خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
«به نام خالق چشمه‌ی ذوق»

درود بر کاربران عزیز و تمامی نویسندگان ارجمند.
این تاپیک اختصاصی رمان ۹۸، تمریناتی برای نوشتن و تکمیل چند موضوع برای نویسندگان مبتدی است.

~تیم آموزش نویسندگی رمان ۹۸ تقدیم می‌کند.~
تیم آموزش نویسندگی


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشویق
  • تشکر
Reactions: 80by، ZaHRa، daryam1 و 4 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
- تبریک می‌گم! مادر و بچه هردو حالشون خوبه...
دکتر می‌رود و نمی‌بیند که به جای دست، بال درآورده‌ام.
من دیگر روی زمین نبودم و با بال‌هایم در آسمان سیر می‌کردم‌.
تا دقایقی پیش حتی خودم نیز این اتفاق را باور نمی‌کردم. برایم شبیه رویا بود؛ یک رویای زیبا، اما دست‌ نیافتنی. یک اتفاق شیرین و دل‌پذیر.
و حال بعد از چهار سال...

ادامه‌ش رو تو بنویس...:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 80by، ZaHRa، MēLįKąღ و 4 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای زنگ در رو که می‌شنوم، نفس راحتی می‌کشم‌.
نگاهم بی‌اختیار به عقربه‌های ساعت دیواری می‌افته که نشون می‌ده حتی اگه همین الان راه بیوفتیم، سی دقیقه دیر به مهمونی می‌رسیم‌.
کیفم رو برمی‌دارم و به سمت در حرکت می‌کنم که همون موقع در باز شده و پدر رو می‌بینم.
اما..‌.

ادامه‌ش رو تو بنویس...:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 80by، MēLįKąღ، Tiralin و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,931
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
در کنج اتاق در خود جمع شده و صدای دندان‌هایش با تیک تاک ساعت روی دیوار همخوانی دارد. صدای قدم‌های بیرون از اتاق باعث می‌شود بیشتر در خود جمع شود و ضربان قلبش از آن چه بود، تند‌تر شود. قدم‌ها به پشت در می‌رسند و...

ادامه‌ش رو تو بنویس:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 80by، MēLįKąღ، Tiralin و 2 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
گل‌های اقاقیای روی سنگ قبر را برمی‌دارم. هنوز تازه هستند و این یعنی کسی جز من این‌جا بوده.
همین تازگی‌ها و در همین روز خاص.
نگاهی به اطراف می‌اندازم و به دنبال شخص آشنایی می‌گردم، اما بوی آشنایی توجه‌م را به خودش جلب می‌کند.
بویی خوش و آشنا... به خوشی روزهای آرام کودکی...

تو ادامه بده...:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 80by، MēLįKąღ، Tiralin و یک کاربر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
به آرامی دستم را روی دستش می‌کشم و تا زخم کهنه‌ی روی بازویش می‌کشم و می‌پرسم:
- هنوزم نمی‌خوای برام قصه‌ی این زخم رو تعرف کنی؟
لبخند غمگینی می‌زند و در چشمانم خیره می‌شود و درنهایت پس از ثانیه‌های کش‌داری می‌گوید:
- این زخم خیلی کهنه‌س؛ به اندازه‌ی زمانی که تو بچه بودی...

تو ادامه‌ش بده...
:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 80by، MēLįKąღ، Tiralin و یک کاربر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساعت هفت و بیست دقیقه را نشان می‌دهد و هنوز خبری نبود‌.
او هنوز علامتی نفرستاده بود و ما هم بیش از نمی‌توانستیم منتظر بمانیم.
نگرانی تمام وجودم را در بر گرفته بود. ناچار به بچه‌ها نگاه می‌کنم و لـ*ـب می‌زنم:
- حرکت می‌کنیم!

تو ادامه‌ش بده...:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، Tiralin، Della࿐ و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,931
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
در زهوار در رفته را هل می‌دهم و صدای قیژ ناشی از زنگ چارچوبش، دلهره‌ام را بیشتر می‌کند. آب دهانم را قورت می‌دهم و پا در حیاط خانه می‌گذارم. خانه‌ای که سراسر تاریکی و وحشت از آن می‌بارید.

تو ادامه‌اش بده...:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، Tiralin، Della࿐ و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,931
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
با پاهایی لرزان پا در راهروی سفیدپوش می‌گذارم. صدای پیج کردن دکترها در گوشم می‌نشیند و بوی ضدعفونی کننده حال به هم‌زن است.
بلاخره پشت پیشخوان می‌رسم و رو به خانم نشسته پشت آن، با صدایی لرزان می‌گویم:
- برای جواب آزمایش اومدم.

ادامه‌اش رو تو بنویس...:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، Tiralin، Della࿐ و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,931
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
موجودی عجیب و شگفت‌انگیز مقابلم قد علم می‌کند و من با لبخندی از روی شوق و ذوق به بدن تمام پولکش خیره می‌شوم.
سرش را می‌چرخاند و با دیدن چشمانش، لبخندم کم کم محو می‌شود و جایش را وحشت پر می‌کند و ناخداگاه قدمی به عقب برمی‌دارم...

ادامه‌اش رو تو بنویس...:good_luck:


داستان نیمه‌نوشته | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، Tiralin، Della࿐ و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا