خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
عجب رسمیه رسم زمونه خونه مون عیدا پر مهمونه


می رن مهمونا از اونا فقط آشغالِ میوه به جا می مونه !


کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟ کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !


جعبه خالی ِ شیرینی هنوز گوشه ی طاقچه پیش گلدونه


عطرش پیچیده تا آشپزخونه شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه


می رن مهمونا از اونا فقط جعبه ی خالی به جا می مونه !


بس خونه رو به هم می ریزن آدم مثل خر تو گِل می مونه


یکی نیست بگه خداوکیلی جای پوست پسته توی قندونه ؟!


قند نصفه ی عموجون هنوز خیس و لهیده ته فنجونه


حالا خداییش قندش مهم نیست کنار اون قند نصف دندونه !


می رن مهمونا از اونا فقط نصفه ی دندون به جا می مونه !


پسته ی خندون ، بادوم شیرین فندق در باز ، مال مهمونه


« پرسید زیر لـ*ـب یکی با حسرت » : که از این آجیل، به غیر از تخمه،


واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟


شعر کودکانه طنز

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
رفتم به باغی

دیدم کلاغی

کلاغ زاغی

سنگ و برداشتم

زدم به پایش

پایش خون آمد

بردمش دکتر

دکتر دوا کرد

آب انار داد

امروز دادم خورد

فرداش دیدم مرد


شعر کودکانه طنز

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا