مشاعره با حرف ش

-FãTéMęH- · 6/5/24

moh@mad گفت:
شقایق ها همه تصویر عشقند
گریزان از سـ*ـیاست های عشقند

دل پر خونشان خالی ز نیرنگ
زمانه بد به این دلهایشان کرد

شکر شکر چه بخندد به روی من دلدار
به روی او نگرم وارهم ز رو و ریا

~MobinA~ · 6/5/24

-FãTéMęH- گفت:
شکر شکر چه بخندد به روی من دلدار
به روی او نگرم وارهم ز رو و ریا

شکر لله که نیم معتقد طاعت خویش
آنقدر هست که گه گه قدحی مینوشم

حافظ

-FãTéMęH- · 6/5/24

مبینا گوهری گفت:
شکر لله که نیم معتقد طاعت خویش
آنقدر هست که گه گه قدحی مینوشم

حافظ

شاها سربخت بر در دولت تست
یک خیمه فلک ز اردوی شوکت تست

وحشی بافقی

moh@mad · 8/5/24

-FãTéMęH- گفت:
شاها سربخت بر در دولت تست
یک خیمه فلک ز اردوی شوکت تست

وحشی بافقی

شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده است
آسمانا کاسه ی صبر درختان پر شده است

زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای
از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده است

فاضل

Mystery · 16/5/24

moh@mad گفت:
شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده است
آسمانا کاسه ی صبر درختان پر شده است

زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای
از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده است

فاضل

شصت و شاهد هردو دعوای بزرگی میکنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است

-FãTéMęH- · 17/5/24

Mystery گفت:
شصت و شاهد هردو دعوای بزرگی میکنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است

شکر شکر چه بخندد به روی من دلدار
به روی او نگرم وارهم ز رو و ریا

Mystery · 17/5/24

-FãTéMęH- گفت:
شکر شکر چه بخندد به روی من دلدار
به روی او نگرم وارهم ز رو و ریا

نوشیدنی ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم
نسیم عطر اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت به حوض کوثر اندازیم

moh@mad · 17/5/24

Mystery گفت:
نوشیدنی ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم
نسیم عطر اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت به حوض کوثر اندازیم

شنیدم مصرعی شیوا که شیرین بود مضمونش
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش

غم عشق تو را نازم چنان در سـ*ـینه رخت افکند
که غم های دگر را کرد از این خانه بیرونش

-FãTéMęH- · 17/5/24

شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی میبندد
مولانا

moh@mad · 19/5/24

-FãTéMęH- گفت:
شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی میبندد
مولانا

شاگرد تو است دل که عشق آموز است
مانندهٔ شب گرفته پای روز است

هرجا که روم صورت عشق است بپیش
زیرا روغن در پی روغن سوز است

مولانا

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

ویراستار آزمایشی

مدیر ارشد رمان ۹۸

ویراستار آزمایشی

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین