درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

asal khanloo · 19/9/20

به نام خدا
سلام درخواست تعيين ناظر دارم
نام رمان : بازيه ممنوعه
ژانر : معمايى
نويسنده : asal khanloo
خلاصه : یه بازيه ممنوعه شروع شده کی این بازی رو شروع کرده؟
اونا فکر میکنن میتونن این بازیه ممنوعه رو ببرن ولی اشتباه میکنن چون کسی که این بازی رو شروع کرده خدای بازی هاست.

Asal_Zinati · 19/9/20

negin.bsn گفت:
با سلام درخواست تعیین ناظر دارم
نام رمان: مسافر من
ژانر:عاشقانه ،اجتماعی
نویسنده :نگین bsn

خلاصه :داستان من در مورد دختری به نام هاناست که بعد از چهارسال به طور اتفاقی عشقش را می بیند و داستان زندگیش را تعریف می کند زندگی پرشده از فراز و نشیب از خواستن ولی نرسیدن از ارزوهایی که بود اما چون دختر بودن نادیده گرفته شد از حق انتخاب هایی که اگر پسر متولد شده بود داشت

ناظر شما: ~ROYA~
لطفا پس از زده شدن گفت و گو توسط ناظر، اطلاعات خواسته شده رو براشون بفرستید و به سوالات ناظر پاسخ بدید و منتظر تایید یا رد رمان بشوید.
نرگس رو هم اد کنید. (برای آشنایی)

Asal_Zinati · 19/9/20

asal khanloo گفت:
به نام خدا
سلام درخواست تعيين ناظر دارم
نام رمان : بازيه ممنوعه
ژانر : معمايى ، ترسناك
نويسنده : asal khanloo
خلاصه : یه بازيه ممنوعه شروع شده کی این بازی رو شروع کرده؟
اونا فکر میکنن میتونن این بازیه ممنوعه رو ببرن ولی اشتباه میکنن چون کسی که این بازی رو شروع کرده خدای بازی هاست.

ناظر شما: ^~SARA~^
لطفا پس از زده شدن گفت و گو توسط ناظر، اطلاعات خواسته شده رو براشون بفرستید و به سوالات ناظر پاسخ بدید و منتظر تایید یا رد رمان بشوید.
من رو هم اد کنید.

Noushin_salmanvandi · 19/9/20

درخواست تعیین ناظر.
نام رمان: فاطوش
ژانر: عاشقانه_اجتماعی_معمایی
نویسنده: نوشین سلمانوندی
خلاصه:
فاطوش، دختر حاج صیفی دلباخته‌ی مرد سیه‌پوشی می‌شود و بعد از گذراندن دوران نامزدی‌اش، به عقدش در می‌آید تا وارثی برای کوهیانی‌ها بیاورد.

آیسان صادقی · 19/9/20

به نام خدا

نام رمان: رمز دلت(جلد دوم)
نام نویسنده: آیسان صادقی
ژانر: عاشقانه، تراژدی، معمایی
خلاصه:
دختری که پدرش در طی یک اتفاقی به قتل می‌رسه. الیا برای گرفتن حق پدرش وارد جنگ فراز و نشیبی می‌شود که در این راه وارد زندگی پسری می‌شود تا تقاص گناهی را بگیرد؛ ولی ماجرا با آن چه که او می‌دانست فرق داشت.

Asal_Zinati · 19/9/20

Noushin_salmanvandi گفت:
درخواست تعیین ناظر.
نام رمان: فاطوش
ژانر: عاشقانه_اجتماعی_معمایی
نویسنده: نوشین سلمانوندی
خلاصه:
فاطوش، دختر حاج صیفی دلباخته‌ی مرد سیه‌پوشی می‌شود و بعد از گذراندن دوران نامزدی‌اش، به عقدش در می‌آید تا وارثی برای کوهیانی‌ها بیاورد.

ناظر ‌شما: Asal_Zinati
منتظ گفت و گو باشید.

Asal_Zinati · 19/9/20

آیسان صادقی گفت:
به نام خدا

نام رمان: رمز دلت(جلد دوم)
نام نویسنده: آیسان صادقی
ژانر: عاشقانه، تراژدی، معمایی
خلاصه:
دختری که پدرش در طی یک اتفاقی به قتل می‌رسه. الیا برای گرفتن حق پدرش وارد جنگ فراز و نشیبی می‌شود که در این راه وارد زندگی پسری می‌شود تا تقاص گناهی را بگیرد؛ ولی ماجرا با آن چه که او می‌دانست فرق داشت.

ناظر شما: Karkiz
لطفا پس از زده شدن گفت و گو توسط ناظر، اطلاعات خواسته شده رو براشون بفرستید و به سوالات ناظر پاسخ بدید و منتظر تایید یا رد رمان بشوید

~Lonely_girl~ · 19/9/20

سلام درخواست تعیین ناظر برای رمانم رو داشتم.

نام رمان: دادگاه سرنوشت
نویسنده: رمیصا قادرپیران
ژانر: عاشقانه، معمایی، رازآلود
خلاصه:
مهره هایی سرگردان در شطرنج زندگی. مهره هایی که هر کدام به خیال خود امپراطوری را رقم زده‌اند، غافل از این که تمامشان مهره های دست یک نفر هستند. همان یک نفر که با هر حرکت دستش، زندگی یکی را تغییر می‌دهد. دادگاهیست بسی ناعادلانه این دادگاه سرنوشت. مهراب آرسته، مردی رو دست خورده که پس از سه سال حبس، اکنون بازگشته است آمده که تمام صفحه‌ی شطرنج را به آتش کشد. صفحه‌ای که سه سال از زندگی‌اش را به تباهی کشید غافل از نفرت خفته در دل پاک دخترکی که مهراب همان سه سال پیش، هست و نیستش را به تباهی کشید. هیچکدامشان نمی‌دانند که ربطشان به زندگی یکدیگر چیست. نه میلادی که بیگناه عزیز کرده‌اش را از دست داد، نه مهرابی که به جرم عشق, سه سال از زندگی‌اش نابود و تمام هستی از را از کف داد و نه واتوگارویی که ناخواسته دختر بد شد. جرمشان چیست؟ بازیکن اصلی این بازی کیست؟! سرانجمشان...
سرانجام تمام مهره های این بازی در میان پرده‌ای از مه غرق است!

~PARLA~ · 19/9/20

~Lonely_girl~ گفت:
سلام درخواست تعیین ناظر برای رمانم رو داشتم.
نام رمان: دادگاه سرنوشت
نویسنده: رمیصا قادرپیران
ژانر: عاشقانه، معمایی، رازآلود
خلاصه:
مهره هایی سرگردان در شطرنج زندگی. مهره هایی که هر کدام به خیال خود امپراطوری را رقم زده‌اند، غافل از این که تمامشان مهره های دست یک نفر هستند. همان یک نفر که با هر حرکت دستش، زندگی یکی را تغییر می‌دهد. دادگاهیست بسی ناعادلانه این دادگاه سرنوشت. مهراب آرسته، مردی رو دست خورده که پس از سه سال حبس، اکنون بازگشته است آمده که تمام صفحه‌ی شطرنج را به آتش کشد. صفحه‌ای که سه سال از زندگی‌اش را به تباهی کشید غافل از نفرت خفته در دل پاک دخترکی که مهراب همان سه سال پیش، هست و نیستش را به تباهی کشید. هیچکدامشان نمی‌دانند که ربطشان به زندگی یکدیگر چیست. نه میلادی که بیگناه عزیز کرده‌اش را از دست داد، نه مهرابی که به جرم عشق, سه سال از زندگی‌اش نابود و تمام هستی از را از کف داد و نه واتوگارویی که ناخواسته دختر بد شد. جرمشان چیست؟ بازیکن اصلی این بازی کیست؟! سرانجمشان...
سرانجام تمام مهره های این بازی در میان پرده‌ای از مه غرق است!

با سلام،
ناظر شما *KhatKhati*
لطفا بعد از زده شدن گفتگو توسط ناظر، اطلاعات خواسته شده رو براشون بفرستید.
(من یا عسل رو هم اد کنید ناظر جان)
موفق باشید

Mahla_Bagheri · 19/9/20

سلام:)
نام رمان: بوژنه(غنچه)
نام نویسنده: مهلا باقری
ژانر: عاشقانه
خلاصه: زخم می‌زنی و نمی‌دانی ثبات جهانت لبخند کودکانه‌ی من است. به بندم می‌کشی و خودت از نفس کشیدن می‌ایستی. وجودت را از چشمان عصیانگرم دریغ می‌کنی؛ اما نمی‌دانی تو خود منی، یا شاید من خود تو... به کجا می‌خواهی برسی؟ من از جهانت پا پس نمی‌کشم!

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو جدید انجمن

کاربر فعال انجمن

کاربر فعال انجمن

نگارشگر انجمن

عضو تازه وارد انجمن

کاربر فعال انجمن

کاربر فعال انجمن

عضو تازه وارد انجمن

مدیر ارشد بازنشسته

مدیر تالار آموزش نویسندگی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین