بسم هو
نقد رمان چهار مرکب زندگی
برای اثری خوب و ماندگارباید تلاش کرد، خواند و نوشت!
نویسندهی رمان "چهار مرکب زندگی" با خلاصهای مختصر و مقدمهای جذاب کننده عدهای خواننده را به جود مجزور کرده بود.
استفاده از واژه و نگارههایی زیبا نویسنده به وقولی:
خوانندگان را به رمان جذب کرده بود، لو ندادنِ حسِ خشک و کینهی ویدا (گرچه که دیگر چنین شخصیتهایی کلیشه و تکراری بهحساب میآیند) برای دنبالِ داستان جذاب بود و خواننده را وا دار به ادامهی داستان میداد؛ اما نقطه ضعفی که در آن به عنوان خواننده حس میکردم آن بود که چگونه دختری جوان، آنقدر تمیز و حرفهای قاتلی از آب در آمده هست؟ درکِ شخصیتها بسیار و بسیار در سیر رمان/داستان مهم است و نویسنده باید روی این نکته تمرکز کند! و البته ویدا در داستان نقش قاتل را دارد، درست! اما چگونه میتواند جلوی عدهای جان رئیسش به لـ*ـب برساند؟ اما با این اوصاف، باز هم نمیتوان از جذابیتهای کم و منکر آن شد. اما باورِ رویدادها در سیر رمان بسیار مهم است. شخصیتها به خوبی جلوه داده شده بود، اما نکتهای که نویسنده آن را فراموش کرده بود این است که چگونه ساشا که اِدِعا میکرد عاشق ویداست، او را ترک کرد؟ و ویدا که با حس شک به ساشا آن را از خود دور کرد و خلاف ظاهرش عاشق ساشا بود، چگونه توانست آنقدر زود عشقش را فراموش کند؟ اگر در سیر رمان، حال و هوای ویدا توصیف میشد؛ این نقطهی رمان، جذابتر و قابل باور تربود.
جری بجنکینز میگوید:
طوری بنویسید که با خواندن کتاب صحنه تئاتر در ذهن خواننده تداعی شود.
که گویا اینطور که مشاهده میکردیم، نویسنده در توصیفات موفق نبود! با کمی درنگ در وقف دریالوگها، در ما بینشان میتوانستید؛ شیء، چهره، مکان، زمان و... را به درستی در ذهن خواننده جلوه دهید. توصیف مکان و زمان بسیار در جذابیت رمان/داستان مهم است، ما وقتی فیلم/سریال میبینیم با تماشای محتوای فیلم/سریال فضا در ذهنمان تداعی میشود؛ اما در رمان/داستان چنین چیزی وجود ندارد، بنابراین با کمی توصیفات غیر مستقیم میتوانیم در این موفق باشیم که با قلمِ نویسنده بدون یقین میتوانم بگویم:
بیشک چنین استعدادی را دارد!
داستان چهار مرکب زندگی؛ در ژانر "اجتماعی" به خوبی موفق بوده و به خوبی درِش موفق بوده.
در سخن آخر، میتوانم بگویم که داستان چهار مرکب زندگی، با ویرایش نکاتی که اشاره کردم اثری بینقص از آب در میآید و برای داشتن اثری زیبا باید جُست!
با تشکر از نقد پذیری شما
انجمن_۹۸
سلام عزیزم
مرسی از نقد خوب و مفیدت
چندتا چیزی که گفتی رو جواب بدم:
اول بگم سارا قاتل بود
و قبول دارم شخصیتش کلیشهای بود؛ ولی برای همون باورپذیری، باید چیزی رو مینوشتم که برای خواننده قابل باور باشه؛ چیزی که برای سارا اونقدری ارزشمند باشه که وقتی اونو از دست بده، دست به هرکاری بزنه تا خودش از لحاظ روحی آروم بشه
و سارا که الان جوونه و اینقدر حرفهایه، بخاطر اینه که از نوجوونی این کارو کرده
اگه منم بخوام از الان یه کاری رو تمرین کنم، مسلما تو ده سال بعدی توش حرفهای میشم حتی اگه استعدادشو ذاتا نداشته باشم؛ ده سال تمرین چیز کمی نیست
و سارا خودش اشاره کرد که: «چون اکثر قاتلهایی که دستگیر شدن، مرد بودن یعنی قاتل زن نداریم؟ نخیر! چون ما زنا کارمونو با ظرافت و وسواس کامل انجام میدیم!»
و خب... درمورد رئیس حرفی ندارم واقعا
یه جورایی میخواستم نشون بدم وقتی سورن و سارا همکاری میکنن، میتونن حتی جلوی اون همه آدم هم یکی رو بکشن، هرکی که سر راهشونو بگیره و نذاره به هدفشون برسن!
درمورد ساشا بگم که... من خودمو جای شخصیت ساشا گذاشتم، من خودم اینجوریم که دوست دارم اطرافیانم، مخصوصا کسایی که بهشون اهمیت میدم، بهم اعتماد داشته باشن.
درسته که اون افکار ویدا و شکها دست خودش نبود و ناخوداگاه اینجوری میشد، ولی ساشا نمیتونست اینو درک کنه! چون خودش بینهایت به ویدا اعتماد داشت و مسلما دوست داشت ویداهم همینقدر بهش اعتماد داشته باشه•~• و خب طبیعیه که براش قابل تحمل نباشه
درمورد کنار اومدن ویدا با این قضیه قراره بعدا بگم، قبلا یه اشارهی کوچیکی به بهار درمورد این قضیه شده بود؛ بیشتر میخوام اون عنایتی که درموردش حرف میزدم رو نشون بدم، یعنی چیزی که بهار میخواد، حتما اتفاق میفته، و بهار هم خواسته بود ویدا بتونه کنار بیاد، فراموش کنه و دوباره عاشق بشه!
توصیفات هم قبول دارم توش خیلی موفق نبودم، بذار به پای اولین تجربم
چیزایی که برای خودم قبلا مینوشتم، هیچ توصیفی نداشت و خودم بعضی اوقات تو تصورش میموندم
باز الان یه چیز محوی تو ذهن خواننده میاد
بازم خیلی ممنون از نقد خوبت
سعی میکنم ایرادهاشو تا جایی که میتونم برطرف کنم
نقد و بررسی رمان چهار مرکب زندگی | marjan.h کاربر انجمن رمان ۹۸
بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com