خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: دم_نیک_پی

  1. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...شما،‌ والا هستم که گاهی چنین برای دیدار گزیده گشت. تینا با لَبخندی وارسته پاسخ را بر دم می‌راند: - درود بر شما! نیک است! پوزشتان را می‌پذیرم، که این، پیشکشی بهر کاردانی‌تان باشد. افسونگر به آرامی لَب تر می‌کند و می‌گوید: - گره‌تان چیست، سرورم؟ *** ۱: (اینجا): مَرد ۲: آلودگی‌ #تیرالین #دم_نیک_پی
  2. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...افسونگر بس دانا او را فرمان به دیدارش بر این بازرس داده است! پس از چندی آوای کفش‌هایی خش خش‌وار سوی درب رسا و رساتر می‌شود؛ تا آنجا که به نزدیک می‌رسد و با آهنگی خراش آلوده این چوب خاکسترین را می‌گشاید. *** 1: استعاره از چشمان 2: سرازیر بود 3: سیاه غلاف 4: هشدار، مبادا #تیرالین #دم_نیک_پی
  3. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...دست به گفتگوهای آتشین، کهن سالان تکیه بر عصا به نگاهی گاه از سر افسوس، گاه از شادمانی بر جوان تر ها و یا هیچ یک؛ بازاریانی به چانه زنی با ویانایی ها از بر همان هیاهوی انجمن هستند. و در میان ایشان، سوی چپ و به نزدیک دکان های گسترده مهربانویی با گام های پیوسته در گذر است. **** #تیرالین #دم_نیک_پی
  4. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...مکن! من یاری‌ات می‌کنم! و دمی نگذشته یا که آری، پدرام به بی‌مهری آن تیغ را در پیکر آن تن فرو کرد؛ چندان که خون بر چهره‌اش فشان شد، سپس تیغ را با آوایی ناگوار بر زمین انداخت و گفت: - خونش در ظرف کنید و بر سر ملورین ادوارد بریزید!... *** 1: لاغر 2: ( اینجا ): اندوه و نگرانی #تیرالین #دم_نیک_پی
  5. Tiralin

    منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...گنجینه‌ی زندگی‌ات پیشکش کنم! بَرم یپذیر⁴، تا مگر سوکوار پسین من نباشم و پیکر شکافته‌ات؛ تا مگر من نباشم و دیده‌ی تناسخ تبارت. #تیرالین #دم_نیک_پی #جوانان_تاریکی_ره_پرچمداران #پدرام_لین #هلنا_افسونگر #منسوب_به_هورزاد #دل_نوشته #جوهر_هزارتو ۱: پاک‌تری، مقدس‌تری ۲: پیوسته التماست می‌کنم...
  6. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...آن می‌دارند، تا به سوی پرچمداران بنشسته و پدرام گام برمی‌دارد. هرگام که تیرانا به سوی سرور پدرام برمی‌دارد، ستیزه‌جویی مهراز افزون و افزون می‌شود؛ تا آنجا که بانگش از میان دندان‌ها برمی‌خیزد: - مرا رها کن، ملورین! باید در پیرامون او باشم؛ رهایم کن!... *** روی‌پرست: ظاهر پرست #تیرالین #دم_نیک_پی
  7. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...این چاه کنی نداشتم، بازرس! شما به کار افسونگران و کیمیا باشید، که کبوتری از آتلانتیس² ما را گفته، به نام شهریور یا واپسین از مرداد و پیش از رسیدن پور ویلیام کهن‌نگار، نامه‌ای به کاخ الن و پیشکش جانشین لیدیان خواهد رسید؛ که راهش نزد من است. *** 1: راه و چاره 2: مرز الن و لیدیا #تیرالین...
  8. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...اتاق سرپرست سام هیلدا دو بازرس کوشا، آرام و هری، هر یک سویی از میز بنشسته‌اند؛ هری سپید پوش به گونه‌ای که می‌کوشد خود را با پلو خوری و چند پاره گوشت سرگرم کند و آرام که با چشمانی گنگ و شگفت خیره بر ارمغان میز است. *** 1: تسلیم شدن 2: دو شخص که چهره‌شان مشخص نیست 3: خیانَت #تیرالین #دم_نیک_پی
  9. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...دیگر هیچ‌گاه جامه‌ی کهتران² نخواهیم پوشید. نگاهبان ادوارد لَبخندی بر نیم چهره‌ی چپ می‌نشاند و می‌گوید: - "رز بانو" نیز چون همین جامه است؛ تا هنگامی که سران نگویند، ما تنها می‌توانیم گمان‌های خود را در کنار یکدیگر نَهیم. *** 1: ناگهان 2: (اینجا) مردم عادی بدون نیروی فراطبیعی #تیرالین #دم_نیک_پی
  10. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...دژ آن سران پنهان و نیرومند نرسیده باشند. به ناگه شاخ گل از میان انگشتانش به پیش‌ پای می‌اوفتد و دستاویز آن می‌شود، که هری کنجکاو و نگران بر او بنگرد و این افسونگر بی‌افسون، به خود آید و آهسته لَب گشوده شود: - هری کلاری! باید به هنگامه و جایگاه این کاغذ رسی. *** 1: میانجی #تیرالین #دم_نیک_پی
  11. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...آسمان، پارچه‌ی خاکستری بسته به میان و چند شاخه گل رز در دست راست و چند گام دور از او ایستاده است. هری بهر سخن لَب زیرین را تر می‌کند، که بانو رکسانا سخن نیامده‌اش می‌بُرد: - بازرس کوشای انجمن بازرسی ویانای الن، شگفت به بردگان می‌نگریستند. *** 1: رایج 2: شب گذشته 3: تیره: طایفه #تیرالین...
  12. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...به آرامی و رو به این دو، دَمی ژرف از کلافگی می‌گیرد، به هولناکی گامی به پیششان می‌نهد و نخست، رو به مهراز، با آوایی نیرومند و فرمان‌وار می‌گوید: - برای بزم نوتَنان¹ آماده شوید. یکایک² به چشمان تیرانا می‌نگرد. - رز بانو تنی نَو در پرچمداران هستند. *** 1: افراد جدید 2: ناگهان #تیرالین #دم_نیک_پی
  13. Tiralin

