مشاعره با حرف چ

MaRjAn · 4/7/23

چند ازین لاف و بارنامهٔ تو
در چنین منزلی کثیف و نژند

- سنایی غزنوی

MaRjAn · 4/7/23

چشم عیار پیشه تو بریخت
بسر غمزه خون عیاران

- سیف فرغانی

MaRjAn · 4/7/23

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چــــراغ خلــــوت این عـاشق کهـــن باشی

- هوشنگ ابتهاج

moh@mad · 6/7/23

M A R J A N گفت:
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چــــراغ خلــــوت این عـاشق کهـــن باشی

- هوشنگ ابتهاج

چو از پرواز افتادیم با دیوار هم بندیم
خدایی گریه دارد حال ما از غصه میخندیم ...
چنان بازی گرفته روزگار پر جفا ما را
در این بازی نمیدانیم او چند است ما چندیم

~NIKA~ · 17/7/23

moh@mad گفت:
چو از پرواز افتادیم با دیوار هم بندیم
خدایی گریه دارد حال ما از غصه میخندیم ...
چنان بازی گرفته روزگار پر جفا ما را
در این بازی نمیدانیم او چند است ما چندیم

چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش
پیش مشک افشان او شاید که جان قربان کنیم

moh@mad · 19/7/23

~NIKA~ گفت:
چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش
پیش مشک افشان او شاید که جان قربان کنیم

چه خوش است راز گفتن به حریف نکته‌ سنجی

که سخن نگفته باشی به سخن رسیده باشد

Mahii · 21/7/23

moh@mad گفت:
چه خوش است راز گفتن به حریف نکته‌ سنجی

که سخن نگفته باشی به سخن رسیده باشد

چونک کمر ببسته‌ام ، بهر چنان قمررخي
از پي هر ستاره گو ، ترک قمر چرا کنم

moh@mad · 22/7/23

Mahii گفت:
چونک کمر ببسته‌ام ، بهر چنان قمررخي
از پي هر ستاره گو ، ترک قمر چرا کنم

چه شب است یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم

مکنید دردمندان گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم

Mahii · 22/7/23

moh@mad گفت:
چه شب است یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم

مکنید دردمندان گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم

چنان به موی تو آشفته‌ ام به بوی تو سرخوش
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست