خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

مبینا زارع

منتقد آزمایشی + طراح آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
71
امتیاز واکنش
754
امتیاز
178
زمان حضور
9 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
آقا سجاد چشما‌ن مشکی‌اش را به چشمان مضطرب‌م دوخت و مطمئن، پلک بر هم نهاد. حتی صورت مهربان‌ش نیز، نتوانست ذره‌ای از دلشوره‌ام را التیام بخشد.
- چشم جناب سروان.
با صدای بسته شدن در، فهمیدم که تنها شدیم. نگاهی به ابرو‌های پرپشت و قفل شده‌اش کردم. ترس افتاده به جانم چند برابر شد. صدایم لرزان بود:
- برای امیر اتفاقی افتاده؟
سئوالم را به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آواز قو | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: aassaall، -FãTéMęH-، MaRjAn و یک کاربر دیگر

مبینا زارع

منتقد آزمایشی + طراح آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
71
امتیاز واکنش
754
امتیاز
178
زمان حضور
9 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
باورم نمی‌شد. مطمئن بودم دروغ است. او آدم چنین کاری نیست. مطمئن بودم یک‌جای کار می‌لنگد. مطمئن! با جهشی از روی تـ*ـخت برخاستم و به سمت کمد دیواری کنار در هجوم بردم. مطمئن بودم او نرفته است. حرف‌های آن مرد کذب محض بود. محال بود او تنهایم بگذارد. اصلاً مگر به همین سادگی بود؟ بگذارد و برود؟
کلید را در، در سفید کمد چرخاندم. پاهایم سست و بدن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آواز قو | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~MobinA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا