- عضویت
- 24/7/18
- ارسال ها
- 1,239
- امتیاز واکنش
- 26,385
- امتیاز
- 373
- زمان حضور
- 16 روز 13 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
سام منطقی گفت:
- یهویی نیست الیسیما. من از همون لحظه ای که تو رو آوردم به این خونه، زن میخواستم ؛ اما مدام حسم رو سرکوب میکردم. حس میکردم هر کسی بیاد میشه نامادری تو و من نمیخواستم تحت هیچ شرایطی تو اذیت بشی... رابـ*ـطه ی من و شیرین هم مربوط به یه روز دو روز نیست.
-چرا به من نگفتی؟چرا من الان باید بفهمم که تو دو ساله تموم ذهنت درگیر...
- یهویی نیست الیسیما. من از همون لحظه ای که تو رو آوردم به این خونه، زن میخواستم ؛ اما مدام حسم رو سرکوب میکردم. حس میکردم هر کسی بیاد میشه نامادری تو و من نمیخواستم تحت هیچ شرایطی تو اذیت بشی... رابـ*ـطه ی من و شیرین هم مربوط به یه روز دو روز نیست.
-چرا به من نگفتی؟چرا من الان باید بفهمم که تو دو ساله تموم ذهنت درگیر...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان این مرد ویران است | سنآتور[SheRviN DoKhT] کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com