خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساده ام جذاب هم نيستم اصلا انقد نيستم که دوستم داشته باشي اما کاش ميدانستي خيلي بيشتر از لاشی هاي اين شهر کثيف دوستت داشتم.

بارون ، بوی نم دار ، شب بیدار ، ساز سیگار ، دود گیتار ! این منم دوباره این بار ! سیگار پشت سیگار . . . چهره ات روی دیوار ، چشمای مات و نم دار ، بغض در گلو گرفتار ! دست به قلم بیدار ، یاد روز دیدار ، اسیر و بیمار ، تو و ش*راب و گیتار . . . دل زیر آوار ، خسته و بیزار ، آه بسیار ، دنیا تیره و تار . . . ! سیگار پشت سیگار . . .

چقدر حقیرند مردمانی که نه جرات دوست داشتن دارند نه اراده دوست نداشتن نه لیاقت دوست داشته شدن ومتانت دوست داشته نشدن با این حال مدام شعر عاشقانه میخوانند


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
روزى فرشته اى سرنوشتها را ميخواند.
به سرنوشت من كه رسيد لحظاتى ماند و با تعجب مرانگاه كرد بعد با خنده گفت روزهاى خوشت كجاست...؟

روزی می رسد... که دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نخواهدشد... برای نگاه کردنم،خندیدنم،اذیت کردنم...برای تمام لحظاتی که درکنارم داشتی..روزی خواهدرسید که درحسرت تکراردوباره من خواهی بود...من میدانم روزی که نباشم هیچکس تکرارمن نخواهدشد...

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ میشود. گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ی قلبم میگیرد. گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود,تا خسته شود,تا بشکند...

گاهی وقتا توی رابـ*ـطه ها نیازی نیست طرفت بهت بگه : بـــــــــــــرو همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره ... همین که نپرسه چجوری روزا رو به شب میرسونی... همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه... همین که دیگه لا به لای حرفاش دوستت دارم نباشه و همین که حضور دیگران توی زندگیش پر رنگ تر از بودن تو باشه ... هزار بار سنگین تر از کلمه ی برو واست معنا پیدا میکنه پس برو قبل از اینکه ویرون تر از اینی که هستی بشی


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
دنیا؛ بازی هایت را سرم آوردی، گرفتنی ها رو گرفتی دادنی ها را ندادی حسرتها راکاشتی زخمها را زدی دیگر بس است چون چیزی نمانده،بگذار بخوابم،؛محتاج یه خواب بی بیدارم...

سرخاك من! اوني ك بيشتر اذيتم كرد بيشتر گريه ميكنه اوني ك نخواست ما رو ببينه بالاخره مياد ديدن جسدم اوني ك حتي نيومد تولدم زير تابوتم و ميگيره اوني ك سلام نكرد مياد برا خداحافظي عجب روزيه اون روز....

رفاقت رو ازدست فروش بازارنخريدم،بلکه تو کوچه هاي خاکي محله مون يادگرفتم پس خوب ميدونم برا کدوم رفيق زمين بخورم که از زمين خوردنم شاد نشه بلکه دست خاکيم روبگيره و از زمین بلندم کنه. زمین خوردتم

ﻳﻚ روز میرسد یک ﻣﻼﻓﻪ ﻱ ﺳﻔﻴﺪ پایان میدهد به آروزهایم ﺑﻪ ﺷﻴﻄﻨﺖ ﻫﺎﻳﻢ.به بازیگوشیها یم به خنده هایم رﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﻋﻜﺴﻢ ﺑﻐﺾ ﻣﻴکندو میگویند.دیوونه دلمون تنگته


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
آنچه به زندیگی معنا می بخشد ... نه در چشمان بی هویت هرزگی یافت می شود ... و نه در دستان بی پروای ش*هوت ! " دوست داشتن" به واقع والاتر از آن است که با عرضه کردن خویش به آدمیان خویشتن را از اعتبار ساقط کند...! آرام و بی صدا .. خودش را لابه لای آغ*وش های بی نیاز جا می کند .. و آنقدر انتظار می کشد ... تا یک نفر بیاید و درست به اندازه ی همان یک دانه آغ*وش بشود! آنقدر " نجابت" دارد که اگر آن " اوی مفرد غائب" هرگز نیامد... خودش را به هیچکس نفروشد ... خودش را هیچ وقت عرضه نکند... خودش را برای خودش همیشه گرم نگه دارد! نمی دانم کدام قسمت این تفکرات با " واقعیت" و البته نه " حقیقت" همخوانی دارد .. تنها دارایی ام ... یک " نجابت دوست داشتن " است ... که آن را یک جا تقدیم به خودت می کنم ..


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺯﻧﮓ ﻣﯽﺯﻧﯽ ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺩﺭ ﮔﻮﺵﺍﺕ ﺯﻧﮓ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺯﻥ ﻟﺐﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽﻟَﺮﺯﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻌﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺩﺭ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭَﻭﺩ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽﺷﻨﺎﺳﺪ...

ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺯﻧﮓ ﻣﯽﺯﻧﯽ ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺩﺭ ﮔﻮﺵﺍﺕ ﺯﻧﮓ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺯﻥ ﻟﺐﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽﻟَﺮﺯﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻌﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺩﺭ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭَﻭﺩ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽﺷﻨﺎﺳﺪ...

دوستت می دارم... قدر عشقی که به هر لحظه مرا پر می کرد پر از احساس وفا پر از آرامش با هم بودن... پر زبوی گل سرخ دوستت می دارم ای که با مهرو صفا دل به من این منِ عاشق دادی بی قرار و دلتنگ...باز هم می گویم... تا بی نهایت ای عشق... دوستت می دارم


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
آنچه به زندیگی معنا می بخشد ... نه در چشمان بی هویت هرزگی یافت می شود ... و نه در دستان بی پروای میل ! " دوست داشتن" به واقع والاتر از آن است که با عرضه کردن خویش به آدمیان خویشتن را از اعتبار ساقط کند...! آرام و بی صدا .. خودش را لابه لای آ*غو*ش های بی نیاز جا می کند .. و آنقدر انتظار می کشد ... تا یک نفر بیاید و درست به اندازه ی همان یک دانه آ*غو*ش بشود! آنقدر " نجابت" دارد که اگر آن " اوی مفرد غائب" هرگز نیامد... خودش را به هیچکس نفروشد ... خودش را هیچ وقت عرضه نکند... خودش را برای خودش همیشه گرم نگه دارد! نمی دانم کدام قسمت این تفکرات با " واقعیت" و البته نه " حقیقت" همخوانی دارد .. تنها دارایی ام ... یک " نجابت دوست داشتن " است ... که آن را یک جا تقدیم به خودت می کنم ..


حرف دلم...

 

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
از من برای خودت شعر میخواهی؟ چه برانم بر زبانم؟ سراسر شعرم کردی از دنیای فانی به دورم کردی جاودانم کردی اگر سلطان شعر و احساس بود تا دیروز و تو تحسینم میکردی امشب مینالم که هیچم فقط دوست دارم و تو از صد شعر عاشقانه مرا از بر کردی

زندگي عزم سفركردن دل
در "ره معشوق"است، زندگي آبي درياست.وعشق... غرق درياشدن است؛ ولي اي دوست بدان،ميتوان غرق نشد،ميتوان ماهي اين درياشد، شادوخرم به شنا پرداخت،شرطش آن است كه عاشق نشويم!!جاي آن ازته دل،ازسرجان...همه رادوست بداريم.همه چيزوهمه كس...همه نقش وهمه رنگ...همه شادي،همه غم...

دوستت دارم چون تنهاترين فكرتنهايي مني, دوستت دارم چون زيباترين لحظات زندگي مني , دوستت دارم چون زيباترين خاطرات مني , دوستت دارم چون به يك نگاه عشق مني .‏‎.‎

ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﻳﺮﺍ ﺩﺭﻭﻏﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ... ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ... ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﻲ ﻭﻓﺎ ﻧﻴﺴﺖ ... ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﻳﺮﺍ ﻋﺸﻖ ﺩﺭﻭﻏﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ... ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﻳﺮﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻡ .. ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﻳﺮﺍ ﺩﻟﻬﺎﻱ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻨﺪ .


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
اسمش را میگذاریم؛دوست مجازی اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته . . خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند ... وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد وقت میگذاردبرایم، وقت میگذارم برایش . . نگرانش میشوم دلتنگش میشوم . . وقتی درصحبت هایم،به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقی ست ... هرچند کنارهم نباشیم هرچند صدای هم راهم نشنیده باشیم، من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد پس دوست من در دنیای مجازی دوستت دارم ...

ﺍﯾﻦ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺮﺍﺯﻧﺪﻩ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻟﯿﻠﯽ ﻭ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻭ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻩ ﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺧﻼﺻﻪ ﺷﺪﻩ ﺗﻮ ﻋﺸﻖ ﻣﻤﻨﻮﻉ . ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺒﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﻡ . ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻋﺸﻖ ﭘﺎﮐﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﯾﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ . ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺰﺭﮒ. ﻣﻦ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﻭﺭﻡ . ﺑﺎ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻧﮑﻦ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﻧﮕﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮ ﺍﺻﻼ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻮ ﺣﺘﯽ ﮔﺎﻫﯽ


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮﻡ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺟﺎﺭﯼ ﮐﻨﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻟﺢﻇﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﺳﺮ ﺭﻭ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ .... ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ .....ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ... ﺍﺷﮏ ﺷﻮﻕ ﺭﯾﺰﻡ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﮐﻨﻢ ﻭﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻗﻠﺒﻢ ﻭﻋﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﻨﻢ ﺁﺭﯼ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺘﺎﯾﻢ

ﺧﯿﻠﯿﺎﻡ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﺁﺷﻨﺎ ﻧﺸﺪﯼ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﮕﯽ " ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﺸﻢ ...... . . . . . . "... ،ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﯼ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﮕﯽ "اشتباه کردم". ﺗﺎ ﺷﯿﺶ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺘﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﯿﺶ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻧﻪ ... ﻣﻮﺍﻓﻘﯿﺪ؟. ﺩﻭﺳـﺶ ﺩﺍﺭﯼ . . ؟ ﭘـﺲ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷـﮧ . . ؛ ﻓﻘـﻂ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘـﻦ ﻧﯿﺴﺖ . . !. ﻋﺸــﻖ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻣﯿﺨــﻮﺍﺩ .

ﺑـــﺮﺍﯼ ﺧــﻮﺩﺕ ﺯﻧــﺪﮔــﯽ ﮐــﻦ . ﮐـﺴـﯽ ﮐــﻪ ﺗــﻮﺭﺍ ﺩﻭﺳــــﺖ ﺩﺍﺷـــﺘــﻪ ﺑــﺎﺷــﺪ ﺑـﺎﺗــﻮﻣـﯿـﻤـﺎﻧـﺪ ﺑـﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷـﺘـﻨـﺖ ﻣـﯿـﺠـﻨـﮕـﺪ ... ﺍﻣـﺎﺍﮔـﺮﺩﻭﺳــﺖ ﻧــﺪﺍﺷــﺘـﻪ ﺑــﺎﺷــﺪ ** ﺑـــــﻪ ﺑــــﻬـــﺎﻧـــﻪ ﺍﯼ ﻣـــﯿــﺮﻭﺩ


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ … ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ… ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ … ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﻢ … ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺗﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻗﺮﻣﺰ … ﻭﻟﯽ ﺭﺍﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ… ﭼﻮﻥ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ “ ﺧﯿﻠﯽ ” ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ … ﻓﻘﻂ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ … . ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ … ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ… ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ … ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﻢ … ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺗﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻗﺮﻣﺰ … ﻭﻟﯽ ﺭﺍﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ… ﭼﻮﻥ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ “ ﺧﯿﻠﯽ ” ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ … ﻓﻘﻂ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ … .

ﻫﺮﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ یکی ﺍﺯ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺷﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﻧﻘﺮﺍﺽ ﺁﻏﻮﺷﻢ ﮏﯾ ﻧﺴﻞ ﺑﻪ ﺗﺄﺧﯿﺮ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻧﺒﻀﻢ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ ﻧﻤﯽ ﮔﻨﺠﺪ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﻟﮑﻨﺖ، ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦِ ﻟﻬﺠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻟﺮﺯﺵ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺠﺎﻫﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺷﻌﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ . . . . ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺗﻮ ﺟﻨﯿﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺳﻘﻂ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا