مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

moh@mad · 27/10/20

baharsh20209 گفت:
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم

مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر

رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گنـ*ـاه و جنونم کشانده بود

~BAHAR.SH~ · 27/10/20

moh@mad گفت:
اشکال نداره نیازی به عذر خواهی نیست
ببخشید من جسارت کردم

مادر تمام زندگیش
سجاده ایست گسترده
درآستان وحشت دوزخ
مادر همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای پای معصیتی می گردد
و فکر می کند که باغچه را کفر یک گیاه
آلوده کرده است .

moh@mad · 27/10/20

baharsh20209 گفت:
من از دو چشم روشن و گریان گریختم

از خنده های وحشی طوفان گریختم

از بسـ*ـتر وصال به آ*غو*ش سرد هجر

آزرده از ملامت وجدان گریختم

من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم
من سردم است و می دانم
که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی
جز چند قطره خون
چیزی به جا نخواهد ماند.

~BAHAR.SH~ · 27/10/20

moh@mad گفت:
من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم
من سردم است و می دانم
که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی
جز چند قطره خون
چیزی به جا نخواهد ماند.

دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوی و هـ*ـوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن

~BAHAR.SH~ · 27/10/20

زهرا ادهمی گفت:
ما یک دیگر را با نفس هامان
آلوده میسازیم
آلوده ی تقوای خوشبختی
ما از صدای باد میترسیم
ما از نفوذ سایه های شک
در باغ های بـ*ـو*سه هامان رنگ می بازیم

مادر گناهکار طبیعیست
و فوت می کند به تمام گلها
و فوت می کند به تمام ماهی ها

moh@mad · 27/10/20

baharsh20209 گفت:
مادر گناهکار طبیعیست
و فوت می کند به تمام گلها
و فوت می کند به تمام ماهی ها

آن شب که من به درد رسیدم و نطفه شکل گرفت
آن شب که من عروس خوشه های اقاقی شدم
آن شب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود،
و آن کسی که نیمه ی من بود، به درون من بازگشته بود

~BAHAR.SH~ · 27/10/20

moh@mad گفت:
آن شب که من به درد رسیدم و نطفه شکل گرفت
آن شب که من عروس خوشه های اقاقی شدم
آن شب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود،
و آن کسی که نیمه ی من بود، به درون من بازگشته بود

دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لـ*ـبم باز بر آن لـ*ـب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لـ*ـب ‚ خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل

~BAHAR.SH~ · 27/10/20

niloofar.H گفت:
از تو ای چشمه جوشان گنـ*ـاه
شاید آن به که بپرهیزم من

ناله می لرزد ،می رقصد اشک
آه بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمه جوشان گنـ*ـاه
شاید آن به که بپرهیزم من
بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید

moh@mad · 27/10/20

baharsh20209 گفت:
ناله می لرزد ،می رقصد اشک
آه بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمه جوشان گنـ*ـاه
شاید آن به که بپرهیزم من
بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید

در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه می کشد
و حوض خانهٔ ما خالی است
ستاره های کوچک بی تجربه
از ارتفاع درختان به خاک می افتد
و از میان پنجره های پریده رنگ خانهٔ ماهی ها
شب ها صدای سرفه می آید
حیاط خانهٔ ما تنهاست

~BAHAR.SH~ · 27/10/20

moh@mad گفت:
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه می کشد
و حوض خانهٔ ما خالی است
ستاره های کوچک بی تجربه
از ارتفاع درختان به خاک می افتد
و از میان پنجره های پریده رنگ خانهٔ ماهی ها
شب ها صدای سرفه می آید
حیاط خانهٔ ما تنهاست

من ت پیدا نکردم پس:
از تنگنای محبس تاریکی،
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو،
آه ای خدا ی قادر بی همتا
یکدم ز گرد پیکر من بشکاف

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین