مشاعره با اشعار فرخی سیستانی

MaRjAn · 2/3/24

گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نیز باغ و بستان منست

moh@mad · 7/3/24

MaRjAn گفت:
گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نیز باغ و بستان منست

تا در طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم

گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمرگذشته راکجا دریابم

MaRjAn · 27/3/24

moh@mad گفت:
تا در طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم

گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمرگذشته راکجا دریابم

من به مدح و دعا ز دستم چنگ
گر بسنده کنی بمدح و دعا

moh@mad · 9/4/24

MaRjAn گفت:
من به مدح و دعا ز دستم چنگ
گر بسنده کنی بمدح و دعا

از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد

گفتا من آمدم تو بیا تا بروی من
آزادگان ز خواجه بنیکی کنند یاد

Delvin22 · 10/4/24

moh@mad گفت:
از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد

گفتا من آمدم تو بیا تا بروی من
آزادگان ز خواجه بنیکی کنند یاد

دل بود جای عشق و چون دل شد
عشق را نیز جایگاه کجاست

moh@mad · 11/4/24

Delvin22 گفت:
دل بود جای عشق و چون دل شد
عشق را نیز جایگاه کجاست

تا در طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم

گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمرگذشته راکجا دریابم

Delvin22 · 11/4/24

moh@mad گفت:
تا در طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم

گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمرگذشته راکجا دریابم

ماه منیر صورت ماه درفش تست
روز سپید سایه چتر بنفش تست

moh@mad · 12/4/24

Delvin22 گفت:
ماه منیر صورت ماه درفش تست
روز سپید سایه چتر بنفش تست

ترک مه روی من از خواب گران دارد سر
دوش می داده ست از اول شب تابسحر

من بچشم او را ده بار نمودم که بخسب
او همی گفت بهل تا برم این دور بسر

Delvin22 · 13/4/24

moh@mad گفت:
ترک مه روی من از خواب گران دارد سر
دوش می داده ست از اول شب تابسحر

من بچشم او را ده بار نمودم که بخسب
او همی گفت بهل تا برم این دور بسر

رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر

بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر

moh@mad · 16/4/24

Delvin22 گفت:
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر

بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر

روزه از خیمه ما دوش همی شد بشتاب
عید فرخنده فراز آمد با جام نوشیدنی

قوم را گفتم چونید شمایان به نبید
همه گفتند صوابست صوابست صواب

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی