خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
سلام مداد زردم
بازم نقاشی کردم
آهای مداد آبی
بیداری یا که خوابی

آسمونو آبی کن
روزشو آفتابی کن
می خوام چمن بکارم
مدادشو ندارم

چمن که آبی رنگ نیست
زرد که باشه قشنگ نیست
مداد آبی و زرد
باید بهم کمک کرد

رنگ شما دوهر تا
میشه یه سبز زیبا
رنگو رو هم بذارید
اینجا چمن بکارید


شعر های کودکانه قدیمی

 
  • تشکر
Reactions: Sh@bnam

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک روز یه آقا خرگوشه
رسید به یه بچه موشه
موشه دوید تو سوراخ
خرگوشه گفت: آخ
وایسا، وایسا، -
من خرگوش بی آزارم
بیا از سوراخت بیرون
نمی خوای مهمون
یواش موشه اومد بیرون
یه نگاهی کرد به مهمون
دید که گوشاش درازه
دهنش بازه، بازه
شاید می خواد بخوردم
یا با خودش ببردم
پس می رم پیش مامانم
اونجا می مونم
مادر موشه عاقل بود
زنی با هوش و کامل بود
یه نگاهی کرد به مهمون
گفت ای بچه جون!
این خرگوشه
خیلی خوب و مهربونه
پس برو پیشش سلام کن
بیارش خونه


شعر های کودکانه قدیمی

 
  • تشکر
Reactions: Sh@bnam

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
عروسک قشنگم هنوز تو رختخوابه
نمی دونه که بیرون آفتاب داره می تابه

عروسک کوچولو خواب و دیگه رها کن
ببین آفتاب در اومد پاشو چشماتو وا کن

پرنده های روی بوم دارن آواز می خونن
خوب صداشونو گوش کن ببین چه ناز می خونن

به من بگو که وقتی همه جا غرق نوره
با چشمای شیشه ایی دنیای ما چه جوره


شعر های کودکانه قدیمی

 
  • تشکر
Reactions: Sh@bnam

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک، یک دوستی داشتم
دو، دوستش می داشتم

سه، سپاسگزارم
چهار، چاره ندارم

پنج، پنجه آفتاب
شش، شیشه ی عمرم

هفت ، هفت تیر به دستم
هشت ، هشت ساله دختر

نه ، نوروز امسال
ده ، ده ساله دختر

یازده ، ریزه میزه
دوازده ، گل می ریزه


شعر های کودکانه قدیمی

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
چراغ راهنماییم
کنار این خیابونم

توی خیابون شما
سال های سال مهمونم

چشمای من سبز و زرد و قرمزه
گوشای من پر از صدای بوق و ترمزه

وقتی که قرمزم به تو میگم ایست
که حالا نوبتت نیست

سبز که میشم به رنگ سبز برگها میگم بفرما
موقع ایست ماشینا یواش برو یواش بیا


شعر های کودکانه قدیمی

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای زنبور طلایی نیش می زنی بلایی
پاشو پاشو بهاره گل وا شده دوباره

ای زنبور طلایی نیش می زنی بلایی
پاشو پاشو بهاره عسل بساز دوباره


شعر های کودکانه قدیمی

 

Meysa

میستونکِ مرمر
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
1/8/21
ارسال ها
4,189
امتیاز واکنش
38,148
امتیاز
443
سن
16
محل سکونت
قصر نوتلا
زمان حضور
101 روز 10 ساعت 25 دقیقه
دویدمو دویدم
سر کوهی رسیدم
دو تا خاتونو دیدم
یکیش به من آب داد
یکیش به من نون داد
نونو خودم خوردم
آبو دادم به زمین
زمین به من علف داد
علفو دادم به بزی
بزی به من شیر داد
شیرو دادم به نونوا
نونوا به من آتیش داد
آتیشو دادم آهنگر
آهنگر به من قیچی داد
قیچیو دادم به خیاط
خیاط به من عبا داد
عبا رو دادم به بابا
بابا به من خرما داد
یکیشو خوردم تلخ بود
یکیشو خوردم شیرین
بود قصه ما همین بود

منبع:بیتوته


شعر های کودکانه قدیمی

 
  • تشکر
Reactions: سیده کوثر موسوی

Meysa

میستونکِ مرمر
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
1/8/21
ارسال ها
4,189
امتیاز واکنش
38,148
امتیاز
443
سن
16
محل سکونت
قصر نوتلا
زمان حضور
101 روز 10 ساعت 25 دقیقه
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبیش خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من، چشماتو وا کن
وقتی که شب شد
اون وقت لالا کن
حالا بریم توی حیاط با من بازی کن
توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن
منبع : بیتوته


شعر های کودکانه قدیمی

 
  • تشکر
Reactions: سیده کوثر موسوی

Meysa

میستونکِ مرمر
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
1/8/21
ارسال ها
4,189
امتیاز واکنش
38,148
امتیاز
443
سن
16
محل سکونت
قصر نوتلا
زمان حضور
101 روز 10 ساعت 25 دقیقه
دکتر چه مهربونه درد منو میدونه
زخم منو میبنده با شوخی و با خنده
میگه مریض کوچولو کوچولو و کوچولو
برو بخواب تو خونه دوای تو همینه
تا که بشی سلامت خوشحال و شاد و راحت

منبع: روزانه


شعر های کودکانه قدیمی

 
  • تشکر
Reactions: سیده کوثر موسوی

Meysa

میستونکِ مرمر
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
1/8/21
ارسال ها
4,189
امتیاز واکنش
38,148
امتیاز
443
سن
16
محل سکونت
قصر نوتلا
زمان حضور
101 روز 10 ساعت 25 دقیقه
اتل متل یه مورچـــه قدم می زد تو کوچه
اومد یه کفش ولگرد پای اونا لگد کــــرد
مورچه ی پا شکسته راه نمی ره نشسته
پاشا با برگی بسته لنگون زنون و خسته
نمی تونه کار کنه دونه ها رو بار کنـــه
تو لونه انبـــار کنــه بچه هاشا شاد کنه
مورچه جونم تو ماهی عیب نداره سیاهی
مانند شیر شاهـــی خوب بشه پات الهی

منبع : روزانه


شعر های کودکانه قدیمی

 
  • عالی
Reactions: سیده کوثر موسوی
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا