- عضویت
- 25/7/18
- ارسال ها
- 340
- امتیاز واکنش
- 4,866
- امتیاز
- 228
- سن
- 26
- محل سکونت
- ساری
- زمان حضور
- 6 روز 14 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
هوا هنوز تاریک نشده بود؛ اما چراغ سکو به لطف خودم روشن بود و خونه کمتر حس تونل وحشت میداد. دروازه رو بستم و رفتم تو. واسه پنج دقیقه استراحت داشتم لهله میزدم! کیفم و از شونم آوردم پایین و تندتر راه افتادم طرف سکوی قدیمی خونه که قدمای تندم با تشخیص چیزی یهو متوقف شد.
هاج و واج مونده بودم، اگه تو روز روشن وسط حیاط نبودم شک میکردم...
هاج و واج مونده بودم، اگه تو روز روشن وسط حیاط نبودم شک میکردم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان سایهی من | Zahra Bagheri نویسندهی انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com