مشاعره با حرف م

~ĤaŊaŊeĤ~ · 19/1/22

می رسد روزی که بی هم میشویم
یک به یک ازجمع هم کم میشویم
میرسد روزی که ما در خاطرات
موحب خندیدن و غم میشویم
گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق
می رسد روزی که بی هم میشویم...
تقدیم به همه بچهای انجمن

Mahii · 19/1/22

ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجراییست که در حافظه دنیا نیست

نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست

moh@mad · 24/1/22

Mahii گفت:
ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجراییست که در حافظه دنیا نیست

نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست

ما قصه ی دل جز به بر یار نبردیم
و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم

معلوم نشد صدق دل و سر محبت
تا این سر سودازده بر دار نبردیم

Mahii · 24/1/22

moh@mad گفت:
ما قصه ی دل جز به بر یار نبردیم
و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم

معلوم نشد صدق دل و سر محبت
تا این سر سودازده بر دار نبردیم

ما بی غمان سرخوش دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم

moh@mad · 27/1/22

Mahii گفت:
ما بی غمان سرخوش دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم

مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش
بی گنه می‌کشتیم ، اکنون گنهکارم بکش

تیغ بیرحمی بکش اول زبانم را ببر
پس بیازار و پس از حرمان بسیارم بکش

Aqua · 28/1/22

مادر موسی چو موسی را به نیل
در فکند از گفته‌ی رب جلیل!
خود به ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کی فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدا، چون رحی زین کشتی بی ناخدای؟

moh@mad · 28/1/22

Aqua گفت:
مادر موسی چو موسی را به نیل
در فکند از گفته‌ی رب جلیل!
خود به ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کی فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدا، چون رحی زین کشتی بی ناخدای؟

ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست
گر سر برود سر تو با کس نگشاییم

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم

Sh@bnam · 28/1/22

moh@mad گفت:
ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست
گر سر برود سر تو با کس نگشاییم

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم

ما ز بالاییم و بالا می‌رویم
ما ز دریاییم و دریا می‌رویم

moh@mad · 28/1/22

Sh@bnam گفت:
ما ز بالاییم و بالا می‌رویم
ما ز دریاییم و دریا می‌رویم

ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست
گر سر برود سر تو با کس نگشاییم

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم

Sh@bnam · 28/1/22

moh@mad گفت:
ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست
گر سر برود سر تو با کس نگشاییم

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم

من گل پژمرده‌ای هستم
چشم‌هایم چشمه خشک کویر غم
تشنه یک بـ*ـو*سه خورشید
تشنه یک قطره شبنم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

عضو تازه وارد انجمن

کاربر ممتاز

کاربر فعال انجمن

کاربر ممتاز

کاربر فعال انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین