مشاعره با حرف ش

moh@mad · 28/2/24

YeGaNeH گفت:
شوقِ پرواز بده روحِ زمین‌گیرِ مرا...

- وحید قاسمی

شکوه در مشرب ما سوخته جانان کفرست
شمع داغ است ز خاموشی پروانه ما

زیر شمشیر حوادث مژه بر هم نزنیم
بر رخ سیل گشاده است در خانه ما بر

MaRjAn · 3/4/24

moh@mad گفت:
شکوه در مشرب ما سوخته جانان کفرست
شمع داغ است ز خاموشی پروانه ما

زیر شمشیر حوادث مژه بر هم نزنیم
بر رخ سیل گشاده است در خانه ما بر

شربت نوش آفرید از مگس نحل
نخل تناور کند ز دانه‌ی خرما

- سعدی

moh@mad · 6/4/24

MaRjAn گفت:
شربت نوش آفرین از مگس نحل
نخل تناور کند ز دانه‌ی خرما

- سعدی

شوق دیدار تو دیوار قفس می شکند
قفس سـ*ـینه ز غوغای نفس می شکند

سر پرواز ندارم به سویت جز با عشق
که هوای تو پر و بال هـ*ـوس می شکند

منزوی

MēLįKąღ · 6/4/24

شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریه‌های سحرم را اثری پیدا نیست

محتشم کاشانی

Delvin22 · 7/4/24

Melika_hsh گفت:
شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریه‌های سحرم را اثری پیدا نیست

محتشم کاشانی

شب من نشان مویت سحرم نشان رویت
قمر از فلک در افتد چو نقاب بر گشایی
مولانا

moh@mad · 7/4/24

Delvin22 گفت:
شب من نشان مویت سحرم نشان رویت
قمر از فلک در افتد چو نقاب بر گشایی
مولانا

شقایق ها همه تصویر عشقند
گریزان از سـ*ـیاست های عشقند

دل پر خونشان خالی ز نیرنگ
زمانه بد به این دلهایشان کرد

بنی اسدی

Delvin22 · 7/4/24

moh@mad گفت:
شقایق ها همه تصویر عشقند
گریزان از سـ*ـیاست های عشقند

دل پر خونشان خالی ز نیرنگ
زمانه بد به این دلهایشان کرد

بنی اسدی

شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحر کردی
سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی
شهریار

moh@mad · 9/4/24

Delvin22 گفت:
شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحر کردی
سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی
شهریار

شهرت حسن کند زمزمه عشق بلند
شد ز یوسف سخن عشق زلیخا مشهور

پایه آن یافت که گردید مجرد ز همه
هست آری به فلک رفتن عیسا مشهور

وحشی بافقی

Delvin22 · 10/4/24

moh@mad گفت:
شهرت حسن کند زمزمه عشق بلند
شد ز یوسف سخن عشق زلیخا مشهور

پایه آن یافت که گردید مجرد ز همه
هست آری به فلک رفتن عیسا مشهور

وحشی بافقی

شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

حافظ

moh@mad · 11/4/24

Delvin22 گفت:
شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

حافظ

شور عشقی کرده بازم بیقرار
باز دل را داده‌ام بی‌اختیار

گو قرار حیرت ماهم بده
ای که داری در تکاپویش قرار

ما به عهدت استوار استاده‌ایم
گر چه عهد تو نباشد استوار

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین