درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

SHahryar · 9/1/21

نام رمان: خیطِّ مات " جلد دو "
نویسنده: پوررضا آبی‌بیگلو
ژانر: فانتزی، درام، عاشقانه
زاویه دید: سوم شخص
بافت: ادبی
خلاصه:
توحید عیسایی، پس از پانزده سال زندگی در سلول انفرادی یک زندان، بالاخره آزاد شد. او آن پانزده سال را به عشق خانواده و امیدی که هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد، گذرانده بود و حال... برادرش سبحان به هر دری می‌زند تا آن مرد را که از سر ترک عشقش دیوانه شده بود را از زنجیرِ غمِ بی‌پایان آزاد سازد. اسحاق با دیدن حال خراب عمو و پدرش تصمیمی می‌گیرد که خود هم نمی‌داند فرجامش چیست... .

~ROYA~ · 9/1/21

SHahryar گفت:
نام رمان: خیطِّ مات " جلد دو "
نویسنده: پوررضا آبی‌بیگلو
ژانر: فانتزی، درام، عاشقانه
زاویه دید: سوم شخص
بافت: ادبی
خلاصه:
توحید عیسایی، پس از پانزده سال زندگی در سلول انفرادی یک زندان، بالاخره آزاد شد. او آن پانزده سال را به عشق خانواده و امیدی که هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد، گذرانده بود و حال... برادرش سبحان به هر دری می‌زند تا آن مرد را که از سر ترک عشقش دیوانه شده بود را از زنجیرِ غمِ بی‌پایان آزاد سازد. اسحاق با دیدن حال خراب عمو و پدرش تصمیمی می‌گیرد که خود هم نمی‌داند فرجامش چیست... .

سلام وقت بخیر
ناظر شما ~ROYA~
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید

Afsa · 10/1/21

سلام خسته نباشید
نام رمان: بدون شاهزاده
ژانر: اجتماعی
خلاصه: دختری در یک شهر کوچیک توی موقعیت بدی قرار داره و توسط نامادریش باهاش بد برخورد میشه؛ اما خودش چندان احساس نارضایتی نمی‌کنه و به خاطر روحیه فانتزیش فکر می‌کنه بالاخره یک نفر پیداش میشه و اون رو نجات میده. شاید بشه گفت واقعا به سندروم سیندرلا مبتلاست اما در طول زمان که متوجه میشه شاهزاده سوار بر اسب سفیدی درکار نیست، خودش بدون شاهزاده مسیرش رو تا خوشبختی طی می‌کنه.

ناظر پیشنهادی:
~HadeS~

~ROYA~ · 10/1/21

Aydaeghbal گفت:
نام رمان : ته خط
نویسنده: آیدا اقبال
ژانر:#عاشقانه#اجتماعی
خلاصه: داستان زندگی دختری که رسیده به ته خط،دختری که دیگه چیزی واسه از دست دادن نداره، دختری که با زندگی ساده خودش خوشحال بود اما فقط با یک اشتباه کل زندگی اون رو عوض شد . چی باعث شد؟ به نظرتون زندگی دختر شاد و سر زنده که بعد ها به یه سنگ مغرور تبدیل شد به کجا کشیده میشه؟

ناظر رمان : خانوم Asal_Zinati

سلام وقت بخیر
موافقت نمیشود
ناظر شما Ryhwn
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید

~ROYA~ · 10/1/21

Afsa گفت:
سلام خسته نباشید
نام رمان: بدون شاهزاده
ژانر: اجتماعی
خلاصه: دختری در یک شهر کوچیک توی موقعیت بدی قرار داره و توسط نامادریش باهاش بد برخورد میشه؛ اما خودش چندان احساس نارضایتی نمی‌کنه و به خاطر روحیه فانتزیش فکر می‌کنه بالاخره یک نفر پیداش میشه و اون رو نجات میده. شاید بشه گفت واقعا به سندروم سیندرلا مبتلاست اما در طول زمان که متوجه میشه شاهزاده سوار بر اسب سفیدی درکار نیست، خودش بدون شاهزاده مسیرش رو تا خوشبختی طی می‌کنه.

ناظر پیشنهادی:
~HadeS~

سلام وقت بخیر
موافقت نمیشود
ناظر شما
^~SARA~^
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید من رو هم اد کنید

•HITA• · 10/1/21

نام رمان: شیون عروسکم

ژانر: ترسناک، معمایی

نویسنده: Mahtab_rt

خلاصه: در میان کودکی‌اش، با مسئله‌ای خوفناک مواجه می‌شود. چیزی که روح و روان و حتی جسمش را هدف قرار می‌دهد! اطرافیانش فکر می‌کنند او در دنیای کودکی غرق شده و توجهی به اتفاقاتی که تعریف می‌کند، ندارند. او، تنهایی با این اتفاق دست و پنجه نرم می‌کند!

