مشاعره با اشعار خودمون

mahaflaki · 11/7/20

رفت از در م‍ی خانه به سرخوشی، کجا رفت؟
از کوچه دلداگی‌ام رفت، کجا رفت؟

Maryam.ey · 11/7/20

ترسم از حال خرابیست که هرشب دارم...
بغض های ناتمامیست که با تب دارم

mahaflaki · 11/7/20

مسلم شدم از عشق تو، مجنون مویت گشته‌ام
ساق‍*ی برو، جامم مده، شاید که توبه کرده‌ام

Maryam.ey · 11/7/20

mahaflaki گفت:
مسلم شدم از عشق تو، مجنون مویت گشته‌ام
ساق‍*ی برو، جامم مده، شاید که توبه کرده‌ام

من عاشقم پائیز را آن فصل شورانگیز را
شوریده ام لیلی تبار آن زاده پائیز را

mahaflaki · 11/7/20

Maryam.ey گفت:
من عاشقم پائیز را آن فصل شورانگیز را
شوریده ام لیلی تبار آن زاده پائیز را

ای جان به لـ*ـب رسیده، جانم به لـ*ـب رسیده
سیبی بده اناری هوش از سرم پریده

Maryam.ey · 11/7/20

mahaflaki گفت:
ای جان به لـ*ـب رسیده، جانم به لـ*ـب رسیده
سیبی بده اناری هوش از سرم پریده

هرگز نتوانم برهانم دل آشفته ازین بند...
در بند تو مدهوشم و آواره و دیوانه و خرسند!

mahaflaki · 11/7/20

Maryam.ey گفت:
هرگز نتوانم برهانم دل آشفته ازین بند...
در بند تو مدهوشم و آواره و دیوانه و خرسند!

در کنار هر سخن یاد تو را من جسته ام
ای دروغ لعنتی یادم فراموشت شدست؟

Maryam.ey · 11/7/20

mahaflaki گفت:
در کنار هر سخن یاد تو را من جسته ام
ای دروغ لعنتی یادم فراموشت شدست؟

ترسم از هر شبِ تاریک و نخوابیدن هاست
ترسم از تلخی ممتدّ نباریدن هاست

mahaflaki · 11/7/20

Maryam.ey گفت:
ترسم از هر شبِ تاریک و نخوابیدن هاست
ترسم از تلخی ممتدّ نباریدن هاست

تو تحملگاه هر اشوب این دیوانه ای
ای که جان من به قربانت چرا ویرانه ای؟

!Shîma! · 11/7/20

یا بکش من را و یا آزار نه...
دوستم داشتی ولی بسیار نه

من بریدم از خودم تا باشی
تکیه بر تو خواستم، دیوار نه

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی