چای سبزی با ساغر (DENIRA)

DENIRA · 9/8/19

Narges_D گفت:
1تاحالاحسادت کردی به نویسنده ای؟
2گلی ای داری ازخواننده هات؟
3تاحالاناامیدشدی وبگی نمی نویسم؟
4ازاین که همه رمانت رومی خونن حس غرورداری؟اگه نه چه حسی؟

حسادت؟ نه حسادت نکردم ولی اون اوایل که تازه داشتم رمان می نوشتم همیشه دلم می خواست جزو نویسنده های تاپ باشم نمیدونم به اون جایگاه رسیدم یا نه:/
خواننده ای نداشتم که بخوام ازش گله کنماکثر مخاطبای رمانم خیلی خوب بودن، اگه مشکلی هم توی متن بود بهم اطلاع می دادن
آره یه دوره ای خسته شده بودم. حس می کردم دیگه حوصله ندارم که رمان بنویسم. برای همین یکم استراحت کردم و بعد از چندماه دوباره شروع کردم.
نه خدایی غرور ندارم باید غرور داشته باشم؟ حس می کنم هنوز به اون مرحله ای نرسیدم که بگم اوه من چقدر خفنم

نگار 1373 · 11/8/19

حتما باید راجع به رمان بپرسیم؟ من سوال متفرقه هم دارم خب :/
اعتراف میکنم اولین بار که اسم تاپیک رو دیدم، فکر کردم نوشته چای سبزی، همون سبزی خوردن :/ تو هنگ بودم بخدا، سوادم نم کشیده :|
خب بگو ببینم چقدر اهل فیلمی؟ کلاسیک یا جدید؟ فکر کنم مافیایی زیاد دیده باشی، ناموسا بیا اسم فیلم رد و بدل کنیم :)))

وان شاتت رو خوندم خیلی ازش خوشم اومده، کی رمانش رو استارت میزنی؟

چقدر از طراحی کردن خوشت میاد؟ ها راستی قرار بود یه چیزی بگمت :)))

سوال آخر، بهترین رمانت که نوشتی و با هیچ کدوم از رمانات عوضش نمیکنی کدومه؟

موفق باشی و چای سبزت نوش جان :)

DENIRA · 11/8/19

نگار 1373 گفت:
حتما باید راجع به رمان بپرسیم؟ من سوال متفرقه هم دارم خب :/
اعتراف میکنم اولین بار که اسم تاپیک رو دیدم، فکر کردم نوشته چای سبزی، همون سبزی خوردن :/ تو هنگ بودم بخدا، سوادم نم کشیده :|
خب بگو ببینم چقدر اهل فیلمی؟ کلاسیک یا جدید؟ فکر کنم مافیایی زیاد دیده باشی، ناموسا بیا اسم فیلم رد و بدل کنیم :)))

وان شاتت رو خوندم خیلی ازش خوشم اومده، کی رمانش رو استارت میزنی؟

چقدر از طراحی کردن خوشت میاد؟ ها راستی قرار بود یه چیزی بگمت :)))

سوال آخر، بهترین رمانت که نوشتی و با هیچ کدوم از رمانات عوضش نمیکنی کدومه؟

موفق باشی و چای سبزت نوش جان :)

سلام نگار:) تو در مورد هرچی دوست داری بپرس!:)
سبزی خوردن؟
از کلاسیک خوشم نمیاد، بیشتر جدید دوست دارم!:) اما بیشتر از مافیایی عاشق فیلمای جاسوسیم! هی یادش بخیر یه زمانی چقدر فیلم نگاه می کردم:)
کینگزمن، ماموریت های غیرممکن، کازینو رویال، موردکای(این فیلم عشق بود اصلا!) پدرخوانده رو هم نیاز نیست که بگم:)، چندتا فیلم دیگه هم بود که یادم نمیاد! همه فیلمام رو حذف کردم سر این فوتوشاپ
با سریال پویراز کارایل که واقعا عالی بود!:) اونقدر بازیگراش طبیعی نقش بازی می کردن که حس می کردم داستان واقعیه و منم یکی از شخصیتای فیلمم! حیف که آخرش زدن دختره رو کشتن:/// خدا بگم چیکارشون کنه من تا سه روز فقط گریه می کردم یه سریال با ژانر کمدی، پلیسی و عاشقانه که هم باهاش می خندی و هم گریه می کنی!:)
به احتمال زیاد بعد از تموم شدن روان پریش، بیا و کمی آسمانم باش رو شروع می کنم. البته با یه استراحت کوتاه یکی دوماهه!
من به شدت عاشق طراحیم! در اون حد که حاضرم همه رمانام رو بذارم کنار و بشینم فقط طراحی کنم حس می کنم جلدا بهم انرژی مثبت میدن. تا قبل از اینکه استاد گندم به دادم برسه، طراحی جلد برام یه غول خیلی بزرگ بود! همیشه توی ذهنم طراحا یه جایگاه خاص دارن با مترجما! زبان یکی از چیزایی که من به شدت ازش متنفرم و هیچ وقت هم یاد نمی گیرم
خب دو رمان، یکی بیا و کمی آسمانم باش! و اون یکی دیگه که اسمش سوپرایزه و فکر نکنم به همین زودیا منتشرش کنم:) حاضرم همه رمانام رو حذف کنم ولی این دوتا باشن
مرسی که اومدی:)