خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

مبینا زارع

منتقد آزمایشی + طراح آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
72
امتیاز واکنش
770
امتیاز
178
زمان حضور
9 روز 19 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
آقا سجاد چشما‌ن مشکی‌اش را به چشمان مضطرب‌م دوخت و مطمئن، پلک بر هم نهاد. حتی صورت مهربان‌ش نیز، نتوانست ذره‌ای از دلشوره‌ام را التیام بخشد.
- چشم جناب سروان.
با صدای بسته شدن در، فهمیدم که تنها شدیم. نگاهی به ابرو‌های پرپشت و قفل شده‌اش کردم. ترس افتاده به جانم چند برابر شد. صدایم لرزان بود:
- برای امیر اتفاقی افتاده؟
سئوالم را به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آواز قو | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: آروان، aassaall، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

مبینا زارع

منتقد آزمایشی + طراح آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
72
امتیاز واکنش
770
امتیاز
178
زمان حضور
9 روز 19 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
باورم نمی‌شد. مطمئن بودم دروغ است. او آدم چنین کاری نیست. مطمئن بودم یک‌جای کار می‌لنگد. مطمئن! با جهشی از روی تـ*ـخت برخاستم و به سمت کمد دیواری کنار در هجوم بردم. مطمئن بودم او نرفته است. حرف‌های آن مرد کذب محض بود. محال بود او تنهایم بگذارد. اصلاً مگر به همین سادگی بود؟ بگذارد و برود؟
کلید را در، در سفید کمد چرخاندم. پاهایم سست و بدن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آواز قو | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: آروان، -FãTéMęH- و ~MobinA~

مبینا زارع

منتقد آزمایشی + طراح آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
72
امتیاز واکنش
770
امتیاز
178
زمان حضور
9 روز 19 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
لعنت به من که حتی عرضه‌ی قبولی در یک دانشگاه را هم نداشتم. اگر کمی، فقط کمی بیشتر درس خوانده بودم؛ حال یک دانشگاه دولتی قبول می‌شدم؛ آن وقت حداقل دغدغه‌ی جا را نداشتم و می‌توانستم روی خوابگاه‌ آن‌ حساب کنم.
شاید هم نه، شاید هم تقصیر از من نبود. اصلاً لعنت به بهزیستی و قوانین مسخره‌اش. لعنت به بی‌رحمی و نادیده گرفتن احساسات‌مان. مسخره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آواز قو | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~MobinA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا