- عضویت
- 25/7/18
- ارسال ها
- 340
- امتیاز واکنش
- 4,866
- امتیاز
- 228
- سن
- 26
- محل سکونت
- ساری
- زمان حضور
- 6 روز 14 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
یهو یه لگد خورد به زانوم و مهرداد گفت:
- چقدر اینجوری مسخره به نظر میاد نه؟
- نه! کور میشی ببینی یه دفعه بدون فحش با کسی حرف میزنه؟
- نخیر کور نمیشم، ولی جون خودت این حرفا بهش نمیاد!
- به جون خودت، حرف نزن تا کارم تموم شه.
- تو که بیست و چهار ساعته پای نمازی، میمیری دو دقیقه به حرف برادرت گوش بدی؟
- الان تو داری حرف میزنی؟
- تا...
- چقدر اینجوری مسخره به نظر میاد نه؟
- نه! کور میشی ببینی یه دفعه بدون فحش با کسی حرف میزنه؟
- نخیر کور نمیشم، ولی جون خودت این حرفا بهش نمیاد!
- به جون خودت، حرف نزن تا کارم تموم شه.
- تو که بیست و چهار ساعته پای نمازی، میمیری دو دقیقه به حرف برادرت گوش بدی؟
- الان تو داری حرف میزنی؟
- تا...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان سایهی من | Zahra Bagheri نویسندهی انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com