    متـوسـط سوگند چرخ بلند | تیرالین انجمن رمان ۹۸

    و تیرانا با بی‌باکی‌اش پاسخ گفت: - آن چگونه دلداری‌ای است، که تنها دَمی همراه من باشد؟ #تیرالین #دم_نیک_پی #خطاطی #سوگند_چرخ_بلند
  14. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...که بر دیوار می‌رسد. واپسین باری که با سام‌نیا سخن گفت، پس از آنکه با دیدار چهره‌ی تیرانا الن از آداب گسلی پرچمداری بهر آن دخت بگفت؛ ملورین با نگرانی پرسید: - سرورم! از بهر آرتور چه روی خواهد داد؟ *** 1: ( اینجا ): پدر 2: ناگهان 3: مادی‌گرا، شیفته‌ی پول و مقام 4: بی‌موقع #تیرالین #دم_نیک_پی
  15. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...رو به او می‌گوید: - چگونه هنوز سخن می‌گویم؟! آوایش را رسا و ستیزه‌جوتر می‌کند. - چرا سخن نگویم؟ اکنون نیز می‌توانم با همین آوای رسا‌، انجمن ویرانشان را بر سر بگذارم. چگونه می‌توانند بی‌آنکه سخنی نیک بگویند، ما را از نیم روز تا این هنگامه، در این اتاق زندانی کنند! *** 1: هنگامه #تیرالین...
  16. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...پس از شنیدن دو سه بار مشت به رسایی و رو به درب می‌گوید: - درون آیید! بانوی الن نیز شگفت‌بار و ناامید از خم و گام دستور سرزمین الن، باری دیگر با لَب‌های کج شده سوی چپ، سر افسوس تکان می‌دهد و همگام با دست به سینِه شدن، پشت به تکیه‌گاه صندلی می‌رساند. *** 1: امروز ظهر 2: توجه #تیرالین #دم_نیک_پی
  17. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...و در همان هنگام، سرکش و فریادوار می‌گوید: - اگر با زبان خوش نیاییم، چه؟ شما نمی‌توانید با مهتران والاجای چنین رفتار و سخن کنید! هری که به پاس تنش‌های کاخ، بازار و انجمن به بی‌تابی و کلافگی کشیده شده است؛ سر بر می‌آورد و پس از آهی می‌گوید: - دستگیرشان کنید! *** 1: میانجی #تیرالین #دم_نیک_پی
  18. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...مرا به گمان و اندیشه کشاند. دمی ژرف می‌گیرد. - آنان، مردم بازار لیدیان، که از بر ما می‌گذشتند، سخنانی چنین می‌گفتند: " کهتران نخودفردش در روشنا به چه کارند؟ می‌دانی شاه والا این کهتران نخودفروش را نپذیرفته‌اند؟! ما به راستی خواهیم توانست با کهتران نخودفروش آشتی کنیم؟!... *** #تیرالین...
  19. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...مهربانو الن باری دیگر روی سوی آینه می‌کند و خیره به آبی چشمان، می‌گوید: - گره بدان گونه هست، که دندان بر جگر گذارم. به آرامی برمی‌خیزد، دست راست به زیر آستین دیگر می‌برد، کاغذی کوچک، سپید و تاخورده را برون می‌آورد، روی برمی‌گرداند و می‌گوید: - این، پیام من به ایشان است. *** #تیرالین #دم_نیک_پی
  20. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...مهراز بی‌درنگ سری خم می‌دارد و پدرام این بار به کلافگی بر تیرانا می‌نگرد. - نگاهبان آن دخت باش، تا فرمانِ پسینم. و بی‌گوشه‌ی چشم بر سه تنی که بسیار برایشان شگفتی و هول آفریده است، شتابان همان پل‌های رفته را به پایین می‌پیماید و سر سوی دروازه کج می‌کند. *** مهربان(اینجا): پدر #تیرالین #دم_نیک_پی
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا