خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
رمان های ازدواج اجباری
پسره یه پا ابوبکر البغدادی
اینقدر دختره رو زده
دختره کج و کوله شده قشنگ
دختره ااصن صورتش رو اختصاص داده به کشت بادمجون
پسره عربده میکشه یه کشور میره رو هوا
پرده های گوشه دختره کفه هاله
دندوناش تو معدشن
بعد با هر کتک دختره
بیشتر از قبل عاشقش میشه
پسره ه شبا خودشو لعنت میکنه که چرا دختره رو میزنه
و بعد فردا دوباره روز از نو روزی از نو
این حجم خلاقیت از کجا میاد؟
تازه در بعضی جاها مشاهده شده دختره گلوله ام خورده.
اکثرا هم پسره پلیس از اب در اومده.
همشون هم یا بوگاتی دارن. یا فراری. یا مازراتی.
شب تولد دختره هم پورشه قرمز میدن بهشون.
حالا نمیشه پراید آلبالویی بده؟
به اینم میگن رمان؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
آخرین ویرایش:
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، Mans، فاطمه دینی و 12 نفر دیگر

. faRiBa .

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸
مدیر آزمایشی
کپیست انجمن
  
عضویت
3/8/20
ارسال ها
632
امتیاز واکنش
12,721
امتیاز
303
زمان حضور
54 روز 1 ساعت 54 دقیقه
اخه اینا چه رمانایی که هرچی پسر مغرور و خودخواهه گیر دخترای شروشیطون میوفته؟
اینم رمانه اخه؟؟؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • خنده
  • قهقهه
Reactions: MēLįKąღ، Whisper، Morteza Ali و 5 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
رمان ماله دهه40
بعد اسم دختره ژاکلین:blinkb:
اسم باباش اشوان:blinkb:
اسم مامانشون الگا:blinkb:
اصلا کاری ب اسم مامان و باباعه ندارم.
این ذهن کهکشانی نویسنده ک تو دهه40 اسم دختره رو گذاشته ژاکلین تو حلقم گیر کرده.
اصلا کاری با کهکشانی بودن اسم ندارم. دهه40 ثبت احوال چطور اسم آمریکایی پذیرفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این مدنظره!
بعد خانواده هم جزو اقشاره پرت شده در گودال فقر. اهل روستایی در بخش جلقوز اباد. خانواده هم سواد ندارن.
بعد بابای من دهه80 میخواست اسممو بزاره آنژلا ثبت احوال گفت خارجی پذیرا نیستتتتتتتت.
د نه به اینم میگن رمان؟؟؟؟:blinkb::blinkb:


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، -FãTéMęH-، برگزیده۱۴ و 16 نفر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,274
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 14 ساعت 32 دقیقه
توی رماناا حداقللللل یه بار یکی باید قلبش بگیرهه بعد بووووووق همه داد و بیداد اخرم برمیگرده :/
اینم شد رماان؟ (البتهه خودمم مینوشتم یه روزی :l3b: :l3b: ، ولی وللهی دیگه جمعش کنیم)


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Whisper و 11 نفر دیگر

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
همیشه یکی باهاشون مشکل داره و دختره رو میدزدن
و پسر مثل بتمن میاد و نجاتش میده
و میگه دوستت دارم:blinkb:

نصف رمانایی که خوندم دشمن داشتن:laughting:


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، Morteza Ali، SheRviN DoKhT و 5 نفر دیگر

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
معمولا دختر و پسر اختلاف دارن و یکیشون یا تصادف میکنه
یا میره یه جای دور
و بعد از چند وقت بهم میگن که چقد همو دوست دارن:w1b::laughting:


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: برگزیده۱۴، Morteza Ali، LIDA_M و 3 نفر دیگر

Sepideh:)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/10/20
ارسال ها
264
امتیاز واکنش
5,967
امتیاز
213
محل سکونت
خونمون
زمان حضور
13 روز 11 ساعت 40 دقیقه
تاحالا دقت کردین زندگیا تو رمانا چقد رویایین بعد جالب اینه که همون اول نویسنده میگه یه پسرو دیدم و ازش بدم میومد اخرشم میگه با تمام نفرت ها عاشقانه میپرستمش:/
حالا من اینو چشمامو میبندم. یه چیز دیگه هم اینه که کلا نویسنده نفر اصلی یا همون کارکتر اصلی رو همانند یه فرشته وحی الهی تشریح میکنه مثلا جورییی توصیف میکنههه که ادم میمونه این ادمه یا هوری بهشتی:/


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • قهقهه
  • خنده
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Morteza Ali و 5 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
اینکه نشون میدن همه تنفر ها تبدیل به عشق میشه:expressionless:...والا تو دنیای واقعی ما که ندیدیم:w1b:


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: MēLįKąღ، Morteza Ali، samira.sh و 4 نفر دیگر

ronak.a

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/6/20
ارسال ها
722
امتیاز واکنش
6,368
امتیاز
213
سن
24
محل سکونت
اتاقم
زمان حضور
27 روز 20 ساعت 59 دقیقه
این تیکه شمال به شدت رو مخه من
یا پسره کنار دریا گیتار دستشه اهنگ میخونه یا دختره تو جنگل گم میشه
مگه کنار دریا نمیشه شجریان خوند
اصلا چرا نمیرن کویر
اصلا چرا باید پسره مث سیمرغ باشه دختره مث حوری
یه هفت هشت ده نفرم عاشقه دخترن
اخرم به پسره میرسه
بعد جالبه پسره با بیست و اندی سال سن مستقل زندگی میکنه بوگاتی و مازارتی و کوفت زهره مارم داره بابا مستقل بابا خوب


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Whisper و 6 نفر دیگر

ronak.a

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/6/20
ارسال ها
722
امتیاز واکنش
6,368
امتیاز
213
سن
24
محل سکونت
اتاقم
زمان حضور
27 روز 20 ساعت 59 دقیقه
این تیکه شمال به شدت رو مخه من
یا پسره کنار دریا گیتار دستشه اهنگ میخونه یا دختره تو جنگل گم میشه
مگه کنار دریا نمیشه شجریان خوند
اصلا چرا نمیرن کویر
اصلا چرا باید پسره مث سیمرغ باشه دختره مث حوری
یه هفت هشت ده نفرم عاشقه دخترن
اخرم به پسره میرسه
بعد جالبه پسره با بیست و اندی سال سن مستقل زندگی میکنه بوگاتی و مازارتی و کوفت زهره مارم داره بابا مستقل بابا خوب
به هر حال باید یه شمال برن


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • خنده
  • قهقهه
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، LIDA_M، . faRiBa . و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا