خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: اوزان_نویس

  1. ozan♪

    دلنوشته نبشه‌ی روح | Ozan و Saghar کاربران انجمن رمان98

    ...افسوس نیست حتی پر و بالی که به سویت بپرم! حال که نمی‌دهم یک تار مویت را به تمام عالم‌ هرازگاهی مرا بیشتر بنگر تا به کمال و اوج تجلی رسیده و گوهر وجودم بیشتر در تو بدرخشد مانند نگاهی از جنس آفتاب بر روی غنچه‌ی نوشکفته که نهال وجودش را به آرامی وسعت می‌دهد تو نیز پرورش ده روح مرا در خود...
  2. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...فریاد مانند از بغض شکسته و شور چشمانم است، با طنازی از گونه‌ام می‌چکد. شرح حال بدین گونه‌است که؛ بازه‌یِ زمانی بدی شده آدمی از انرژی های منفی تغذیه می‌کند. و با قلب های تهی از نیکی و کفش هایِ مملو از ریا، روانه‌ی‌ مسجد می‌شود. شهامت بیان حقیقت را ندارد و در توهم شجاعت به سر می‌برد. #اوزان_نویس
  3. ozan♪

    دلنوشته نبشه‌ی روح | Ozan و Saghar کاربران انجمن رمان98

    ...از تو سپاسگزارم! می‌دانی من بیش از آنچه می‌دانم، تا فراسوی ندانم‌ها دوستت دارم! حال که می‌بینم تو را در خود دارم، به همین سادگی سخن دلم می‌خواهد بگویم باز دوستت دارم! بودم شبی لبریز از حسن نگاهت در قلب من بودی با ناز و نجابت نظری کردی بر دلم و پنداشتم می‌بارد از نگاهت هزار بیت قرائت...
  4. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...آری من در برزخ خویش، دوزخ را به اشکالات متضادی ترسیم کرده و دنیای وارونه‌‌ام را به دور از منطق پیاده می‌سازم! بدگمانی برای آنان مجاز است و برای ما مجازات؟ عجب جزایِ تباهی! :/ حال که گشته‌اند عالمان از جمله‌ی ستمکاران؛ بدین‌سان می‌گمارم كه... پاداش نیکان با بدان، چیدمان نخواهد شد. #اوزان_نویس
  5. ozan♪

    دلنوشته نبشه‌ی روح | Ozan و Saghar کاربران انجمن رمان98

    ...کردن خورشید می‌رسد چنان که خودش را همچون برگ درختان خزان، سمت غروب جلوه می‌دهد و تکلیفش را به اختتام می‌رساند دل پیچ و خم زلفت را بیشتر در خود ستایش می‌کند و آ*غو*شت را می‌طلبد تمام تقاضایِ دل و ذهنم آن است تو را شکوه خویشتن سازم می‌خواهم از نوش لعلت سر بکشم تا با فراخی سر به بالین بنهم...
  6. ozan♪

    دل نوشته برزخ | ♪ozan و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    ...طاق شده! شادی ها تبدیل شدند به شنیدهای‌ شمارشی و دروغین! آری من تنها، زیر حجم خروارها حس درون خفته و پژمرده... ببارد کاش بارانی، نه از آب! بلکه از امیدواری، در سرزمین خشك و پاییزی دلم تا سبز شود، بار دیگر... (پیوسته از رامك درخواست پارت می‌کنم اما، راکب‌اش اهل سوار نیست :/) #اوزان_نویس
  7. Saghár✿

    در حال تایپ رمان ئوین‌دار (جلد دوم رمان آی‌سونا) | Saghar کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...ز سایه‌های تاریک در دل شب، خوفناک‌تر نبودن توست! زین پایه‌‌ی عشق را منزه کردم به شفقتی دور از ریا. تو را به این دار فنا، به شبنم روی گل‌ها، به طینت زلال دل‌ها به بهشتی از حور و پریا، ندهم به کس تو را. می‌بینی جان جانانم، که در قلب تو مهمانم؟ #اوزان_نویس #ئوین_دار #رمان_ئوین_دار #ساغر_هاشمی_مقدم
  8. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...به هوش آمدی که افشانید بر سیرتت! چنین کاویدن مرو با اعصاب من آزرده شود دل بی‌نوایِ من افسرده‌ تن ز محراب عزای، برخاستم! بیمِ بقا را تا به فنای، در سر داشتم کمال اندیشه‌ام سختی ایام و پیچ و خم اذهان بود بدین‌سان نیك پنداشتم؛ فلانی به ره راست و رستگاری شتافت، کز جامه‌ی فقر معنوی رها یافت...
  9. ozan♪

    همگانی ترنم باران | کاربران انجمن رمان ۹۸

    به راستی که اگر آدمی از فقر معنوی نجات یابد، همه‌ی کاستی ها را جبران خواهد کرد.. #اوزان_نویس
  10. همگانی ترنم باران | کاربران انجمن رمان ۹۸

    پاره‌ای از تمنای قلبم آن بود، به جهانی مجزا از رنج سفر کنم ‌‌ ‌‌ #اوزان_نویس
  11. FaTeMé_KH

    همگانی ترنم باران | کاربران انجمن رمان ۹۸

    تبسمی حلاوت بخش، بر روی لـ*ـب هایش نقش بست نسیمی فرح مانند از انعکاس لبخندش بر چهره‌ام پاشید... #اوزان_نویس
  12. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...اشك در خلوتش بی‌همنشین... یا همچو ریختن آب روی زمین تشنه، همین گونه تماما بیهوده... می‌خواهم شانه‌‌ای برای گریستن، تا از ازدهام این انرژیِ پلید که گسترش یافته در من و نامش تنهایی ‌است رها شوم! لبریز‌ام بی‌تو، از یاس و ناامیدی... بیا بردلم نظری کن باز، تا عواطف‌ام شکوفا شود بار دیگر...
  13. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...فقط پاره‌ای دلخوشی، برای ادامه‌ی زندگی می‌خواهم مرور روزمرگی ها و کوفتگی های ناپایان، التهاب می‌آورد روح مرا... من همچو شیری گرسنه برگشته از شکارام‌، که منزوی‌است از این همه تکرار! می‌خواهم کمی به سادگی، همچو مراد دل کودکی سهل انگار باشم. لیکن مانده‌ام، در موج های پر پیچ و خم عالم... #اوزان_نویس
  14. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...وا می‌دارم! قلب تو تسلیم خواسته های من شده، ولی منطقت به خوبی آگاه است که جدایی بهترین راه است! نمی‌خواهم که بدانم! بعد رفتنت چه جهنمی فرو می‌رود در عالم معصومانه‌ی من! نمی‌خواهم که بدانم! رد کردنت باعث دوستی می‌شود یا دشمن ولی این را خوب می‌دانم، که از این به بعد آسوده ‌می‌مانم! #اوزان_نویس
  15. ozan♪

    دل نوشته برزخ | ♪ozan و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    ...از هم پاشیده و غم زده‌ام به وضوح می‌چشم! کوفته و سرگشته و حیران، درمانده و نابسته و نگران، میان کوهی از دغدغه‌های زندگی، در کنجی سر به گریبان به سر می‌برم... چشم دوخته به سیمای برون و در حسرتی ناپایان، غوطه‌ور شدم... پروردگارا، اِی یاری رسان دلها :) مرا اندکی به حال خود وا مگذار... #اوزان_نویس
  16. ~ریحانه رادفر~

    دل نوشته برزخ | ♪ozan و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    ...پشت به پشت و نمی‌دانی درمان چیست. می‌خواهی کاری کنی؛ اما نمی‌دانم‌ها رژه می‌روند در ذهن کوچکت و تو گیج‌تر از همیشه جلو می‌روی. خسته از انزوای خویش جلو می‌روی و نمی‌دانی که یک واقعه‌ است، که حادثه‌اش یک فاجعه‌ است! همان گیجی و سرسامِ ناشی از فریاده سیاهه ممتد! #اوزان_نویس #ریحانه‌رادفر #برزخ
  17. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...متواری دور از اندیشه‌ی خود به سر می‌برم. تمام تمنای قلب و ذهنم آن بود، که رستاخیز را با لـ*ـب های دوخته شده از ترس و اعمال بی‌پرده مانده از گنـ*ـاه به اتمام برسانم... به راستی که چه حسی جز غیبت تو، می‌تواند انقدر مضحك باشد؟! پس بدین گونه است که؛ حکایت می‌کنم از دل، شکایت می‌کند از تو... #اوزان_نویس
  18. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...را بهای پختن، دانستم و دانستن را بهای خواستن... در چشمان بی‌سو به اطراف خیره می‌شوم فضای شطرنج مانندی ترسیم می‌شود.‌‌.. حس شیری را دارم که در اطراف کفتارهای ببر نما، احاطه شده! و هر دم غرشش برپاست! تو بد می‌کنی تا ذهن بیمارت تغذیه کند، از حس خبیثانه‌ی درونت تا سیر شود بت درونت! #اوزان_نویس
  19. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...باشد خمناك و دردناك ... زیرا شعله‌ی خشم در من افروخته شده و به آتش می‌کشد مرا. در توهمی سرخوش جان بده، ذره‌ای تاثیر ندارد ای جان جانان! چو پر از درد شدم، طرد شدی از درونم! به آرامی می‌ریزد، اشک از چشم پر خونم... نمی‌خواهم که بروی، ولی من غرق غرورم... این دم نفسی نیست، و من خودِ جنونم...
  20. ozan♪

    دلنوشته نبشه‌ی روح | Ozan و Saghar کاربران انجمن رمان98

    ...گویی بذری کاشته ولی درو نکرده‌ام بیش از پیش مات و مبهوت مانده ‌در خود در تنهایی تو آمدی سراغم، شدی روشنایی این دل بی‌چراغم دگر بار نمی‌دانم به کجا خیره شوم تا تو را به یاد نیاورم می‌دانی، در هیاهوی اطرافم بی تو تنها‌ترین فرد آنجایم همچو کبوتری آزاد اما در قفس بند شیدایی و بی‌نفس #اوزان_نویس
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا