رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...میزند.
به فرمان بازرس آرام هیلدا برای فراخواندن بانو رکسانا، جامهی بازرسی در سویی نهاد و چون دانشآموزی کهتر و پرشور، در پی آموزگار، به سوی بازار ویانا و آن دکان آمد.
***
1: کامل
2: مویی که از رو ولی تکه تکه بافته شده است.
3: وارسته: شایسته
4: اشاره به تنه زدن افراد به هری
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...آری، میماند!
اینبار آهسته آهسته سرش را برمیآورد و لَبان خویش را تَر میکند.
***
1: ظاهر پاک و خوب
2: اشاره به دو رنگ بودن موهای پدرام؛ کنایه از پدرام.
3: مگر چه موضوع بخصوص دیگری میتوانست باشد!
4: شمشیری که در اثر جادو و ناگهانی در دست پدرام ظاهر شد.
5: گوی استعاره از چشم
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...او نگریست. ولی او باری دیگر سر و تن بگرداند، بازوی ملورین را به چنگ برآورد و این بار همانگونه که بانوی دژ را به سوی جایگاه نگهبانی میکشاند، با ابروانی درهم و گویشی دژم، دو لَب گشود:
- ها! چه شده، ملورین ادوارد!
***
1: رستم شاهنامهی فردوسی
2: نگرانی
3: تیره
4: ( اینجا ): خاله
#تیرالین...
...آن تکیه میدهد، انگشتانش را همنشین چانهی خود میکند و چشمان شبانگار را به سوی کوزهی خون رهنمون میشود.
***
1: مربوط به شاعران و نویسندگان؛ قلم و نی در زندگی چندین و چند تن دارد: در زندگی چندین نفر نقش دارد
2: برگرفته از سفر نامهی ناصر خسرو
3: خورشید
4: استعاره از خورشید
#تیرالین...
...که آن افسونگر بگفت، اگر خود بخواهند، بازخواهند گشت...
دمی ژرف بگرفت و چشمانش را از هری.
- من نیز به زودی سرنوشت خود، که وابسته به ایشان بوده را بهرت بازمیگویم.
باری دیگر و یکایک به هری بنگریست.
- دستکم اگر به مرگم رسد.
***
1: جعبه
2: هرگز نمیترسم؛ شاهنامهی فردوسی
3: دیشب
#تیرالین...
...پس تیرانایش⁴ میرسد و آواز برّان شمشیرها چون بوق و کوس برمیخیزد!
یک، دو، سه زخم و راندن پدرام بر پشت!
بانوی گل بر سر لَبخندی از خِرد و پیروزی بر چهره مینشاند و دیدگانش نیز بر درخشش میگرایند!
***
1: ضربه
2: معنی نام مهراز؛ (اینجا) اشاره به شخص مهراز
3: حریف
4: تیرانا به او
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...و گلاویزی نامور بودهاست، ولی نه تیغ و گرزش! از بهر سوگلی پرّ قوی النها نیز درآمیختهای از رنگ سرآغاز و سرانجام است؛ نازپروردهی الن را چه بر شمشیر و هزاران جنگافزار؟! و نیز نیروی فرای پرچمدارانش چگونه دست یاری خواهد رساند؟
***
1: ناگهان
2: (اینجا) غم، اضطراب
3: کافیست.
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...که گواراست بر لَب و دهان، نه؟ سخنان پنداروار این موی زر چه؟
دیدگان روشنش را فراز میدهد و به مهراز درمینگرد، که با دیدار نوش آب او گل زیبای خند بر چهره مینگارد.
سخنان او نیز گواراست؛ گرچه بیشتر به مانند کودکی گشته است که بزرگان کنجکاوی و شورش را کور کردهاند!
***
1: خودِ آن
#تیرالین...
...خموش گشت و این نیز سرانجام سنگ فيروزه است.
درنگی میکند.
- این رویدادها در گیهان افسون انجمن ما، پیامآور یکی از این دو سخن است: آن والاگهر پا از سرزمینهای آدمیان برون نهاده یا که به دیدار مرگ رسیده.
جایگاه پرچمداران زیر
پیرامون کاخ سیاه و سرخ
***
1: نقابدار
2: عمیقتر
#دم_نیک_پی
#تیرالین
...شما، والا هستم که گاهی چنین برای دیدار گزیده گشت.
تینا با لَبخندی وارسته پاسخ را بر دم میراند:
- درود بر شما! نیک است! پوزشتان را میپذیرم، که این، پیشکشی بهر کاردانیتان باشد.
افسونگر به آرامی لَب تر میکند و میگوید:
- گرهتان چیست، سرورم؟
***
۱: (اینجا): مَرد
۲: آلودگی
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...افسونگر بس دانا او را فرمان به دیدارش بر این بازرس داده است!
پس از چندی آوای کفشهایی خش خشوار سوی درب رسا و رساتر میشود؛ تا آنجا که به نزدیک میرسد و با آهنگی خراش آلوده این چوب خاکسترین را میگشاید.
***
1: استعاره از چشمان
2: سرازیر بود
3: سیاه غلاف
4: هشدار، مبادا
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...دست به گفتگوهای آتشین، کهن سالان تکیه بر عصا به نگاهی گاه از سر افسوس، گاه از شادمانی بر جوان تر ها و یا هیچ یک؛ بازاریانی به چانه زنی با ویانایی ها از بر همان هیاهوی انجمن هستند.
و در میان ایشان، سوی چپ و به نزدیک دکان های گسترده مهربانویی با گام های پیوسته در گذر است.
****
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...مکن! من یاریات میکنم!
و دمی نگذشته یا که آری، پدرام به بیمهری آن تیغ را در پیکر آن تن فرو کرد؛ چندان که خون بر چهرهاش فشان شد، سپس تیغ را با آوایی ناگوار بر زمین انداخت و گفت:
- خونش در ظرف کنید و بر سر ملورین ادوارد بریزید!...
***
1: لاغر
2: ( اینجا ): اندوه و نگرانی
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...گنجینهی زندگیات پیشکش کنم! بَرم یپذیر⁴، تا مگر سوکوار پسین من نباشم و پیکر شکافتهات؛ تا مگر من نباشم و دیدهی تناسخ تبارت.
#تیرالین
#دم_نیک_پی
#جوانان_تاریکی_ره_پرچمداران
#پدرام_لین
#هلنا_افسونگر
#منسوب_به_هورزاد
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
۱: پاکتری، مقدستری
۲: پیوسته التماست میکنم...
...آن میدارند، تا به سوی پرچمداران بنشسته و پدرام گام برمیدارد.
هرگام که تیرانا به سوی سرور پدرام برمیدارد، ستیزهجویی مهراز افزون و افزون میشود؛ تا آنجا که بانگش از میان دندانها برمیخیزد:
- مرا رها کن، ملورین! باید در پیرامون او باشم؛ رهایم کن!...
***
رویپرست: ظاهر پرست
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...این چاه کنی نداشتم، بازرس! شما به کار افسونگران و کیمیا باشید، که کبوتری از آتلانتیس² ما را گفته، به نام شهریور یا واپسین از مرداد و پیش از رسیدن پور ویلیام کهننگار، نامهای به کاخ الن و پیشکش جانشین لیدیان خواهد رسید؛ که راهش نزد من است.
***
1: راه و چاره
2: مرز الن و لیدیا
#تیرالین...
...اتاق سرپرست سام هیلدا
دو بازرس کوشا، آرام و هری، هر یک سویی از میز بنشستهاند؛ هری سپید پوش به گونهای که میکوشد خود را با پلو خوری و چند پاره گوشت سرگرم کند و آرام که با چشمانی گنگ و شگفت خیره بر ارمغان میز است.
***
1: تسلیم شدن
2: دو شخص که چهرهشان مشخص نیست
3: خیانَت
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...دیگر هیچگاه جامهی کهتران² نخواهیم پوشید.
نگاهبان ادوارد لَبخندی بر نیم چهرهی چپ مینشاند و میگوید:
- "رز بانو" نیز چون همین جامه است؛ تا هنگامی که سران نگویند، ما تنها میتوانیم گمانهای خود را در کنار یکدیگر نَهیم.
***
1: ناگهان
2: (اینجا) مردم عادی بدون نیروی فراطبیعی
#تیرالین
#دم_نیک_پی
...دژ آن سران پنهان و نیرومند نرسیده باشند.
به ناگه شاخ گل از میان انگشتانش به پیش پای میاوفتد و دستاویز آن میشود، که هری کنجکاو و نگران بر او بنگرد و این افسونگر بیافسون، به خود آید و آهسته لَب گشوده شود:
- هری کلاری! باید به هنگامه و جایگاه این کاغذ رسی.
***
1: میانجی
#تیرالین
#دم_نیک_پی