کودکی شش ساله، تنها و ناامید!

~ROYA~ · 10/1/21

•HITA• گفت:
نام رمان: شیون عروسکم

ژانر: ترسناک، معمایی

نویسنده: Mahtab_rt

خلاصه: در میان کودکی‌اش، با مسئله‌ای خوفناک مواجه می‌شود. چیزی که روح و روان و حتی جسمش را هدف قرار می‌دهد! اطرافیانش فکر می‌کنند او در دنیای کودکی غرق شده و توجهی به اتفاقاتی که تعریف می‌کند، ندارند. او، تنهایی با این اتفاق دست و پنجه نرم می‌کند!

کودکی شش ساله، تنها و ناامید!

سلام وقت بخیر
ناظر شما Kameliaparsa
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید من رو هم اد کنید

محمد زارعی · 12/1/21

به نام خالق هنر

عنوان اثر: مجموعه آن شب

ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی

نویسنده: محمد زارعی

خلاصه اثر:
«گاهی وقتا باید حس کنی جز خودت برای یه نفر دیگه هم مهمی؛ اونقدر مهم که کل وجودت رو به آ*غو*ش بکشه و عاشقانه نوازشت کنه. نوازشی از جنس دوست داشتن، نوازشی که چشمات رو بسته نگه داره و وجودت رو آماده کنه. نوازشی که بیدارت کنه، بیدار و درنده؛ درنده مثل یه حیون وحشی و بی رحم. بی رحمی تویِ ذات هر آدمی هست! فقط کافیه بگردی و پیداش کنی و بیدار شه؛ اونوقته که بوی خون مستت می کنه و دریدن زنده نگهت می داره...!»

ناظر پیشنهادی: Narin_F@

~ROYA~ · 12/1/21

محمد زارعی گفت:
به نام خالق هنر

عنوان اثر: مجموعه آن شب

ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی

نویسنده: محمد زارعی

خلاصه اثر:
«گاهی وقتا باید حس کنی جز خودت برای یه نفر دیگه هم مهمی؛ اونقدر مهم که کل وجودت رو به آ*غو*ش بکشه و عاشقانه نوازشت کنه. نوازشی از جنس دوست داشتن، نوازشی که چشمات رو بسته نگه داره و وجودت رو آماده کنه. نوازشی که بیدارت کنه، بیدار و درنده؛ درنده مثل یه حیون وحشی و بی رحم. بی رحمی تویِ ذات هر آدمی هست! فقط کافیه بگردی و پیداش کنی و بیدار شه؛ اونوقته که بوی خون مستت می کنه و دریدن زنده نگهت می داره...!»

ناظر پیشنهادی: Narin_F@

سلام وقت بخیر
با ناظر پیشنهادی شما موافقت میشود
ناظر شما Narín✿
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید من رو هم اد کنید

حسن رشتبری · 12/1/21

به نام خدا
نام داستان : بازیگران مرگ
نویسنده : حسن رشتبری
ژانر : علمی تخیلی - ترسناک - هیجانی - درام

خلاصه
من بودم و من بودم وبازم من بودم.توی یه زندگی نکبت...توی لجن غرق شده بودم. وقتی توی یه باتلاق گیر میکنی و راه فراری نداری به اولین کسی که از کنارت رد بشه اعتماد میکنی و ازش کمک میخوام منم از همون اولین کس کمک خواستم نشد دومین کس نشد سومین اونم کمکم نکرد آخرش خودم رو پاهام وایسادم تلاشمو کردم تا حد مرگ رفتم ولی اون نفر چهارم بود که کمکم کرد ولی الان نظرم عوض شده مردن از این همه درد یهتر بود

کمی توضیحات در مورد داستان
علی پسر یه خانواده فقیره پدرش معتاده و مادرش تن فروشی میکنه تا خرج زندگی رو در بیاره از وقتی که علی ۱۸ ساله شده بر خلاف نظر مادرش شروع میکنه به کار کردن اون خدمت کار خونه یه مرد ثروتمند میشه و هر روز واسه کار اونجا میره و....

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دوستدار انجمن رمان ۹۸

مدیر کل بازنشسته

کاربر فعال انجمن

مدیر کل بازنشسته

مدیر کل بازنشسته

عضو جدید انجمن

مدیر کل بازنشسته

اخراج شده

مدیر کل بازنشسته

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین