خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

yasnazare

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
165
امتیاز
53
سن
21
زمان حضور
13 ساعت 3 دقیقه
پارت ۳۷
نیلگون:

اعضا شروع به صحبت کردن، به چهره ی هر فرد نگاه می کردم و خوب به صحبت هاشون که راجب شرکتی بود گوش می دادم، از قراره معلوم این مدت شرکت با افت شدید مالی همراه بوده برای همین وقتی حرف ضرر شرکت زده شد انگار که اعضای جلسه رو آتیش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیلگاه | sahar m و yasnazare کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، ~MobinA~ و 3 نفر دیگر

sahar m

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
31
امتیاز واکنش
293
امتیاز
78
سن
20
زمان حضور
1 روز 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۳۸
ارسلان:


کوهیار خفه خون گرفته بود دوباره گفتم:
- کوهیار وقت خوبی برای شوخی های مسخره ات نیست همین الان باید بیایم بیرون.
بازم جواب نداد کرواتم رو گرفتم جلوی دهنم و بلند تر گفتم:
- کوهیااااار.
بالاخره صدای خر خر اومد و بعد صدای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیلگاه | sahar m و yasnazare کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Tiralin، MaRjAn، YeGaNeH و 3 نفر دیگر

sahar m

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
31
امتیاز واکنش
293
امتیاز
78
سن
20
زمان حضور
1 روز 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۳۹
غزل:

بعد از پیشنهاد ترانه برای اومدن به این مهمونی اولش دیدم بهامشب، یک شب از هزار شب بود. تفریحی که بعداً با یاداوریش همیشه با خودمون بگیم واو چه شبی بود. یک چیزی تو مایه های فیلم های آمریکایی و مهمونی های آخر هفته سال آخر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیلگاه | sahar m و yasnazare کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

sahar m

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
31
امتیاز واکنش
293
امتیاز
78
سن
20
زمان حضور
1 روز 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۴۰
کوهیار:
نمیدونم چه اتفاقی اوفتاده؛ ولی مشخص بود که حالش خوب نیست. امیدوار بودم ارسلان بتونه عملیات جمع کنه. اگر به موقع نمیرسیدم بهشون شرمنده ارسلان میشدم. میدونستم امشب میرن تولد دوستشون تمام ترسم از این بود که توی مسیر برگشت تصادف کرده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیلگاه | sahar m و yasnazare کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، MaRjAn و 2 نفر دیگر

sahar m

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
31
امتیاز واکنش
293
امتیاز
78
سن
20
زمان حضور
1 روز 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۴۱
ارسلان:

کنترل کردن خودم توی این شرایط واقعا سخت بود. خواهرهایی که مثل چشمام بهشون اعتماد داشتم، کاری رو کردن که نباید میکردن، از من استفاده کردن تا بتونن با دوست پسرشون پارتی برن.
الان وقت تلافی نبود. اگر پسره شکایت میکرد پای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیلگاه | sahar m و yasnazare کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ~MobinA~ و یک کاربر دیگر

sahar m

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
31
امتیاز واکنش
293
امتیاز
78
سن
20
زمان حضور
1 روز 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۴۱
ارسلان:

کنترل کردن خودم توی این شرایط واقعا سخت بود. خواهرهایی که مثل چشمام بهشون اعتماد داشتم، کاری رو کردن که نباید میکردن، از من استفاده کردن تا بتونن با دوست پسرشون پارتی برن.
الان وقت تلافی نبود. اگر پسره شکایت میکرد پای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیلگاه | sahar m و yasnazare کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ~MobinA~ و یک کاربر دیگر

yasnazare

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
165
امتیاز
53
سن
21
زمان حضور
13 ساعت 3 دقیقه
نیلگون
پارت۴۲:

همیشه هم اینطوری نیست که به یکی بگیم شکسته شدی و این شکسته شدن تو ظاهر فرد باشه، گاهی میشه از درون شکسته شد و هیچکس هم متوجه نشه!
اولین روزی که قرار بود وارد اون شرکت لعنتی بشم، شرکتی که به تازگی باهاش آشنا شده بودم، اتفاقات و ضرر های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیلگاه | sahar m و yasnazare کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~MobinA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا