مشاعره با اشعار خودمون

mahaflaki · 9/7/20

مقصد دور و دراز هر نگاهم نرگس ناب تو بود
آنکه را معشوق تو شد به گمانم کشته‌ام من!

ØMĪĎ · 9/7/20

نسیم خوش که وزد روح میدهد هر صبح
صفای صبح و نسمیش هوای موی تو است

mahaflaki · 9/7/20

تسبیح می‌گردانی و صد دل پریشان می‌کنی
من در هوای هر تپش، هفت کعبه را بـ*ـو*سیده‌ام

ØMĪĎ · 9/7/20

مرا یادت کفایت
سرو جانم فدایت

mahaflaki · 9/7/20

تو سر به مهر نهاده‌ای، من جام می نوشیده‌ام
تو ذکر یاحق گفته‌ای، من شعر حافظ خوانده‌ام

ØMĪĎ · 11/7/20

من نه تنها که همه در پی دیدار تو اند
آفتابی! همه گل سوی تو سرگردان اند!

Noushin_salmanvandi · 11/7/20

خطِ نگاهت، بارقه‌ای زد به صحرای ضمیرم
تو نبودی و بسی شعله زدم در وهم وجودت!

ØMĪĎ · 11/7/20

تا شد کمر عشق در این عهد جفا خیز
و از طعن خلائق که تو از عشق بپرهیز

Ftme.sh · 11/7/20

تا موعد دیدار
این قلب من زار
تاب آر و توان آر
هجران به سر اید

ØMĪĎ · 11/7/20

درد ایست که در سـ*ـینه فزونی شود هر بار
از دوری یاران و جفاکاری اغیار

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی