نویسنده این موضوع
دستش رو آروم روی دستم گذاشت و زمزمه کرد:
- بانو، چی شده؟
لبخندی زدم و نفسم رو فوت کردم، خدای من! اون اتفاق دیشب واقعا بدجور روم تاثیر گذاشت. بازی کردن با من، چرا باید براش خوشایند باشه؟...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com