مشاعره با اشعار خودمون

LãdaN.D · 22/6/20

یارِ من تو که ترک کردی مرا
خاطراتت را جا گذاشتی چرا؟ *-*

والی · 2/7/20

اخر به سر امد صبر این دل
اوای چشمانت تا کی کنار ماست؟
من که دیگر ندارم طاقت دوری
یا خودت بیا یا خیالت را هم ببر

Ftme.sh · 6/7/20

روزی، شکنی همچو منی، یار نداری
از بس که گره زد به دلت تاب نداری

ØMĪĎ · 9/7/20

یاد ها و خاطراتت در هوای خانه است
عطر گل باقی بماند گرچه گل در خانه نیست

mahaflaki · 9/7/20

ترسم روی از منزلم این بار گر خواهی روی
ترس مرا با رفتنت ایا از این دل می‌بری؟

ØMĪĎ · 9/7/20

یلدا سحر خواهد رسید، هجران به سر خواهد رسید
از دیده رفته در دلان، آیا خبر خواهد رسید؟

mahaflaki · 9/7/20

دل می‌بری، جان می‌بری، اصلا خودم را می‌بری
دل بردنت کافی نبود، حالا خودت را می‌بری؟

ØMĪĎ · 9/7/20

یاری ام کن که فراق تو تحمل بکنم
ورنه این بار کجا و تن افگار کجا

mahaflaki · 9/7/20

آخرش هم باز من باید سراغت را بگیرم
چه کنم من؟ که منم سخت میان تو اسیرم

ØMĪĎ · 9/7/20

ماها بود که چشم به مسیر است که من
ماهیِ صیدم و قسمت شده در تور بمیرم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی