مشاعره

niloofar.H · 26/8/20

تهی دستی و بی کسی سخت نیست
که دردی چو دیدار نامرد نیست

~ZaHrA~ · 26/8/20

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

"zhina" · 27/8/20

نه تبسم ، نه اشاره ، نه سوالی ، هیچ چیز

عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند

ronak.a · 27/8/20

starlight گفت:
نه تبسم ، نه اشاره ، نه سوالی ، هیچ چیز

عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند

دل بـه هـجـران تـو عمریست شکیباست ولی
بــار پــیــری شــکــنــد پـشـت شـکـیـبـائـی را

. faRiBa . · 27/8/20

آی نی زن که تو
را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
خانه‌ام ابریست اما
ابر بارانش گرفته ست

ronak.a · 27/8/20

13f82 گفت:
آی نی زن که تو
را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
خانه‌ام ابریست اما
ابر بارانش گرفته ست

تو از ميان نارون ها ، گنجشک هاي عاشق را
به صبح پنجره دعوت ميکردي
وقتي که شب مکرر ميشد
وقتي که شب تمام نميشد
تو از ميان نارون ها ، گنجشک هاي عاشق را
به صبح پنجره دعوت ميکردي

. faRiBa . · 27/8/20

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

ronak.a · 27/8/20

13f82 گفت:
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

یــاد ایــام جــوانـی جـگـرم خـون مـیـکـرد
خـوب شـد پـیـر شـدم کـم کم و نسیان آمد

. faRiBa . · 27/8/20

ronak.a گفت:
یــاد ایــام جــوانـی جـگـرم خـون مـیـکـرد
خـوب شـد پـیـر شـدم کـم کم و نسیان آمد

در مجلس حيراني ، جاني است مرا جاني
زان شد که تو مي داني ، آهسته که سرمستم

ronak.a · 27/8/20

13f82 گفت:
در مجلس حيراني ، جاني است مرا جاني
زان شد که تو مي داني ، آهسته که سرمستم

مـاهـم بـه انـتـقـام ظـلـمـی کـه کـرده با من
تـرسـم بـه درد عـشـق و هجران من بیفتد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر نیمه حرفه‌ای

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین