خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,049
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
سلام دنتم
کافه با تو می چسبه:batting_eyelashes:
خب خب خب... چی بپرسم؟:thinking:
اولین بار از کجا کشف کردی استعداد نوشتن داری؟
شده وسط رمان دیگه حس ادامه دادن نداشته باشی؟:rolling_eyes: چه می کنی؟
چای سبز دوست داری؟:straight_face: من دوست ندارم قهوه پیلیز:whistling:


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373، نگین نوروزی، فروغ ارکانی و 8 نفر دیگر

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
سلام ^~^
1. آم، فکر میکنی واسه پرطرفدار شدن یه رمان نویسنده باید چیکار بکنه؟ منظورم اینه که مثلا یه عده چندین رمان مینویسن تا مشهور بشن، ولی یه عده دیگه با یه رمان اسمشون منفجر میشه؛ در صورتیکه اگر بخوایم تخصصی کارشون رو بررسی کنیم میبینیم ارزش چندانی هم ندارن..
2. اگر بین تمام کارهای تمام شده و ناتمامت، قراره باشه فقط یکی رو برای چاپ انتخاب کنی کدوم رو انتخاب میکنی؟
3. زمانی که یه نویسنده داره رو داستانی کار میکنه و همزمان چندین ایده ذهنش رو بهم میریزه، بهترین کار چیه؟ این واسه من خیلی پیش اومده..
4. نقد یا ویراستاری و چرا؟
بازم سوالی بود مزاحم میشم ♥
سلام سارایی:):smile:
1. آم، فکر میکنی واسه پرطرفدار شدن یه رمان نویسنده باید چیکار بکنه؟ منظورم اینه که مثلا یه عده چندین رمان مینویسن تا مشهور بشن، ولی یه عده دیگه با یه رمان اسمشون منفجر میشه؛ در صورتیکه اگر بخوایم تخصصی کارشون رو بررسی کنیم میبینیم ارزش چندانی هم ندارن..
به نظر من مهم ترین اصل پرطرفدار شدن یه رمان، تبلیغ زیاده! خودِ من رمانی رو خوندم که به طور کامل کپی از فیلم اورجینالز بود اما چون خیلی تبلیغ می کرد تگ پرطرفدار گرفت!:) البته نمیشه همه رو با یه چشم قضاوت کرد! بعضی از رمان های پر طرفدار قلم خوبی دارن!:) ولی نظر من اینه که یه رمان پرطرفدار صد در صد حرفه ای نیست!
2. اگر بین تمام کارهای تمام شده و ناتمامت، قراره باشه فقط یکی رو برای چاپ انتخاب کنی کدوم رو انتخاب میکنی؟
رمان استراتژی تلخ! یه مجموعه پنج جلدی هم دارم که یه جورایی مربوط به فن فیکشن حاکمان شبه؛ اما هنوز کامل نشده! به نظر خودم ایده اش جدیده و قابلیت چاپ رو داره:aiwan_light_biggrin:
3. زمانی که یه نویسنده داره رو داستانی کار میکنه و همزمان چندین ایده ذهنش رو بهم میریزه، بهترین کار چیه؟ این واسه من خیلی پیش اومده..
اتفاقا خیلی برای من هم پیش اومده! من همون لحظه که ایده اومد توی ذهنم، یاد داشت های گوشیم رو باز می کنم و سریع ایده رو می نویسم؛ مثل یه خلاصه جامع! چون می دونم که ممکنه فردا به طور کامل یادم بره که اصلا چی توی ذهنم بود! حتی شده من دیالوگ هایی که قراره توی رمانم به کار ببرم رو بدون توصیفات بنویسم و بعد که به اون قسمت از رمانم رسیدم؛ با یه ویرایش به رمان اضافه‌اش می کنم!
خیلی وقتا هم شده که وقتی دوباره اون خلاصه جامع رو خوندم، متوجه شدم که موضوعش به رمانایی که دارم تایپ می کنم مربوطه و یه جور ایده جدید برای رمانم به کار میاد:aiwan_light_boast:
4. نقد یا ویراستاری و چرا؟
هردوتاش اما به صورت اصولی و کامل! البته ویراستاری سخت تره چون ویراستار باید کلمه به کلمه، حروف به حروف رو بخونه تا اشکالی توی متن رمان پیدا کنه!
مراحمی:aiwan_light_drinks:


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373، نگین نوروزی، فروغ ارکانی و 5 نفر دیگر

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
سلام دنتم
کافه با تو می چسبه:batting_eyelashes:
خب خب خب... چی بپرسم؟:thinking:
اولین بار از کجا کشف کردی استعداد نوشتن داری؟
شده وسط رمان دیگه حس ادامه دادن نداشته باشی؟:rolling_eyes: چه می کنی؟
چای سبز دوست داری؟:straight_face: من دوست ندارم قهوه پیلیز:whistling:
سلام آنی:) :hearteyes:
جون :smirk:
هرچه دل تنگت می خواهد:aiwan_light_beach:
کلاس هفتم، زنگ انشا! معلم انشامون گفت یه انشا در مورد پرواز خیال انگیز قاصدک بنویسید:aiwan_light_beach: اولین جرقه از اینجا بود که منو به فکر نوشتن رمان انداخت!
آره متاسفانه، سر استراتژی تلخ دیگه نمی کشیدم! این استراتژی تلخ خیلی منو اذیت کرد ناموسا:aiwan_light_dash3: یه استراحت چند ماهه داشتم و بعد دوباره رفتم سراغش:aiwan_light_boast:
آره چای سبز دوس:aiwan_light_beach: خیلی خاصیت داره:aiwan_light_blush: قهوه؟ خودت حساب می کنیا! :aiwan_light_on_the_quiet:


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی، فروغ ارکانی، ☙zAHRa❧ و 6 نفر دیگر

نگین نوروزی

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/9/18
ارسال ها
760
امتیاز واکنش
6,396
امتیاز
213
سن
29
محل سکونت
تهــــران
زمان حضور
2 روز 14 ساعت 56 دقیقه
سلام ساغری :blush:
1.میخواستم بدونم شخصیت و ایده رمان هات از کجا میاد؟
2.رمان هایی که به نظرت قشنگ و زیبا هستند و از همه نظره اونا رو مپسندی میشه نام ببری؟
۳.از رمان هات کدوم شو بیشتر دوست داری و فکر میکنی در رده بالا قرار داره؟
۴.توصیه هایی برای بهتر شدن قلم:


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373، فروغ ارکانی، ☙zAHRa❧ و 4 نفر دیگر

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
سلام ساغری :blush:
1.میخواستم بدونم شخصیت و ایده رمان هات از کجا میاد؟
2.رمان هایی که به نظرت قشنگ و زیبا هستند و از همه نظره اونا رو مپسندی میشه نام ببری؟
۳.از رمان هات کدوم شو بیشتر دوست داری و فکر میکنی در رده بالا قرار داره؟
۴.توصیه هایی برای بهتر شدن قلم:
سلام نگین:) یادته یه بار اشتباهی بهت گفتم نیلو؟:tearsofjoy:
شخصیت های رمانم(اصلیا) اصولا برگرفته از شخصیت خودم یا اطرافیانم هستن و در مواقع خیلی کمی از فیلم! مثلا بانو توی رمان ملکه مافیا برگرفته از ملتمِ سریال پویراز کارایل بود! البته اگه این فیلم رو دیده باشید هیچ شباهتی بین بانو و ملتم پیدا نمی کنید:neutral::neutral: ولی همیشه توی ذهنم بانو، ملتم بود!:) شهناز توی رمان آن شب سیاه، شخصیت واقعی بود که متاسفانه معذورم نسبتش رو با خودم بگم، استراتژی تلخ هم همه شخصیت هاش کسایی بودن که همیشه فکر می کردم ممکنه توی یه باند مافیایی وجود داشته باشن؛ سرد، خشن، بی روح و بدون هیچ عذاب وجدانی! و اما روان پریش... شخصیت سها کاملا با شخصیت یکی از دوستانم که فرزند طلاقه مطابقت داره:)

راستش بعضی وقتا که فکر می کنم می بینم تو رمانای من شخصیت مذکر خیلی کمه:lol: اونایی هم که هستن شخصیت شون رو خودم توی ذهنِ خودم ساختم:) ولی شخصیت مذکر رمان روان پریش، شخصیه که توی دنیای واقعی به شدت ازش متنفرم! :aiwan_light_king:
ایده ی رمانام اکثرا وقتی میرم پیاده روی یا توی ماشین نشستم و دارم بیرون رو نگاه می کنم به ذهنم می رسن! البته نه همه باهم، تیکه تیکه... همون موقع هم سریع توی یادداشت های گوشیم می نویسم که یادم نره؛ چون به شدت فراموش کارم:grin: بعد از چند وقت، ایده ها رو مثل پازل بهم می چسبونم و یه رمان به وجود میاد:aiwan_light_beach:
رمان شهربازی، سفر به دیار عشق، پرسی جکسون و خدایان یونان، قاب خاطرات، دیوار، کویر و....
رمان هایی که به نظرم رده بالان رو هنوز منتشر نکردم و دارم روشون کار می کنم:aiwan_light_biggrin: بیا و کمی آسمانم باش و یه رمان دیگه که به شدت دوستش دارم و سبکش شبیه رمان ملکه مافیا و استراتژی تلخه! اسمش رو نمیگم سوپرایزه:aiwan_light_biggrin::aiwan_light_biggrin: از رمانایی هم که منتشر شون کردم؛ استراتژی تلخ، حاکمان شب و دست های پشت پرده رو بیشتر از همه دوست دارم:)

تنها راهی که میشه قلم رو خوب کرد، نوشتن و خوندنه! کتاب خوب بخونید( کتاب چرت نخونیدا) و بنویسید:) اطلاعات عمومی تون رو بالا ببرید!
من ادعایی توی نویسندگی ندارم:) اما خودم حس می کنم از وقتی قلمم خوب شد که نقد رو یاد گرفتم و شروع کردم به نقد کردن رمانای خودم! جوری که اگه الان رمان ملکه مافیا رو بهم بگن نقد کن، شاید ده صفحه نقد در موردش بنویسم :) کلاه خودتون رو قاضی کنید:aiwan_light_dirol:
بازم بیا:aiwan_light_hi:


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: mohamad_h، نگار 1373، نگین نوروزی و 2 نفر دیگر

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
سلام ساغی نویسنده
خب شروع میکنم...
مشوق اصلیت برای نویسندگی کی بود؟

سعی میکنی رمانات بیشتر سوم شخص یا اول شخص باشن؟؟

از کدوم رمانت بیشتر رضایت داشتی؟

به نظرت رمان جدیدتم محبوب میشه مثل بقیه ی رمانات؟؟

چیشد که به فکر نوشتن رمان روان پریش افتادی؟
جرقش از کجا شروع شد؟؟بقیه ی رمانات چطور؟

فک میکنی یه روزی رماناتو چاپ میکنی یا به نوشتن مجازی ادامه میدی؟

هدفت از نویسندگی چیه ?میخوای یه روزی نویسنده ی معروفی بشی کسی که محبوبیت زیادی بین مردم داره ??

دوست داری توی نویسندگی پیشرفت کنی یا تو همون نقطه بمونی؟؟

به نظرت روزی میرسه که از عاشقانه نوشتن دست برداری یا الان برداشتی و به ژانر های دیگه رو کردی؟؟؟

از چه ڗانر هایی بیشتر خوشت میاد ؟

اگه بخوام رماناتو بخونم کدوم رو بیشتر به من توصیه میکنی؟؟


از نظر خودت کدوم رمانت چرت ترین بوده؟؟
کدوم قابل پسند دوستان نبوده؟؟

از نقد کردن رمانات ناراحت میشی؟؟
اگه روزی یکی نقد منفی کرد ناراحت میشی یا سعی میکنی بهتر بشن؟؟


بازم اگه سوالی داشتم میام فعلا:yawn:


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: mohamad_h، نگار 1373، نگین نوروزی و 2 نفر دیگر

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
سلام ساغی نویسنده
خب شروع میکنم...
سلام غزال وسواسی:grimacing: چطوری گوینده جانم؟:)
مشوق اصلیت برای نویسندگی کی بود؟
اول از همه مامانم؛ چون معلم ادبیاته و خیلی به شعر و رمان اهمیت میده. یه کتابخونه داره پر از کتابای مختلف از نویسنده های مختلف:)
نفر دوم، معلم انشا سال هفتمم، خانم سیفی‌نیا:) خیلی منو تشویق می کرد:aiwan_light_give_heart2:
سعی میکنی رمانات بیشتر سوم شخص یا اول شخص باشن؟؟
با سوم شخص راحت ترم؛ چون احساس می کنم می تونم به همه شخصیتام برسم و همه رو توصیف کنم. یه جورایی توی سوم شخص دستم باز تره. اما رمان هایی که اول شخص بودن بیشتر طرفدار جذب کردن:aiwan_light_beach:
از کدوم رمانت بیشتر رضایت داشتی؟
رمان استراتژی تلخ و حاکمان شب.
ه نظرت رمان جدیدتم محبوب میشه مثل بقیه ی رمانات؟؟
امیدوارم که بشه:) سعی کردم جوری بنویسم که خواننده بتونه خودش رو جای شخصیت اصلی رمان بذاره، باهاش اشک بریزه، گریه کنه و بخنده!:) خودم که ازش راضیم!:aiwan_light_dirol:
چیشد که به فکر نوشتن رمان روان پریش افتادی؟
جرقش از کجا شروع شد؟؟بقیه ی رمانات چطور؟
زندگی یکی از دوستانم که بچه ی طلاقه. متوجه شدم که بزرگترین نعمت ما یعنی خانواده -که اکثرا بهش بی توجهیم- برای بچه های طلاق آرزوئه! تصمیم گرفتم از مشکلات توی زندگیش استفاده کنم و یه رمان بنویسم.
ملکه مافیا ایده اش یهویی اومد توی ذهنم، دوست داشتم در مورد دختری بنویسم که خلافکاره:) آن شب سیاه زندگی یکی از نزدیکانم بود، استراتژی تلخ هم تیکه تیکه می اومد توی ذهنم. مثلا یهویی تصمیم می گرفتم ارکیده بمیره یا مهراد اعدام بشه:aiwan_light_beach: روان پریش هم که برگرفته از زندگی همین دوستمه:)
فک میکنی یه روزی رماناتو چاپ میکنی یا به نوشتن مجازی ادامه میدی؟
زیاد دنبال چاپ نیستم! مجازی رو بیشتر دوست دارم:aiwan_light_dirol:
هدفت از نویسندگی چیه ?میخوای یه روزی نویسنده ی معروفی بشی کسی که محبوبیت زیادی بین مردم داره ??
من دقیقا به همون جایگاهی که دوست داشتم رسیدم:aiwan_light_boast: محبوبیت رو دوست دارم:aiwan_light_blush:
دوست داری توی نویسندگی پیشرفت کنی یا تو همون نقطه بمونی؟؟
پیشرفت کنم:aiwan_light_declare:
به نظرت روزی میرسه که از عاشقانه نوشتن دست برداری یا الان برداشتی و به ژانر های دیگه رو کردی؟؟؟
من از همون اول هم زیاد از ژانر عاشقانه خوشم نمی اومد! ترجیحم بیشتر معمایی و جنایی_مافیاییه.
از چه ڗانر هایی بیشتر خوشت میاد ؟
معمایی، جنایی_مافیایی و جنایی_پلیسی
اگه بخوام رماناتو بخونم کدوم رو بیشتر به من توصیه میکنی؟؟
روان پریش، حاکمان شب، دست های پشت پرده:aiwan_light_beach:
از نظر خودت کدوم رمانت چرت ترین بوده؟؟
ملکه مافیا چون اولین رمانم بود:)
کدوم قابل پسند دوستان نبوده؟؟
نمی دونم واقعا!
از نقد کردن رمانات ناراحت میشی؟؟
اگه نقدشون اصولی باشه نه؛ ولی اگه پر از تخریب باشه آره.
اگه روزی یکی نقد منفی کرد ناراحت میشی یا سعی میکنی بهتر بشن؟؟
ناراحت که میشم، ولی سعی می کنم از نقدش استفاده کنم.
بازم اگه سوالی داشتم میام فعلا:yawn:
مرسی که اومدی:aiwan_light_air_kiss:



چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: mohamad_h، نگار 1373، فروغ ارکانی و 3 نفر دیگر

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
یا الله :/
داستان بیا و کمی آسمانم باش در مورد چیه؟
خیلی فضول شدم!


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: mohamad_h، نگار 1373، فروغ ارکانی و 2 نفر دیگر

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
یا الله :/
داستان بیا و کمی آسمانم باش در مورد چیه؟
خیلی فضول شدم!
سلام:tearsofjoy: خوش اومدی:tearsofjoy:
این خلاصه رمانه که توی تاپیک قرار می گیره:
بیتا در زندگی مشترک خود با همسرش مهراس، دچار مشکلاتی شده که بی ربط به گذشته اش نیست و عقل و قلبش را به دست آرش می سپارد. او برای آنکه از شر عذاب وجدان گناهانی که انجام داده خلاص شود، پا به راهی می گذارد که جز یک آسمان سیاه، چیز دیگری برایش ندارد و دست سرنوشت به او می فهماند که چوب خدا با آن که صدا ندارد، درد دارد!
بیشتر از این خلاصه نمی تونم داستان رو لو بدم:) اما بیا و کمی آسمانم باش داستانی کاملا بر اساس واقعیته؛ تنها تفاوت در این رمان فقط اسامی شخصیت ها و محله هاست! من تموم تلاشم رو کردم جوری بنویسم که خواننده بتونه سبک رئالیسم رمان رو درک کنه! و امیدوارم که موفق شده باشم:)


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: ~ریحانه رادفر~، mohamad_h، نگار 1373 و 3 نفر دیگر

Narges_D

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/19
ارسال ها
14
امتیاز واکنش
241
امتیاز
98
سن
42
زمان حضور
8 ساعت 26 دقیقه
1تاحالاحسادت کردی به نویسنده ای؟
2گلی ای داری ازخواننده هات؟
3تاحالاناامیدشدی وبگی نمی نویسم؟
4ازاین که همه رمانت رومی خونن حس غرورداری؟اگه نه چه حسی؟


چای سبزی با ساغر (DENIRA)

 
  • تشکر
Reactions: mohamad_h، نگار 1373، !Shîma! و یک کاربر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا