معرفی شخصیت‌های انیمه‌ی سگ‌های ولگرد بانگو

MaRjAn · 11/2/24

اوسامو دازای
Osamu Dazai

کانجی:
太宰治

نام مستعار:
دوقلوی تاریک (همراه با چویا ناکاهارا)
جوان‌ترین رهبر تاریخ مافیا
تیزترین کارآگاهان آژانس (همراه با رانپو ادوگاوا)

جنسیت:
مذکر

تاریخ تولد:
۱۹ ژوئن

سن:
۲۲

پسندیده‌ها:
خودکشی، الکل، خرچنگ، MSG

ناپسندیده‌ها:
سگ‌ها، چویا ناکاهارا

توانایی:
سلب توانایی انسانی

پیشه:
کارآگاه
مجری مافیا (قبلا)

وابسته به:
آژانس کارآگاهی مسلح
پورت مافیا (قبلا)

اولین نمایش:
چپتر ۱
قسمت ۱

صداپیشه:
مامورو میانو
منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

اوسامو دازای (Osamu Dazai) عضو آژانس کارآگاهی مسلح و مجری سابق سازمان زیرزمینی پورت مافیا است. او دارای توانایی سلب توانایی انسانی است.

شخصیت
دازای فردی مرموز است، و نیت واقعی او هرگز فاش نمی‌شود مگر اینکه خودش آن‌ها را فاش کند. کسی که قادر شده به حقیقت شخصیت او نزدیک شود، همانطور که خود دازای اذعان کرده است، دوستش ساکونوسوکه اودا بوده است، که تشخیص داد دازای برای همیشه در تاریکی خواهد ماند، زیرا تقریبا هیچ چیز نمی‌تواند از ذهن او پیشی بگیرد. اودا صرف نظر از اینکه طرف کشتن یا نجات مردم بود، می‌دانست که هیچ جای دنیا نمی‌تواند تنهایی دازای را پر کند.
علاوه بر این، دازای نمای مرموز و تاریکی داشت و تلاش‌هایش در مافیا بی‌رقیب بود و در نهایت به عنوان جوان‌ترین رهبر تاریخ مافیا شناخته شد. دازای به دلیل استعدادش و با وجود جوان بودن، در حدود نیمی از سودهای مافیا برای حداقل دو سال مشارکت داشت. اما در نهایت پرونده دازای لکه‌دار شد. ایچیو هیگوچی خون او را «تاریک مثل خود مافیا» توصیف کرده است. دازای حتی در بزرگسالی که عضو آژانس شد، زمانی که کیوکا ایزومی از کشتن ۳۵ نفر ابراز پشیمانی کرد، او با چهره‌ای شوم اظهار داشت که این تعداد چیزی نیست.
همانطور که در مافیا گفته شده است «بزرگترین بدبختی برای دشمنان دازای این است که آن‌ها دشمنان دازای هستند»، زیرا در مورد دازای به درستی توصیف شده است که او «عملا برای حضور در مافیا متولد شده است». دازای بسیار فردی مطمئن بود و برنامه‌ریزی فوق‌العاده‌ای و استراتژی‌های بلندمدتی برای تسلیم کردن دشمنانش داشت. به عنوان مثال، او توانست مأموران میمیک را که قبلا سربازانی آموزش دیده بودند، فریب دهد تا در دام او بیفتند. دازای در متقاعد کردن افراد نیز بسیار ماهر است، به ویژه از طریق سخنانش که در بازجویی‌ها از آن استفاده می‌کرد و اهدافی را که حتی تحت جوخه‌ی شکنجه کویو اوزاکی به حرف نمی‌آمدند را فاش می‌کرد.
دازای اعتراف کرده است که به مافیا پیوسته تا در معرض مرگ، خشونت و تسلیم شدن مردم در برابر امیال‌شان قرار بگیرد و انتظار داشت که - از این طریق - بتواند ماهیت درونی بشر را از نزدیک ببیند و امید داشت که دلیلی برای زندگی کردن را بیابد. پس از مرگ اودا، دازای از مافیا جدا شد و مخفی شد تا آخرین درخواست اودا را انجام دهد: «در طرفی باشد که مردم را نجات دهد». او بر این باور بود که افراد در طول زمان تغییر می‌کنند، که این موضوع ظاهرا در مورد خودش نیز صدق بود.
او به محض پیوستن به آژانس، دازای به تنبلی و سستی متهم شد و و دوپو کونیکیدا همیشه او را به خاطر بی‌ثمری و سستی سرزنش می‌کرد. او بدون توجه به موقعیتی که با آن سروکار داشت، چه در مورد موقعیت‌های جنگی یا صرفا موقعیت‌های ناگوار، اطمینان کامل داشت.
در بیشتر موارد، دازای بیش از حد دراماتیک است. او بیشتر کارهایش را به شوخی می‌گیرد. دازای دوست دارد همه را اذیت کند، به خصوص اگر بتواند از آن‌ها خنده بگیرد. او به عنوان یک دیوانه‌ی علاقه‌مند به خودکشی، اغلب به شیوه‌های خنده‌داری اقدام به خودکشی می‌کند، اما اغلب شکست می‌خورد یا اگر روش‌های دردناکی باشد از آن دست می‌کشد.
منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

پیش‌زمینه
دازای در طول تصدی خود به عنوان یک مدیر اجرایی مافیا، دارای جرایمی شامل ۱۳۸ فقره توطئه برای قتل، ۳۱۲ فقره اخاذی، و ۶۲۵ فقره کلاهبرداری است. پس از جدا شدن او از مافیا و مخفی شدن، جرایم او توسط آژانس هفتم پاکسازی شد.

توانایی
سلب توانایی انسانی: این توانایی به دازای اجازه می‌دهد تا توانایی‌های دیگران را در هنگام تماس باطل کند. این توانایی به تماس پوستی متکی است و همیشه فعال است. به این ترتیب، او می‌تواند هر توانایی را حتی در زمانی که مهار شده است، به محض لمس کردن، از بین ببرد.

مهارت‌ها
- هوشمندی
- مهارت‌های مذاکره
- زبردستی
- قدرت‌های فیزیکی
- دستکاری ضربان قلب

منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

رانپو ادوگاوا
Ranpo Edogawa

کانجی:
江戸川乱歩

نام مستعار:
بزرگترین کارآگاه جهان
تیزترین کارآگاهان آژانس (به همراه اوسامو دازای)

جنسیت:
مذکر

تاریخ تولد:
۲۱ اکتبر

سن:
۲۶

پسندیده‌ها:
تفکر منطقی، داستان‌های فانتزی

ناپسندیده‌ها:
حس مشترک، اطلاعات بی‌کاربرد

توانایی:
استنباط فوق‌العاده

پیشه:
کارآگاه

وابسته به:
آژانس کارآگاهی مسلح

اولین نمایشذ
چپتر ۱
قسمت ۱

صداپیشه:
هیروشی کامیا

منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

رانپو ادوگاوا (Ranpo Edogawa) عضوی آژانس کارآگاهی مسلح است. با وجود این که او یک کاربر بدون توانایی است اما به عنوان یکی از بهترین کارآگاهان شناخته می‌شود و توسط خودش و سایرین با عنوان «بزرگترین کارآگاه در جهان» شناخته می‌شود.

شخصیت
رانپو به «توانایی» خود افتخار می‌کند و قادر است هر معمایی را در چند ثانیه حل کند و با آن پرونده‌های بی‌شماری را حل کرده است. او با هوش باورنکردنی خود توسط سایر اعضای آژانس کارآگاهان مسلح ستایش می‌شود، حتی این ستایش به دلیل این که او فاقد توانایی است، بیشتر است. رانپو اغلب در مورد موقعیت خود به عنوان بزرگترین کارآگاه در جهان لاف می‌زند. همچنین رانپو نسبتا رفتاری کودکانه دارد و اغلب کارآگاهان دیگر آژانس را مسخره می‌کند و گاهی اوقات به دلایل بی‌اهمیتی مانند تنبلی یا کینه‌توزی از انجام کار یا پرونده امتناع می‌کند. او در صورت عدم استفاده از استنباط فوق‌العاده خود قادر به انجام کارهای ساده مانند سوار شدن بر قطار یا یافتن راه خانه نیست. با این حال، رانپو با وجود این رفتار در زمان‌های لازم جدی و آرام می‌شود.

رویکرد جدی رانپو زمانی که دوستانش در خطر هستند
به دلیل ایمان آژانس به رانپو، او نیز به همان اندازه به آن‌ها اعتماد دارد. او می‌داند که چگونه از اعضای آژانس و دوستان خود محافظت کند و قول داده است که هرگز اجازه ندهد کسی به آن‌ها صدمه بزند. این امر به ویژه پس از وقایع آدم‌خواری صادق است: رانپو به شکست خود در دستگیری فئودور داستایوفسکی اعتراف کرد، که ممکن بود از مرگ یک بچه و دستگیری کونیکیدا جلوگیری کند.

اگرچه همکارانش فکر می‌کنند که او کاملا غافل از این واقعیت است که یک کاربر بدون توانایی است، اما خود او می‌داند که استنباط فوق‌العاده او در واقع یک توانایی نیست. با این حال، از آنجایی که آژانس بسیار به او ایمان داشت، رانپو نیز در ابتدا این موضوع را انکار کرد و خود را دارای توانایی معرفی می‌کرد با این حال پس از حادثه مه یوکوهاما، او صراحتا به عدم داشتن توانایی خود اعتراف کرد.

Poe_approaches_Ranpo_for_help_regarding_a_murder_case.png

رانپو به پو پیشنهاد کمک می‌کند، کسی که زمانی رقیبش بود.
منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

پیش‌زمینه
رانپو در جایی خارج از یوکوهاما از پدر و مادری نابغه به دنیا آمد. پدر او کارآگاهی افسانه‌ای معروف به روشن‌بین و مادرش یک زن خانه‌دار بود که به همان اندازه باهوش بود. رانپو تا زمان مرگ آن‌ها در حومه شهر بزرگ شد و پس از مدت کوتاهی به پیشنهاد پدرش به یوکوهاما نقل مکان کرد. او به زودی وارد آکادمی پلیس یوکوهاما شد و در یک خوابگاه زندگی کرد، جایی که قوانین سختگیرانه‌ای داشت. او با سرپرست آنجا وارد بحث شد و سوء استفاده‌های گذشته او را از زنان را فاش کرد که باعث اخراج رانپو از آکادمی شد.
از آن زمان، رانپو در یوکوهاما سرگردان بود و کارهای مختلفی مثل زندگی و کار در یک پست نظامی، کار در یک سایت ساختمانی، و تحویل پست را انجام داد. با این حال، او شرکت پست هم اختراج شد چرا که اختلاس رئیس پست را افشا کرد و نامه‌ای غیرضروری را در تحویل دادن از بین برد. او به میل خودش سایت ساختمانی را ترک کرد زیرا سلسله مراتب شرکتی این سایت را بسیار آزاردهنده می‌دید.
در مقطعی، رانپو موفق شد یک مصاحبه و قرار ملاقات با S&K Corporation را انجام دهد. با این حال رئیس این شرکت ترور شد. در طول این مدت، او با {"text":"فوکوزاوا"} آشنا شد که محافظی بود که برای محافظت از رئیس شرکت استخدام شده بود. رانپو همچنین با منشی رئیس ملاقاتی داشت، که به راحتی او را به عنوان قاتل واقعی تشخیص داد.
سرانجام فوکوزاوا، رانپو را با خود برد و از او در یک کافه پذیرایی کرد. از آن زمان به بعد، رانپو که جایی برای رفتن نداشت، از فوکوزاوا کمک گرفت. او تصمیم گرفت او را در مأموریت بعدی‌اش در تئاتر موندی همراهی کند، جایی که سندیکای مرموز {"text":"V"} یک تهدید به مرگ را انجام داده بود. در نهایت فوکوزاوا متقاعد شد که او یک کاربر دارای توانایی است که می‌تواند حقیقت را در یک نگاه ببیند و به او یک عینک را داد تا چنین توانایی را «کنترل» کند. رانپو با درک اینکه او واقعا فردی خاصی است، پرونده تئاتر را حل کرد که از نظر خودش یک پرونده کوچک بود.
پرونده اخیر او را به سمت {"text":"جون میتامورا"}، یکی از اعضای V سوق داد، کسی که سعی کرد رانپو را به سازمان خود بیاورد تا از شر کاربران توانایی خلاص شود. رانپو پیشنهاد او را رد کرد و فوکوزاوا به موقع رسید و او را نجات داد. متعاقبا، رانپو و فوکوزاوا شراکتی را تشکیل دادند و مشتریان مختلفی را برای خدماتشان درخواست کردند. مدتی بعد، رانپو به دستور فوکوزاوا مردی به نام سوسکی ناتسومه را پیدا کرد که شایعه شده بود در سرتاسر یوکوهاما ارتباطاتی دارد و به آن‌ها کمک کرد تا مجوز کسب و کار بگیرند. فوکوزاوا سپس از این مجوز برای تأسیس آژانس کارآگاهان مسلح استفاده کرد، جایی که رانپو به اولین عضو آن تبدیل شد.
منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

توانایی
او استعداد عجیبی دارد که خودش نام آن را «استنباط فوق‌العاده» گذاشته است. او قادر است تا «حقیقت» را در مورد هر جنایتی با دادن هر گونه اطلاعاتی در مورد آن کشف کند و مجرم را تشخیص دهد. رانپو این توانایی خود را با زدن عینکی «فعال» می‌کند.
به نظر می‌رسد که توانایی او نه تنها در صحنه‌های جنایت، بلکه در سناریوهای دیگر نیز قابل استفاده است. وقتی رانپو تصمیم بگیرد که «توانایی» خود را فعال کند، او می‌تواند اطلاعات و سرنخ‌هایی درباره یک موقعیت خاص را پیدا کند و به کمک آن‌ها پیش‌بینی‌هایی فوری و بسیار دقیق را انجام دهد. در واقع تا به امروز هیچ یک از استنباط‌های او اشتباه یا نادرست نبوده است.
در واقع او فقط به دلیل هوش فوق‌العاده‌ی خود قادر است همه چیز را استنباط کند و هیچ توانایی ندارد. اگرچه خود او از این واقعیت غافل نیست، اما در ابتدا آن را انکار می‌کرد و همچنان معتقد بود که یک کاربر دارای توانایی است. با این حال پس از مدتی، رانپو پذیرفت که یک کاربر بدون توانایی است، اگرچه هنوز هم گاهی عینک خود را برای «فعال‌سازی» استفاده می‌کند.
منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

آتسوشی ناکاجیما
Atsushi Nakajima

کانجی:
中島敦

جنسیت:
مذکر

تاریخ تولد:
۵ می

سن:
۱۸

پسندیده‌ها:
چازوکه، گربه‌ها، آفتاب‌پرست‌ها، یوکوهاما

ناپسندیده‌ها:
خودش، یتیم‌خانه مورد زندگی

توانایی:
هیولای زیر نور ماه

پیشه:
کارآگاه

وابسته به:
آژانس کارآگاهی مسلح

اولین نمایش:
چپتر ۱ (مانگا)
قسمت ۱ (انیمه)

صداپیشه:
یوتو اومورا

منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

آتسوشی ناکاجیما (Atsushi Nakajima) عضو آژانس کارآگاهی مسلح است و دارای توانایی هیولای زیر نور ماه است.

شخصیت
گذشته‌ی آسیب‌زای آتسوشی بر زندگی روزمره او تأثیر گذاشته است و او با کابوس‌ها، فلاش‌بک‌ها و تک‌گویی‌های درونی درگیر است. او احساس خودارزشمندی بسیار پایینی است و تا حدی ساده لوح است، که در ابتدا باعث می‌شد در مواجهه با موقعیت‌های خطرناک احساس درماندگی کند. هنگامی که او از احساس گنـ*ـاه و/یا ترس فلج می‌شود، در واکنش یا درک به آنچه باید انجام دهد به مشکل می‌خورد.
او به قضاوت دیگران بیش از قضاوت خود اعتماد دارد و حتی غرایز خود را رها می‌کند. به عنوان مثال، وقتی او از جایزه ۷ میلیارد ینی بر سر خود مطلع شد، متقاعد شد که آژانس را در معرض خطر قرار داده است. او به شدت احساس گنـ*ـاه می‌کرد و تصمیم داشت که کارش را ترک کند، زیرا معتقد بود که این امر آژانس را از هدف قرار گرفتن حفظ می‌کند.
آتسوشی عمیقا به اعضای آژانس و رفاه غیرنظامیان، به ویژه در شرایط وخیم اهمیت می‌دهد. در موارد مختلف، او در کمک‌رسانی و نجات دادن دیگران، حتی کسانی که قبلا هرگز آن‌ها را ندیده است، دریغ نکرده است. یکی از نمونه‌های بارز دازای است که او را در اولین برخوردشان از غرق شدن نجات داد. در خلال امتحان مخفیانه ورودی خود، او با یک تهدید شبیه‌سازی شده بمب‌گذاری مواجه شد و از بدن خود برای پوشاندن بمب و سپر شدن برای سایر اعضا استفاده کرد.

آتسوشی در حال نجات کیوکا از انفجار بمب
او دارای حس اخلاقی قوی است که به طور مستقیم ناشی از تربیت او است. او معتقد است ارزش او در زندگی به توانایی او در محافظت از دیگران بستگی دارد و از سوء استفاده از قدرت خود و همین طور مرگ‌های قابل پیشگیری بیزار است. او حتی گاهی سعی می‌کند به دشمنانش کمک کند و اغلب با بیشتر آن‌ها احساس همدردی می‌کند.
با این حال، آتسوشی هنوز ترس فلج کننده‌ای در جنگیدن به تنهایی دارد و اغلب به یک همراه نیاز دارد تا در جنگ به او کمک کند یا گاهی او را نجات دهد تا اعتماد به نفس داشته باشد. سنگینی اقدامات او برای تصمیم‌گیری در مورد ایمنی جهان و احیای آژانس، این فشار را بر او بیشتر کرد، به طوری که او حتی اعتراف کرد که در این مقطع از زمان حضورش در یتیم‌خانه احساس تنهایی بیشتری کرده است.
منبع: فلاپسی

MaRjAn · 11/2/24

پیش‌زمینه
آتسوشی در یک یتیم خانه بزرگ شد، جایی که از آزار شدیدی شامل آزار کلامی و فیزیکی را از سمت مراقبین خود متحمل شد و همچنین از انزوای اجتماعی از سایر کودکان رنج می‌برد. این سابقه بدرفتاری ظاهرا تأثیر زیادی بر آتسوشی در بزرگسالی گذاشت و باعث شد تا او دائما ارزش و سودمندی زندگی خود را زیر سؤال ببرد.
به گفته مدیر پرورشگاه، والدین آتسوشی او را رها کردند. این مدیر به پایه‌ای برای مناعت طبع منحرف شده‌ی آتسوشی شد. این بدرفتاری‌ها به خصوص ناشی از غوغای ببر در شب بود، که مدیر را وادار می‌کرد تا گهگاهی آتسوشی را در سلولی بدون غذا به مدت سه روز یا بیشتر به زنجیر بکشد. همچنین به اجبار به آتسوشی چیزی تزریق می‌شد که خودش فکر می‌کرد ممکن است سم باشد (که بعدها آتسوشی در بزرگسالی به این نتیجه رسید که ممکن است مواد مغذی باشد). علاوه بر این در مقطعی، مدیر، آتسوشی را مجبور کرد که یک میخ به پای خودش بکوبد تا به او یاد دهد چگونه «درد» را تحمل کند. وقتی او قادر به این کار نشد، خود مدیر پای آتسوشی را چکش زد.

چکش خوردن پای آتسوشی
مدیر بر نفرت آتسوشی نسبت به او تاکید می‌کرد و حتی به ظاهر آن را تشویق می‌کرد. آتسوشی در کنار بدرفتاری مدیر و دیگر مراقبان، از دست سایر یتیمان نیز رنج می‌برد. اغلب اوقات، یتیم‌های دیگر وقتی به دردسر می‌افتادند، آتسوشی را مقصر نشان می‌دادند، زیرا یتیم‌خانه سیستمی داشت که بر روی تغذیه و زمان تغذیه آن‌ها تأثیر می‌گذاشت.
هنگامی که آتسوشی ۱۸ ساله شد، او به بهانه کمبود بودجه یتیم‌خانه اخراج شد. او خودش از این مسئله بی‌خبر بود که شب‌ها زیر نور ماه تبدیل به یک ببر سفید می‌شد و باعث هرج و مرج‌هایی از جمله تخریب مزارع و انبارها می‌شد.
منبع: فلاپسی

توانایی‌ها
هیولای زیر نور ماه: آتسوشی توانایی تبدیل شدن به ببر سفید را دارد. در ابتدا به نظر می‌رسید که او کنترل چندانی بر این تغییر شکل ندارد، که احتمالا ناشی از ناآگاهی او از وضعیت خود بود.
او پس از عضویت رسمی در آژانس و تحت تأثیر توانایی «همه مردان برابر هستند»، کنترل بیشتری بر دگرگونی‌های خود پیدا کرد.

منبع: فلاپسی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین