داره رو زمین جنگ نباشه همه دل ها شاد باشن هیچ دلی تنگ نباشه یه پرنده دوست...- Meysa
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه بارون میاد جر جر
بارون میاد جرجر گم شده راه بندر ساحل شب چه دوره آبش سیاه و شوره ای خدا کشتی بفرست آتیش بهشتی بفرست جاده کهکشون کو زهره آسمون کو چراغ زهره سرده تو سیاهییا می گرده ای خدا روشنش کن فانوس راه منش کن گم شده راه بندر بارون میاد جرجر منبع:ارگا- Meysa
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه توپولویم
توپولویم توپولو صورتم مثل هلو قد و بالام کوتاهه چشم و ابروم سیاهه مامانه خوبی دارم میشینه توی خونه می دوزه دونه دونه می پوشم خوشگل می شم مثل دسته گل می شم منبع:ارگا- Meysa
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودک نسیم
یک دوست دارم که مهربان است جایش همیشه در آسمان است او صورتم را هی می کند ناز یا توی گوشم می خواند آواز اسمش نسیم است آرام و شاد است بابای خوبش آقای باد است شاعر : مصطفی رحماندوست منبع :نی نی یاری- سیده کوثر موسوی
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودک لی لی لی لی حوضک
شعر برای بچه ها : شعر لی لی لی لی حوضک لی لی لی لی حوضک جوجو اومد آب بخوره افتاد تو حوضک این میگه بریم دزدی این میگه چی چی بدزدیم؟ این میگه طشت طلای پادشاه رو! این میگه جواب خدا رو کی میده؟ این میگه من من کله گنده شعر کودک ، لی لی لی لی حوضک لی لی لی لی حوضک گنجیشکه آمد آب بخوره افتاد تو...- سیده کوثر موسوی
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه زمستان برای مهد کودک
شعر زمستان برای بچه ها الستون و ولستون باز اومده زمستون سه ماه فصل پاییز تمومه بچه ها جون فصل پاییز سراسر مهر و آبان و آذر حالا ما این سه ماه را گذاشتیمش پشت سر پرنده ها هراسون از سردی زمستون باید دونه بریزیم تو لونه ها براشون چرخ چرخ عباسی خدا منا نندازی باهم دیگه همبازی آدم برفی...- سیده کوثر موسوی
- موضوع
- پاسخ ها: 1
- انجمن: اشعار کودکانه
-
4 شعر کودکانه!
۱. آقای لاکپشته چشماش چقدر درشته عصا و چوب دستشه کلاه به سر گذاشته میگه سلام بچه ها من اومدم خبردار برو از توی کیفت مداد رنگیتو بردار ۲. بره زرنگ بره ای دارم خیلی قشنگه شیطونو بلا زبرو زرنگه میره تو صحرا هی میکنه بع روی سبزه ها هی میکنه بع بع بع بع بع بع بع ۳. حاجی لک لک حاجی لك...- ~XFateMeHX~
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
۱۰ شعر کودکانه در مورد شروع مدرسه و ماه مهر
ده شعر کودکانه درباره شروع مدرس مناسب روزهای مهرماه و به مناسبت بارگشایی مدارس مدرسه ها وا شده، همهمه پرپا شده شعر کودکانه درباره شروع مدرس مدرسه ها وا شده، همهمه برپا شده با حضور بچه ها مدرسه زیبا شده چه شادی و چه شوری، چه جشنی و سروری چه ماه قرص مهری، چه پرتوی چه نوری مدرسه ها وا شده،...- سیده کوثر موسوی
- موضوع
- پاسخ ها: 5
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر چراغ راهنمایی
دویدم و دویدم سر چهار راه رسیدم سه تا چراغ و دیدم یکی از چشماش سبز بود یکی از چشماش زرد بود یکی از چشماش سرخ بود از قرمزش ترسیدم از ترس به خود لرزیدم زرد که شد نمایان رفتم لـ*ـب خیابان چراغ سبز و دیدم از خوشحالی خندیدم آی خنده خنده خنده فریاد نزن راننده آی خنده خنده خنده هی بوق نزن...- سیده کوثر موسوی
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه درباره صرفه جویی آب
با شیر آب بازی نکن نگاه تو مثل موش شدی نازی شیطون و بلا چه قدر تو بازی گوش شدی خوبه از من یاد بگیری ببین دارم گل می کشم مداد زرد من کجاست می خوام یه بلبل بکشم.- DIANA_Z
- موضوع
- پاسخ ها: 1
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر برا بچه ها
عینک مادر بزرگ چند روزيه شكسته انگار يه عالمه غم توي دلش نشسته هرجا كه ميخواد بره منو صدا ميكنه اونوقت با مهربوني منو دعا ميكنه خدا كنه كه چشماش دوباره خوب ببينه چون كه دلم نميخواد غم تو دلش بشينه- Sepideh:)
- موضوع
- پاسخ ها: 1
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر های کودکانه قدیمی
سلام مداد زردم بازم نقاشی کردم آهای مداد آبی بیداری یا که خوابی آسمونو آبی کن روزشو آفتابی کن می خوام چمن بکارم مدادشو ندارم چمن که آبی رنگ نیست زرد که باشه قشنگ نیست مداد آبی و زرد باید بهم کمک کرد رنگ شما دوهر تا میشه یه سبز زیبا رنگو رو هم بذارید اینجا چمن بکارید- DIANA_Z
- موضوع
- پاسخ ها: 9
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه طنز
عجب رسمیه رسم زمونه خونه مون عیدا پر مهمونه می رن مهمونا از اونا فقط آشغالِ میوه به جا می مونه ! کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟ کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه ! جعبه خالی ِ شیرینی هنوز گوشه ی طاقچه پیش گلدونه عطرش پیچیده تا آشپزخونه شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه می رن مهمونا از اونا فقط...- DIANA_Z
- موضوع
- پاسخ ها: 1
- انجمن: اشعار کودکانه
-
مجموعه اشعار کودکانه
گنجشک و پنبه دونه گنجشکه توی لونه چی داشت؟ یه پنبه دونه دید که هوا شده سرد با اون لحاف درست کرد گنجشکه حالا گرمه- DIANA_Z
- موضوع
- پاسخ ها: 97
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه پرنده
پرنده قشنگم توی قفس نشسته دیوارهای قفس بال و پرش را بسته با چشمای قشنگش خیره شده به ابرا دوست داره پر بگیره بره توآسمون ها پرنده دوست نداره توی قفس بمونه دوست داره تو آسمون پربگیره بخونه بیایین پرنده ها رو توی قفس نگذاریم گنـ*ـاه دارن بچه ها ما اونهارو دوست داریم- DIANA_Z
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
-
مجموعه شعر های کودکانه
صبح که میشه خروسم می‌زنه زیر آواز میگه دیگه بیدار شـــــو کوچولو از خواب ناز از رختخواب در بیـــــــــــا خورشید خانم بیداره زمین چه روشن شـــده با نور اون دوباره! پاشو دیگه عزیــــــــزم پاشو با لـ*ـب خندون سلام بکن به بـــــابـــا به مادر مهربون...- DIANA_Z
- موضوع
- پاسخ ها: 4
- انجمن: اشعار کودکانه
-
شعر کودکانه مادربزرگ مامان
مادر بزرگ مامان خیلی ساله که مرده هزار دفعه مامانی این سالها رو شمرده مامانی از ننجونش یه یادگاری داره خیلی براش عزیزه توی کمد می ذاره یادگاری شو مامان می بـ*ـو*سه،بو می کشه از ته دل چند تا آه برای او می کشه مادربزرگِ مامان خیلى ساله که مرده یه لنگه جوراب شو با خودش...- DIANA_Z
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: اشعار کودکانه
